۱۰۶٬۷۷۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'میدانند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی اش ' به 'یاش ') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
کتاب حاضر شامل دو مقاله با عنوانهای «عقل و ضد عقل در روزگار ما» و «فلسفهی من» نوشتهی [[یاسپرس، کارل|کارل یاسپرس]] فیلسوف آلمانی سدهی بیستم است. [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] سال 1883 در آلمان زاده شد و در 1969 در سویس چشم از جهان فروبست. بسیاری او را در زمرهی برجسته ترین فیلسوفان وجودگرا (اگزیستانسیالیست) و میراث دار سنت کانتی برای دفاع پرشورش از عقل میدانند. [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] زندگی علمی پرفراز و نشیبی داشت: ابتدا در رشتهی حقوق تحصیل کرد، و سپس به حیطهی روان پزشکی روی آورد و سرانجام در اواخر دههی سی | کتاب حاضر شامل دو مقاله با عنوانهای «عقل و ضد عقل در روزگار ما» و «فلسفهی من» نوشتهی [[یاسپرس، کارل|کارل یاسپرس]] فیلسوف آلمانی سدهی بیستم است. [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] سال 1883 در آلمان زاده شد و در 1969 در سویس چشم از جهان فروبست. بسیاری او را در زمرهی برجسته ترین فیلسوفان وجودگرا (اگزیستانسیالیست) و میراث دار سنت کانتی برای دفاع پرشورش از عقل میدانند. [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] زندگی علمی پرفراز و نشیبی داشت: ابتدا در رشتهی حقوق تحصیل کرد، و سپس به حیطهی روان پزشکی روی آورد و سرانجام در اواخر دههی سی زندگیاش یعنی اوایل دههی 1920، و به گفتهی خودش در آستانهی چهل سالگی، فلسفه را در حکم راه زندگی علمی برگزید و آن را هدف زندگیاش تا واپسین دم قرار داد. نقد موشکافانهی او از سرشت ضد عقل مکتب فروید تا حدی مرهون پیشینهی او در علم روان پزشکی است. البته حیطهی نفوذ یاسپرس نه فقط فلسفه و روان پزشکی بلکه الاهیات را نیز در بر می گیرد. | ||
در مقالهی نخست «عقل و ضد عقل در روزگار ما»، [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] عقل را تعریف میکند و سپس نحله های فلسفی ناسازگار با علم و عقل را که از منظر او در مارکسیسم و روان کاوی تجلی یافتهاند، نقد میکند و پیامدهای ضدعقل این نحله ها را بر می شمرد. در مقالهی دوم «فلسفهی من»، [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] نخست با نگاهی از درون و بر پایهی تجربه های خود، سیر گرویدن خود را به فلسفه روایت میکند، سپس به موضوع تبدیل سنت به بخشی از هویت ما می پردازد و استدلال میکند که ما حقیقت را از منابه موجود در سنت تاریخی مان درک میکنیم. در این بخش ، او خصیصه های تاریخ فلسفی فلسفه را تبیین میکند. در پایان [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] به موضوع کشش به مسائل بنیادین در فلسفه می پردازد و این باور خود را میکاود که فلسفه صرفا آگاهی از گیتی، معرفت شناسی، یا شناخت نظام ها و متون تاریخ فلسفه نیست بلکه فلسفه در وجود انسان از رهگذر یافتن خود در قلب زندگی شکل می گیرد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2336 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | در مقالهی نخست «عقل و ضد عقل در روزگار ما»، [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] عقل را تعریف میکند و سپس نحله های فلسفی ناسازگار با علم و عقل را که از منظر او در مارکسیسم و روان کاوی تجلی یافتهاند، نقد میکند و پیامدهای ضدعقل این نحله ها را بر می شمرد. در مقالهی دوم «فلسفهی من»، [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] نخست با نگاهی از درون و بر پایهی تجربه های خود، سیر گرویدن خود را به فلسفه روایت میکند، سپس به موضوع تبدیل سنت به بخشی از هویت ما می پردازد و استدلال میکند که ما حقیقت را از منابه موجود در سنت تاریخی مان درک میکنیم. در این بخش ، او خصیصه های تاریخ فلسفی فلسفه را تبیین میکند. در پایان [[یاسپرس، کارل|یاسپرس]] به موضوع کشش به مسائل بنیادین در فلسفه می پردازد و این باور خود را میکاود که فلسفه صرفا آگاهی از گیتی، معرفت شناسی، یا شناخت نظام ها و متون تاریخ فلسفه نیست بلکه فلسفه در وجود انسان از رهگذر یافتن خود در قلب زندگی شکل می گیرد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2336 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |