جندی، مؤیدالدین محمود: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابن عربى' به 'ابن عربى'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'ابن عربى' به 'ابن عربى')
خط ۴۰: خط ۴۰:
در آغاز، پدر و مادر و خويشان جندى او را از سلوك منع مى‌كردند، اما وى با تفأل به قرآن كريم و بنا بر آيه 24 سوره توبه، اموال خود را به پدرش داد، كابين همسرش را پرداخت و به سير و سلوك روى آورد، به حج رفت و بعدها (ظاهراً در قونيه) نزد صدر الدين قونيوى (متوفى 672) راه يافت و مقامات عارفانه خويش را در خانقاه و مَدْرس او طى نمود و از او اجازه ارشاد گرفت. وى بسيار تحت تأثير قونيوى بود و خود به اين امر تصريح كرده است.
در آغاز، پدر و مادر و خويشان جندى او را از سلوك منع مى‌كردند، اما وى با تفأل به قرآن كريم و بنا بر آيه 24 سوره توبه، اموال خود را به پدرش داد، كابين همسرش را پرداخت و به سير و سلوك روى آورد، به حج رفت و بعدها (ظاهراً در قونيه) نزد صدر الدين قونيوى (متوفى 672) راه يافت و مقامات عارفانه خويش را در خانقاه و مَدْرس او طى نمود و از او اجازه ارشاد گرفت. وى بسيار تحت تأثير قونيوى بود و خود به اين امر تصريح كرده است.


او به مقام معنوى و فضيلت باطنى استاد و استادِ استاد خود (ابن عربى) چنان معتقد بود كه در تمام شئون و مراحل زندگى، نه فقط در مشكلات عرفانى و علمى، بلكه در گشودن گره‌هاى زندگى نيز از باطن آنان مدد مى‌جست.
او به مقام معنوى و فضيلت باطنى استاد و استادِ استاد خود ([[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]) چنان معتقد بود كه در تمام شئون و مراحل زندگى، نه فقط در مشكلات عرفانى و علمى، بلكه در گشودن گره‌هاى زندگى نيز از باطن آنان مدد مى‌جست.


فَنارى، وى را از فرزندان الهى قونيوى به شمار آورده و تصريح كرده كه در شرح مفتاح الغيب قونيوى، علاوه بر افادات ابن عربى، قونيوى و سعيد الدين فَرغانى (متوفى 700)، از ذوق و فهم عرفانى مؤيد الدين جندى مدد گرفته است.
فَنارى، وى را از فرزندان الهى قونيوى به شمار آورده و تصريح كرده كه در شرح مفتاح الغيب قونيوى، علاوه بر افادات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، قونيوى و سعيد الدين فَرغانى (متوفى 700)، از ذوق و فهم عرفانى مؤيد الدين جندى مدد گرفته است.


جامى او را عارف كامل و جامع علوم ظاهرى و باطنى دانسته است.
جامى او را عارف كامل و جامع علوم ظاهرى و باطنى دانسته است.
خط ۴۸: خط ۴۸:
وى داراى حوزه تدريس بود و شاگردان قونيوى براى حل مشكلات علمى خود، به او مراجعه مى‌كردند. به نظر آشتيانى، جندى و فرغانى آثار يكديگر را ديده بودند؛ ازاين‌رو، مطالبى كه در شرح تائيه فرغانى آمده، در آثار جندى تكرار نشده و مباحثى را كه جندى به‌تفصيل از آنها سخن گفته، فرغانى در آثارش به‌اجمال به آنها پرداخته است.
وى داراى حوزه تدريس بود و شاگردان قونيوى براى حل مشكلات علمى خود، به او مراجعه مى‌كردند. به نظر آشتيانى، جندى و فرغانى آثار يكديگر را ديده بودند؛ ازاين‌رو، مطالبى كه در شرح تائيه فرغانى آمده، در آثار جندى تكرار نشده و مباحثى را كه جندى به‌تفصيل از آنها سخن گفته، فرغانى در آثارش به‌اجمال به آنها پرداخته است.


وى متفكرى مستقل و صاحب‌نظر بوده و با اينكه همچون استادش، قونيوى، در مباحث نظرى پيرو ابن عربى بود، اما معارف غيبى با سلاست و روانى خاصى بر قلم او جارى شده است و در شرح فصوص، نكات تازه فراوانى دارد كه ابن عربى اصلاً مطرح نكرده يا در جاى ديگرى، آنها را بيان كرده است. همچنين بيانات قونيوى، مختصر و مجمل، اما نوشته‌هاى جندى مفصّل است.
وى متفكرى مستقل و صاحب‌نظر بوده و با اينكه همچون استادش، قونيوى، در مباحث نظرى پيرو [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بود، اما معارف غيبى با سلاست و روانى خاصى بر قلم او جارى شده است و در شرح فصوص، نكات تازه فراوانى دارد كه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] اصلاً مطرح نكرده يا در جاى ديگرى، آنها را بيان كرده است. همچنين بيانات قونيوى، مختصر و مجمل، اما نوشته‌هاى جندى مفصّل است.


به بيان او، ذات هر چيز، حقيقت آن است از آن حيث كه مرجع و منشأ حقايقِ اسما و صفات و نِسَب و اضافاتِ ذاتى است و اينها همه منسوب به آن ذاتند. پس غايت ادراك و علم به ذات، از جهت موصوف شدن حقيقت است به اسما و صفات و افعال و آثار و نِسَب و چون علم، يكى از نِسَب است، ذات را درنمى‌يابد، چه به حق اضافه شود چه به خلق، زيرا امر نسبى (علم) بر ذات مطلق احاطه نمى‌يابد؛ مگر آنكه علم را عين ذات فرض كنيم كه در آن حال، لفظِ علم و عالم و معلوم را به كار نمى‌بريم و ديگر احاطه و عدم احاطه مطرح نيست و جميع اعتبارات و نِسَب و اضافات و اسما و صفات، از ميان برداشته مى‌شود.
به بيان او، ذات هر چيز، حقيقت آن است از آن حيث كه مرجع و منشأ حقايقِ اسما و صفات و نِسَب و اضافاتِ ذاتى است و اينها همه منسوب به آن ذاتند. پس غايت ادراك و علم به ذات، از جهت موصوف شدن حقيقت است به اسما و صفات و افعال و آثار و نِسَب و چون علم، يكى از نِسَب است، ذات را درنمى‌يابد، چه به حق اضافه شود چه به خلق، زيرا امر نسبى (علم) بر ذات مطلق احاطه نمى‌يابد؛ مگر آنكه علم را عين ذات فرض كنيم كه در آن حال، لفظِ علم و عالم و معلوم را به كار نمى‌بريم و ديگر احاطه و عدم احاطه مطرح نيست و جميع اعتبارات و نِسَب و اضافات و اسما و صفات، از ميان برداشته مى‌شود.


هيچ‌يك از شارحان ابن عربى در فهم افكار وى از جندى بى‌نياز نبوده‌اند؛ چنان‌كه عبد الرزاق كاشانى (متوفى 736) و داوود قيصرى (متوفى 751) و برخى ديگر از شارحان فصوص الحكم، تحت تأثير او بوده‌اند.
هيچ‌يك از شارحان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فهم افكار وى از جندى بى‌نياز نبوده‌اند؛ چنان‌كه عبد الرزاق كاشانى (متوفى 736) و داوود قيصرى (متوفى 751) و برخى ديگر از شارحان فصوص الحكم، تحت تأثير او بوده‌اند.


وى معاصر جلال الدين مولوى (604-672) بود و خود را از جمله نيازمندان او مى‌دانست.
وى معاصر جلال الدين مولوى (604-672) بود و خود را از جمله نيازمندان او مى‌دانست.
خط ۵۸: خط ۵۸:
سال وفات جندى به تحقيق معلوم نيست. بروكلمان آن را 690ق دانسته است كه صحيح به نظر نمى‌رسد، زيرا جندى قصيده لاميه خود را در 691ق به پايان رسانده است. حاجى خليفه سال درگذشت او را حدود 700ق ذكر كرده است.
سال وفات جندى به تحقيق معلوم نيست. بروكلمان آن را 690ق دانسته است كه صحيح به نظر نمى‌رسد، زيرا جندى قصيده لاميه خود را در 691ق به پايان رسانده است. حاجى خليفه سال درگذشت او را حدود 700ق ذكر كرده است.


شرح فصوص الحكم ابن عربى، مهم‌ترين اثر وى مى‌باشد. او شرحش را به‌صورت منظم و متوالى در يك زمان معين ننوشت؛ ابتدا شرح خطبه را نزد قونيوى نگاشت و پس از وفات قونيوى، قونيه را ترك كرد و عازم بغداد شد و در آنجا بنا به درخواست برخى فضلا، بخشى از فصوص را شرح كرد، اما قبل از پايان شرح، بغداد را به قصد سفر به مناطق ديگر ترك نمود و به گفته خودش در اين هنگام از انواع واردات قلبى و الهامات ربانى محروم گشت.
شرح فصوص الحكم [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مهم‌ترين اثر وى مى‌باشد. او شرحش را به‌صورت منظم و متوالى در يك زمان معين ننوشت؛ ابتدا شرح خطبه را نزد قونيوى نگاشت و پس از وفات قونيوى، قونيه را ترك كرد و عازم بغداد شد و در آنجا بنا به درخواست برخى فضلا، بخشى از فصوص را شرح كرد، اما قبل از پايان شرح، بغداد را به قصد سفر به مناطق ديگر ترك نمود و به گفته خودش در اين هنگام از انواع واردات قلبى و الهامات ربانى محروم گشت.


جندى، به تبع قونيوى، اهميت فراوانى براى خطبه فصوص الحكم و شرح آن قائل بود و ازاين‌رو، حدود يك پنجم شرح فصوص الحكم را به شرح خطبه آن اختصاص داد.
جندى، به تبع قونيوى، اهميت فراوانى براى خطبه فصوص الحكم و شرح آن قائل بود و ازاين‌رو، حدود يك پنجم شرح فصوص الحكم را به شرح خطبه آن اختصاص داد.


اين كتاب، منبع برخى از شروح ديگرِ كتاب ابن عربى بوده و مشتمل بر نكات و افاداتى است كه در ساير شروح يافت نمى‌شود.
اين كتاب، منبع برخى از شروح ديگرِ كتاب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بوده و مشتمل بر نكات و افاداتى است كه در ساير شروح يافت نمى‌شود.


== ديگر آثار او عبارتند از:==
== ديگر آثار او عبارتند از:==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش