آشنایی با حکمت فهلوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''آشنایی با حکمت فهلوی''' تألیف بابک عالیخانی؛ این کتاب با دعای صباح حضر امیر (ع) آغاز می‌شود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خوانده‌اند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که این دعا در دسترس سهروردی بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است.
'''آشنایی با حکمت فهلوی''' تألیف [[عالیخانی، بابک|بابک عالیخانی]]؛ این کتاب با دعای صباح [[امام علی علیه‌السلام|حضرت امیر(ع)]] آغاز می‌شود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خوانده‌اند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که این دعا در دسترس [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۸: خط ۴۸:
و در ادامه در بخش ضمائم سه ضمیمه آمده است.
و در ادامه در بخش ضمائم سه ضمیمه آمده است.


ضمیمۀ یکم: شرح احوال و آثار سهروردی به نقل از «نزهة الارواح» شهرزوری
ضمیمۀ یکم: شرح احوال و آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به نقل از «نزهة الارواح» شهرزوری


ضمیمۀ دوم: مثانی قرآنی مذکور در رسالۀ الالواح العمادیة
ضمیمۀ دوم: مثانی قرآنی مذکور در رسالۀ الالواح العمادیة
خط ۵۵: خط ۵۵:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
در گاهان زرئشت که سرچشمۀ حکمت فهلوی است، امشاسپندان همان امشاسپندان سنت زردشتی است؛ ولی به گونۀ انفسی به آنها نگریسته‌اند، یعنی تو گویی در درون ذات زردشت‌اند و هر یک مقامی از مقامات معنوی او به شمار می‌روند. در الهیات کتب پهلوی، شش امشاسپند هر یک حاکم بر یکی از اجزای خلقت‌اند: بهمن حاکم بر جانور، اردیبهشت حاکم بر آتش، شهریور حاکم بر فلزات، اسفندارمذ حاکم بر زمین، خرداد حاکم بر آب و امرداد حاکم بر گیاه. سهروردی با این ادبیات کاملاً آشنا بوده است، با این وجود که به اقتضای روح اشراقی خود، گذار از این قالب و رسیدن به معانی انفسی گاهانی را می‌خواسته است. نتیجه این شده است که در حکمت اشراق، نظم قالبی امشاسپندان درهم شکسته شود. با در دست بودن گاهان زردشت، اکنون به‌خوبی می‌توان مقاصد سهروردی را دریافت و در تحقق آن کوشید.
در گاهان زرئشت که سرچشمۀ حکمت فهلوی است، امشاسپندان همان امشاسپندان سنت زردشتی است؛ ولی به گونۀ انفسی به آنها نگریسته‌اند، یعنی تو گویی در درون ذات زردشت‌اند و هر یک مقامی از مقامات معنوی او به شمار می‌روند. در الهیات کتب پهلوی، شش امشاسپند هر یک حاکم بر یکی از اجزای خلقت‌اند: بهمن حاکم بر جانور، اردیبهشت حاکم بر آتش، شهریور حاکم بر فلزات، اسفندارمذ حاکم بر زمین، خرداد حاکم بر آب و امرداد حاکم بر گیاه. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] با این ادبیات کاملاً آشنا بوده است، با این وجود که به اقتضای روح اشراقی خود، گذار از این قالب و رسیدن به معانی انفسی گاهانی را می‌خواسته است. نتیجه این شده است که در حکمت اشراق، نظم قالبی امشاسپندان درهم شکسته شود. با در دست بودن گاهان زردشت، اکنون به‌خوبی می‌توان مقاصد سهروردی را دریافت و در تحقق آن کوشید.


حکمت اشراق را گاه از دید ابن‌سینا بررسی کرده‌اند و گاه از دید صدرالمتألهین و کمتر محققی مانند هانری کربن پیدا شده است که اسرار سهروردی را نه از ظن خو، بلکه از درون تعالیم او جستجو کند؛ ولی همین فیلسوف نیز متأسفانه با توقف در نیمۀ راه، لباب حکمت اشراق را با آراء و اهواء مانویه و اسمعیلیه و آذرکیوانیه و به‌ویژه با مطالب شیخیه پاک درهم آمیخته است. عنصر اصلی حکمت سهروردی، طلب خمیرۀ ازلی و ابدی - یا پوریوتکیشی به لفظ پهلوی - است که شیخ اشراق آن را در سه سنّت ایرانی و اسلامی و یونانی جُسته و یافته است. حکمت ایرانی در زبان و بیان سهروردی، حکمت خسروانی یا حکمت فهلوی نام گرفته و او خصوصاً در چارچوب کتاب «حکمة الاشراق» در پی احیا و تجدید آن بوده است. در کتاب حاضر که گونه‌ای درسنامه به شمار تواند رفت، با کاوش در متون دو زبانه‌ای مانند «هیاکل ‌النّور» و «الواح عمادی» - هر دو از شیخ اشراق - و جزئی از شاهنامۀ فردوسی و کل نامۀ تنسر و پاره‌ای از متون اندرزی پهلوی و جملگی آبان‌یشت اوستا، کوشیده است ابعاد گوناگون احیای حکمت فهلوی مشخص شود.
حکمت اشراق را گاه از دید ابن‌سینا بررسی کرده‌اند و گاه از دید [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و کمتر محققی مانند [[کربن، هانری|هانری کربن]] پیدا شده است که اسرار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را نه از ظن خود، بلکه از درون تعالیم او جستجو کند؛ ولی همین فیلسوف نیز متأسفانه با توقف در نیمۀ راه، لباب حکمت اشراق را با آراء و اهواء مانویه و اسمعیلیه و آذرکیوانیه و به‌ویژه با مطالب شیخیه پاک درهم آمیخته است. عنصر اصلی حکمت [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، طلب خمیرۀ ازلی و ابدی - یا پوریوتکیشی به لفظ پهلوی - است که شیخ اشراق آن را در سه سنّت ایرانی و اسلامی و یونانی جُسته و یافته است. حکمت ایرانی در زبان و بیان [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]]، حکمت خسروانی یا حکمت فهلوی نام گرفته و او خصوصاً در چارچوب کتاب «[[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]]» در پی احیا و تجدید آن بوده است. در کتاب حاضر که گونه‌ای درسنامه به شمار تواند رفت، با کاوش در متون دو زبانه‌ای مانند «[[اشراق هياکل النور|هیاکل ‌النّور]]» و «الواح عمادی» - هر دو از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] - و جزئی از [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامۀ فردوسی]] و کل نامۀ تنسر و پاره‌ای از متون اندرزی پهلوی و جملگی آبان‌یشت اوستا، کوشیده است ابعاد گوناگون احیای حکمت فهلوی مشخص شود.


این کتاب با دعای صباح حضر امیر (ع) آغاز می‌شود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خوانده‌اند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که این دعا در دسترس سهروردی بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است. توأم‌ساختن مباحث فلسفی با دعا شیوه‌ای است که از شیخ اشراق به یادگار مانده است. او در ابتدا و انتهای رسائل و کتب خود گاه قطعاتی در دعا آورده است.
این کتاب با دعای صباح حضرت امیر(ع) آغاز می‌شود. حکمت اشراق را حکمت بامدادی خوانده‌اند، حکمتی که با نیایش و پرستش گره خورده است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که این دعا در دسترس [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] بوده است؛ ولی مضامین آن از مقاصد حکمت اشراق دور نیست، بلکه با آن یکی است. توأم‌ساختن مباحث فلسفی با دعا شیوه‌ای است که از [[سهروردی، یحیی بن حبش|شیخ اشراق]] به یادگار مانده است. او در ابتدا و انتهای رسائل و کتب خود گاه قطعاتی در دعا آورده است.


سپس دو رساله از رسائل سهروردی که چکیده‌ای از کتاب «حکمة الاشراق» را دربر دارد، به صورت برابرنهاد متن فارسی و عربی آورده شده است. توضیحات لازم را در پیش‌گفتار هر رساله و در پانوشت صفحات می‌توان یافت.
سپس دو رساله از رسائل [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] که چکیده‌ای از کتاب «حکمة الاشراق» را دربر دارد، به صورت برابرنهاد متن فارسی و عربی آورده شده است. توضیحات لازم را در پیش‌گفتار هر رساله و در پانوشت صفحات می‌توان یافت.


سهروردی در پی احیای حکمت فهلوی بوده است. پس از دو رسالۀ سهروردی، خواننده این کتاب با خواندن «آخر شاهنامه» و «نامۀ تنسر» به مطالبی برمی‌خورد در موضوع هزاره‌های زردشتی و آپوکالیپس. شاهنامه از مأخذی است که از خدای‌نامۀ پهلوی ترجمه کرده‌اند و نامۀ تنسر را هم از ابن‌مقفع از زبان پهلوی ترجمه کرده است؛ ولی امروزه اصل پهلوی هیچ‌یک از آن دو در دست نیست.
[[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] در پی احیای حکمت فهلوی بوده است. پس از دو رسالۀ سهروردی، خواننده این کتاب با خواندن «آخر شاهنامه» و «نامۀ تنسر» به مطالبی برمی‌خورد در موضوع هزاره‌های زردشتی و آپوکالیپس. شاهنامه از مأخذی است که از خدای‌نامۀ پهلوی ترجمه کرده‌اند و نامۀ تنسر را هم از [[ابن مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن‌ مقفع]] از زبان پهلوی ترجمه کرده است؛ ولی امروزه اصل پهلوی هیچ‌یک از آن دو در دست نیست.


سپس دو متن پهلوی آمده است که خواننده از رهگذر خواندن آنها با متون اندرزی دورۀ ساسانی به گونۀ مستقیم آشنا می‌شود. سرانجام از اوستا در اینجا «آبان یشت» آورده شده است که قدمت فراوانی دارد.<ref> [https://literaturelib.com/books/7270 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>
سپس دو متن پهلوی آمده است که خواننده از رهگذر خواندن آنها با متون اندرزی دورۀ ساسانی به گونۀ مستقیم آشنا می‌شود. سرانجام از اوستا در اینجا «آبان یشت» آورده شده است که قدمت فراوانی دارد.<ref> [https://literaturelib.com/books/7270 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref>