۱۰۶٬۳۶۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ف' به ' میف') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ن' به ' مین') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''اندیشهی ابن خلدون؛ عصبیت و دولت''' تألیف [[جابری، محمد عابد|محمد عابد جابری]]، ترجمه احمد فرادی اهوازی؛ کتاب پیش رو از آثار مهم اندیشمند معاصر محمدعابد الجابری است. جابری در این کتاب این فرضیهی عام را مطرح میکند که فهم تطور و صیرورت تاریخ عربی اسلام از مجرای نظرات ابن خلدون در باب این تاریخ بهتر صورت می گیرد. نیز کتاب به روشنی این ادعای ابن خلدون را | '''اندیشهی ابن خلدون؛ عصبیت و دولت''' تألیف [[جابری، محمد عابد|محمد عابد جابری]]، ترجمه احمد فرادی اهوازی؛ کتاب پیش رو از آثار مهم اندیشمند معاصر محمدعابد الجابری است. جابری در این کتاب این فرضیهی عام را مطرح میکند که فهم تطور و صیرورت تاریخ عربی اسلام از مجرای نظرات ابن خلدون در باب این تاریخ بهتر صورت می گیرد. نیز کتاب به روشنی این ادعای ابن خلدون را مینمایاند که علم عمران یک علم کاملا نو بنیاد بود که از دانشهای پیشین تمدن عربی متفاوت، و بدیع است. ابن خلدون با انتقاد از مورخان پیشین و با ارائهی نگرشی جدی نظریه پردازی خویش را شروع میکند و با ابداع دانشی جدید به نام «علم عمران»، که نمونهی نگرش انتقادی او از تاریخ است، به مطالعهی تاریخ میپردازد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
مطالب در دو بخش ارائه گردیده است: | مطالب در دو بخش ارائه گردیده است: | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
کتاب پیش رو از آثار اولیه و عمدهی مولف است. او در این اثر، این فرضیهی عام را مطرح میکند که فهم تطور و صیرورت تاریخ عربی اسلامی از مجرای نظرات ابن خلدون در باب این تاریخ بهتر صورت می گیرد. او بعدها این فرضیه را میپرورد بتواند برخی عوامل موثر را معرفی کند. همان عواملی که پیش تر در این کتاب برجسته شده بود. تأثیر پذیری جابری از ابن خلدون در جای جای آثار او نمایان است. این تأثیرپذیری حتی در به کارگیری مفاهیم و الفاظ نیز قابل ردگیری است. فارغ از منظر بالا، این کتاب عمق، کلیت و نوآوری اندیشههای ابن خلدون را به صورت درخوری نشان می دهد. همچنین به روشنی این ادعای ابن خلدون را | کتاب پیش رو از آثار اولیه و عمدهی مولف است. او در این اثر، این فرضیهی عام را مطرح میکند که فهم تطور و صیرورت تاریخ عربی اسلامی از مجرای نظرات ابن خلدون در باب این تاریخ بهتر صورت می گیرد. او بعدها این فرضیه را میپرورد بتواند برخی عوامل موثر را معرفی کند. همان عواملی که پیش تر در این کتاب برجسته شده بود. تأثیر پذیری جابری از ابن خلدون در جای جای آثار او نمایان است. این تأثیرپذیری حتی در به کارگیری مفاهیم و الفاظ نیز قابل ردگیری است. فارغ از منظر بالا، این کتاب عمق، کلیت و نوآوری اندیشههای ابن خلدون را به صورت درخوری نشان می دهد. همچنین به روشنی این ادعای ابن خلدون را مینمایاند که علم عمران یک علم کاملا نوبنیاد بود که از دانشهای پیشین تمدن عربی - در شاخههای مختلفش - متفاوت، و بدیع است. هم به این دلیل و دلایل دیگری که خواهیم دید این اثر از بهترین آثار نوشته شده در باب اندیشههای ابن خلدون است. | ||
مقدمهی کتاب ابن خلدون از حیث بحث و مطالعه اشباع شده است اگرچه بخش عمدهی ابهامی که ابن خلدون پژوهان با آن روبه رو هستند از خود مقدمهی ابن خلدون سرچشمه می گیرد. چون جملات سربسته و واژگان بدون شرح و ترکیب های پیچیدهای که هر پژوهشگری را گیج و منگ میکند در آن فراوان است. ابن خلدون پژوهان اکثرا برای تأکید بر اصالت اندیشهها و نوآوری نظریههای او و برای ستایش از وی به عنوان اندیشمندی مبتکر که هیچ یک از پیشینیان، چه یونانی و چه مسلمان، بر او پیشی نگرفته اند به بسیاری از آرای وی روی آورده اند که در حوزهی سیاست و اجتماع و اقتصاد گفته است. بسیاری از کسانی که این راه را برگزیده اند به یقین معتقدند که اندیشهی بشری تنها زمانی متوجه حقایق اجتماعی و سیاسی کشف شده توسط ابن خلدون شد که مقدمهی او پس از پنج سده از زمان مرگش به چاپ رسیده بود. و بدین ترتیب آنان وقتی به یادآوری آرای ابن خلدون میپردازند ذهنشان به سوی سایر اندیشمندان سمت و سو می گیرد و به دیگر پیشاهنگان بزرگ مطالعات اجتماعی نوین ورهبران مذاهب اجتماعی و اقتصادی دوران حاضر می گراید. خطای روش شناختی از همین جا آب می خورد، خطایی که بسیاری از دوستداران ابن خلدون با اینکه آن را تذکر می دهند در گردابش افتاده اند. و منظور از آن خطا نگرشی است که با دیدهی اکنون | مقدمهی کتاب ابن خلدون از حیث بحث و مطالعه اشباع شده است اگرچه بخش عمدهی ابهامی که ابن خلدون پژوهان با آن روبه رو هستند از خود مقدمهی ابن خلدون سرچشمه می گیرد. چون جملات سربسته و واژگان بدون شرح و ترکیب های پیچیدهای که هر پژوهشگری را گیج و منگ میکند در آن فراوان است. ابن خلدون پژوهان اکثرا برای تأکید بر اصالت اندیشهها و نوآوری نظریههای او و برای ستایش از وی به عنوان اندیشمندی مبتکر که هیچ یک از پیشینیان، چه یونانی و چه مسلمان، بر او پیشی نگرفته اند به بسیاری از آرای وی روی آورده اند که در حوزهی سیاست و اجتماع و اقتصاد گفته است. بسیاری از کسانی که این راه را برگزیده اند به یقین معتقدند که اندیشهی بشری تنها زمانی متوجه حقایق اجتماعی و سیاسی کشف شده توسط ابن خلدون شد که مقدمهی او پس از پنج سده از زمان مرگش به چاپ رسیده بود. و بدین ترتیب آنان وقتی به یادآوری آرای ابن خلدون میپردازند ذهنشان به سوی سایر اندیشمندان سمت و سو می گیرد و به دیگر پیشاهنگان بزرگ مطالعات اجتماعی نوین ورهبران مذاهب اجتماعی و اقتصادی دوران حاضر می گراید. خطای روش شناختی از همین جا آب می خورد، خطایی که بسیاری از دوستداران ابن خلدون با اینکه آن را تذکر می دهند در گردابش افتاده اند. و منظور از آن خطا نگرشی است که با دیدهی اکنون مینگرد و از مبدأ اندیشهی معاصر می آغازد تا آرا و نظریههای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی وارده در مقدمه را بفهمد. در حالی که اندیشهی اجتماعی هماره به دورهای که در آن جلوه گر شده و به گرفتاریهای مردمان آن دوره وابسته است؛ از این رو، هویت حقیقی خویش و دلالت صحیح خود را از دست خواهد داد، اگر برای فهم آن در پرتو دادههای دورهای دیگر بکوشیم که تفاوت گستردهای با آن دوره دارد؛ همچون تفاوت آشکار و ملموسی که میان همهی حوزههای دورهی میانه با دورهی معاصر وجود دارد. این درست همان نکتهای است که ابن خلدون در باب آن هشدارمان می دهد، آن گاه که با قدرت پای میفشارد که «از اغلاط پوشیدهی تاریخ، از یاد بردن این اصل است که احوال امتها و نسلها در نتیجهی تبدل و تغییر اعصار و گذشت روزگار تغییر میپذیرد».<ref> [https://www.historylib.com/books/2395 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |