۱۱۱٬۴۸۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت ها،' به 'تها،') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
پرسش آخر اين بخش درباره مكتبخانههاى قديم و تأثير آنها در آماده كردن جوانان براى ورود به حوزههاى علمى است.نویسنده در ابتداى اين پاسخ چنين مىنويسد: وضع مكتبخانههاى قديم به شكلى كه در اين اواخر رسيده بود كه هم ظواهر آنها در برابر مدارس جديد جلوه خوبى نداشت و هم وضع درس و سلوك معلم با شاگرد، غيرمنظم و خشونتآميز بود، نبوده است. علل و عوامل بسيار موجب اين تنزّل شده بود، و از اينكه اين وضع مخصوص كشور ما بوده يا در ساير كشورهاى مسلماننشين نيز اين تنزّل بوده يا نبوده اطلاع كافى ندارم. ولى در سفرى كه به اتفاق دانشمند روشنفكر آيتاللّه زاده گلپايگانى، مرحوم حاج آقا مهدى به هند رفتم، در آنجا براى تعليم و تربيت شیعیان، مؤسساتى ديدم كه فوقالعاده توجه مرا جلب كرد. اين مؤسسات- كه تحت نظر معلّمان با صلاحيت علمى و ايمانى اداره مىشوند و در عين حال از تشريفات زائد پيراسته بود- با بودجه كم، محصول كارشان زياد و قابل توجه بود<ref>همان، ص 55-56</ref> | پرسش آخر اين بخش درباره مكتبخانههاى قديم و تأثير آنها در آماده كردن جوانان براى ورود به حوزههاى علمى است.نویسنده در ابتداى اين پاسخ چنين مىنويسد: وضع مكتبخانههاى قديم به شكلى كه در اين اواخر رسيده بود كه هم ظواهر آنها در برابر مدارس جديد جلوه خوبى نداشت و هم وضع درس و سلوك معلم با شاگرد، غيرمنظم و خشونتآميز بود، نبوده است. علل و عوامل بسيار موجب اين تنزّل شده بود، و از اينكه اين وضع مخصوص كشور ما بوده يا در ساير كشورهاى مسلماننشين نيز اين تنزّل بوده يا نبوده اطلاع كافى ندارم. ولى در سفرى كه به اتفاق دانشمند روشنفكر آيتاللّه زاده گلپايگانى، مرحوم حاج آقا مهدى به هند رفتم، در آنجا براى تعليم و تربيت شیعیان، مؤسساتى ديدم كه فوقالعاده توجه مرا جلب كرد. اين مؤسسات- كه تحت نظر معلّمان با صلاحيت علمى و ايمانى اداره مىشوند و در عين حال از تشريفات زائد پيراسته بود- با بودجه كم، محصول كارشان زياد و قابل توجه بود<ref>همان، ص 55-56</ref> | ||
بخش دوم كتاب در مورد رسالت حوزههاى شيعه است كه به نقش روحانیّت شيعه و حوزههاى علمى در تبليغ و هدايت و شناساندن اسلام به دنيا و جوامع بشرى مىپردازد. نویسنده در اين مورد بيان مىدارد كه نقش روحانیّت شيعه و حوزههاى علمى همگام با فعالیتهای علمى و تحقيقات در رشتههاى مختلف و تبليغ و هدايت و شناساندن اسلام به دنيا و جوامع بشرى و تأليف کتابهاى سودمند و انتشار مقالات، مجلّات، سخنرانىها، مواعظ و تربيت افراد لايق و علماى عامل و صالح در همه اعصار مؤثر و چشمگير بوده است و به تمام معنى در بالا بردن سطح معارف اسلامى مسلمانان و تبليغ آن به ديگران در تحرّك و بيدارى شيعه و پايدارى و مقاومت آنها در برابر هجومها و يورشها در مقطعها و | بخش دوم كتاب در مورد رسالت حوزههاى شيعه است كه به نقش روحانیّت شيعه و حوزههاى علمى در تبليغ و هدايت و شناساندن اسلام به دنيا و جوامع بشرى مىپردازد. نویسنده در اين مورد بيان مىدارد كه نقش روحانیّت شيعه و حوزههاى علمى همگام با فعالیتهای علمى و تحقيقات در رشتههاى مختلف و تبليغ و هدايت و شناساندن اسلام به دنيا و جوامع بشرى و تأليف کتابهاى سودمند و انتشار مقالات، مجلّات، سخنرانىها، مواعظ و تربيت افراد لايق و علماى عامل و صالح در همه اعصار مؤثر و چشمگير بوده است و به تمام معنى در بالا بردن سطح معارف اسلامى مسلمانان و تبليغ آن به ديگران در تحرّك و بيدارى شيعه و پايدارى و مقاومت آنها در برابر هجومها و يورشها در مقطعها و فرصتها، عامل مهم بوده و هست<ref>همان، ص 57-64</ref> | ||
در قسمت دوم از اين بخش درباره اين موضوع كه روحانیّت از سياست جدا نيست، خاطر نشان مىكند از روزى كه استعمار وارد سرزمينهاى اسلامى شد براى اينكه نفوذ اسلام را از ميان بردارد و سلطه خود را پابرجا نمايد و توجه مردم را از نيروى معنوى اسلام و مكتب جهاد و مبارزه منصرف سازد تا از يك سلسله برنامههاى به اصطلاح غيرسياسى پا بيرون نگذارند و وسيلهاى براى تعقيب و جلوگيرى از مداخلات سياسى و اجتماعى و اقتصادى آنها داشته باشد، «تز روحانیّت از سياست جداست» را عنوان كرده و چنان آنرا تبليغ نمود كه بسيارى از سادهلوحان و غربزدگان آنرا پذيرفتند و ندانستند كه اين نغمه شوم از كجا و براى چيست؟ نمىدانستند اين نغمه فلسفههاى سياسى و اقتصادى دارد و موجب تسلط اقتصادى و سياسى استعمار مىگردد<ref>همان، ص 64-65</ref> | در قسمت دوم از اين بخش درباره اين موضوع كه روحانیّت از سياست جدا نيست، خاطر نشان مىكند از روزى كه استعمار وارد سرزمينهاى اسلامى شد براى اينكه نفوذ اسلام را از ميان بردارد و سلطه خود را پابرجا نمايد و توجه مردم را از نيروى معنوى اسلام و مكتب جهاد و مبارزه منصرف سازد تا از يك سلسله برنامههاى به اصطلاح غيرسياسى پا بيرون نگذارند و وسيلهاى براى تعقيب و جلوگيرى از مداخلات سياسى و اجتماعى و اقتصادى آنها داشته باشد، «تز روحانیّت از سياست جداست» را عنوان كرده و چنان آنرا تبليغ نمود كه بسيارى از سادهلوحان و غربزدگان آنرا پذيرفتند و ندانستند كه اين نغمه شوم از كجا و براى چيست؟ نمىدانستند اين نغمه فلسفههاى سياسى و اقتصادى دارد و موجب تسلط اقتصادى و سياسى استعمار مىگردد<ref>همان، ص 64-65</ref> |