مجموعه گفتمان‌های مذاهب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' میبا' به ' می‌با'
جز (جایگزینی متن - 'ه ی ' به 'ه‌ی ')
جز (جایگزینی متن - ' میبا' به ' می‌با')
خط ۳۸: خط ۳۸:


#گروه‌ها و جریانهای سنتی محافظه‌کار که اصرار در حفظ شرایط گذشته داشته و بر این باورند که حفظ اصول و مبانی مذهبی آنان در گرو آن است که بیمهابا به مذاهب مخالف خود بتازند و با سلاح تکفیر و تفسیق بر مخالفان خود یورش برده و همه کس جز خود را مشرک و فاسق و بدعت آور بنامند. طبیعی است با اینان کمترین سخنی از وحدت، مصلحت و همگرایی نتوان به میان آورد...
#گروه‌ها و جریانهای سنتی محافظه‌کار که اصرار در حفظ شرایط گذشته داشته و بر این باورند که حفظ اصول و مبانی مذهبی آنان در گرو آن است که بیمهابا به مذاهب مخالف خود بتازند و با سلاح تکفیر و تفسیق بر مخالفان خود یورش برده و همه کس جز خود را مشرک و فاسق و بدعت آور بنامند. طبیعی است با اینان کمترین سخنی از وحدت، مصلحت و همگرایی نتوان به میان آورد...
#نو رسیدگان و جریانهای تجدید نظرطلب که رسالت خود را در تردید آفرینی و تضعیف باورهای مذهبی جامعه مسلمین یافته و با شبهه افکنیهای خود شتابزده در پی نفی اصول و مبانی مذهبی میباشند. به پندار آنان تنها راه دستیابی به تفاهم و پایان بخشیدن به منازعات مذهبی، نفی اصول گرایی و صرف‌نظر کردن یا دست کم بیتفاوت شدن در برابر اصول عقیده می‌باشد... به نظر میرسد این گروه در چنان اشتباهی باشند که آثار تخریبی جبران ناپذیر آن کمتر از خشونت ورزیها و تحجرگرایی دسته اول نباشد چه آنکه دستاورد این گرایش چیزی جز رواج ولنگاری عقیدتی و اباحی‌گری و بی تفاوتی نمی‌باشد.  
#نو رسیدگان و جریانهای تجدید نظرطلب که رسالت خود را در تردید آفرینی و تضعیف باورهای مذهبی جامعه مسلمین یافته و با شبهه افکنیهای خود شتابزده در پی نفی اصول و مبانی مذهبی می‌باشند. به پندار آنان تنها راه دستیابی به تفاهم و پایان بخشیدن به منازعات مذهبی، نفی اصول گرایی و صرف‌نظر کردن یا دست کم بیتفاوت شدن در برابر اصول عقیده می‌باشد... به نظر میرسد این گروه در چنان اشتباهی باشند که آثار تخریبی جبران ناپذیر آن کمتر از خشونت ورزیها و تحجرگرایی دسته اول نباشد چه آنکه دستاورد این گرایش چیزی جز رواج ولنگاری عقیدتی و اباحی‌گری و بی تفاوتی نمی‌باشد.  


به نظر نگارنده این دو دسته یاد شده در دولبه‌ی افراط و تفریط سیر کرده و هیچیک ره به صواب نمیبرند. بلکه راه صواب در این است که با حفظ پایبندیهای قطعی مذهبی همزمان عرصه برای گسترش گفتگوهای انتقادی میان مذاهب در جو تفاهم آمیز به انگیزه جستجوی حقایق افزون‌تر فراهم آید و صد البته این رسالت اختصاص به عالمان، مذهب پژوهان و اصحاب نقد و نظر دارد و گرنه توده‌های پیرو مذاهب را باید از این امر معاف داشته و تنها نسخهی محبت و مدارا و همزیستی با احساس اخوّت دینی را برایشان تجویز کرد.
به نظر نگارنده این دو دسته یاد شده در دولبه‌ی افراط و تفریط سیر کرده و هیچیک ره به صواب نمیبرند. بلکه راه صواب در این است که با حفظ پایبندیهای قطعی مذهبی همزمان عرصه برای گسترش گفتگوهای انتقادی میان مذاهب در جو تفاهم آمیز به انگیزه جستجوی حقایق افزون‌تر فراهم آید و صد البته این رسالت اختصاص به عالمان، مذهب پژوهان و اصحاب نقد و نظر دارد و گرنه توده‌های پیرو مذاهب را باید از این امر معاف داشته و تنها نسخهی محبت و مدارا و همزیستی با احساس اخوّت دینی را برایشان تجویز کرد.