۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
جز (جایگزینی متن - 'بقراط' به 'بقراط') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
«اِبْنُ هُذَيْل، على بن عبدالرحمن بن هذيل فزارى اندلسى»، اديب و نويسند سده 8 ق14/م است. آنچه درباره او مىدانيم، از دوران حكومت محمد پنجم، ابن يوسف بن اسماعيل نصرى، معروف به الغنى بالله (755-760 و 763-793ق) آغاز مىشود و البته اگر کتابهاى وى به دست ما نمىرسيد، شايد اين اندك اطلاع را نيز از او نمىداشتيم، چنانكه حتى ابن خطيب كه خود در دربار محمد پنجم بوده است، در تأليف مشهور خود، «الاحاطه» نامى از او نبرده است و اين مسأله شايد بتواند نشانى از خردسالى وى در آن زمان باشد. محمد پنجم همانند ديگر سلاطين بنى نصر درگيرىهايى با شاهان عيسوى قشتاله داشته است. از اين روى وى براى شورانيدن مردم بر دشمن از تأليف کتابى كه روح جنگاورى را در ايشان برانگيزد، استقبال مىكرده و ابن هذل با نوشتن «تحفه الانفس»، نقش خود را در اين زمينه به خوبى ايفا كرده است. وى کتاب ديگرى نيز براى محمد پنجم، با عنوان «مقالات الادباء» نوشته است. بعدها محمد هفتم، معروف به مستعين از او خواست تا کتاب ديگرى دربار جنگاورى بنويسد، اما اين بار وى تنها به تلخيص اثر پيشين خود، «تحفه»، پرداخت و آن را «حليه الفرسان» ناميد. از اين زمان به بعد هيچگونه اطلاعى از او در دست نداريم. | «اِبْنُ هُذَيْل، على بن عبدالرحمن بن هذيل فزارى اندلسى»، اديب و نويسند سده 8 ق14/م است. آنچه درباره او مىدانيم، از دوران حكومت محمد پنجم، ابن يوسف بن اسماعيل نصرى، معروف به الغنى بالله (755-760 و 763-793ق) آغاز مىشود و البته اگر کتابهاى وى به دست ما نمىرسيد، شايد اين اندك اطلاع را نيز از او نمىداشتيم، چنانكه حتى ابن خطيب كه خود در دربار محمد پنجم بوده است، در تأليف مشهور خود، «الاحاطه» نامى از او نبرده است و اين مسأله شايد بتواند نشانى از خردسالى وى در آن زمان باشد. محمد پنجم همانند ديگر سلاطين بنى نصر درگيرىهايى با شاهان عيسوى قشتاله داشته است. از اين روى وى براى شورانيدن مردم بر دشمن از تأليف کتابى كه روح جنگاورى را در ايشان برانگيزد، استقبال مىكرده و ابن هذل با نوشتن «تحفه الانفس»، نقش خود را در اين زمينه به خوبى ايفا كرده است. وى کتاب ديگرى نيز براى محمد پنجم، با عنوان «مقالات الادباء» نوشته است. بعدها محمد هفتم، معروف به مستعين از او خواست تا کتاب ديگرى دربار جنگاورى بنويسد، اما اين بار وى تنها به تلخيص اثر پيشين خود، «تحفه»، پرداخت و آن را «حليه الفرسان» ناميد. از اين زمان به بعد هيچگونه اطلاعى از او در دست نداريم. | ||
وى در مقام يك اديب، با آثار شرق اسلامى و همچنين حكمت يونان آشنا بوده و در جاى جاى كتب خود، براى تأييد گفتههاى خويش، به سخنان بزرگان استشهاد كرده است. در اين ميان مىتوان از افرادى چون متنبى، عنتره، بحترى، ابن نُباته و نيز | وى در مقام يك اديب، با آثار شرق اسلامى و همچنين حكمت يونان آشنا بوده و در جاى جاى كتب خود، براى تأييد گفتههاى خويش، به سخنان بزرگان استشهاد كرده است. در اين ميان مىتوان از افرادى چون متنبى، عنتره، بحترى، ابن نُباته و نيز [[بقراط]]، افلاطون و ارسطو نام برد. استفاده او از کتابهاى قدما كه عناوين برخى از آنها را خود در آغاز تحفه ياد كرده است و همچنين آثارى همچون «كامل [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]]» و «عيون المعارف» مسعودى، كه در جاهايى از کتابهايش، از آنها بهره برده است، چيرهدستى او را در علم و ادب نشان مىدهد. | ||
وى همچنين در حديث، دستى قوى داشته و در کتاب «عين الادب»، به ويژه در بخش نخست آن، علاوه بر شعر و حكمت، توانايىاش در حديث نيز آشكار است. با در نظر گرفتن تمامى اوصافى كه گذشت و با مدد گرفتن از متن کتابهايش همچون «تحفه» و «عين الادب»، زبردستى او را مىتوان در جمعآورى، كنار هم قراردادن، اتفاد بجا و به عبارتى، فراهمآورى نكات و ظرايف ادب و علوم ديگر چون حديث دانست. | وى همچنين در حديث، دستى قوى داشته و در کتاب «عين الادب»، به ويژه در بخش نخست آن، علاوه بر شعر و حكمت، توانايىاش در حديث نيز آشكار است. با در نظر گرفتن تمامى اوصافى كه گذشت و با مدد گرفتن از متن کتابهايش همچون «تحفه» و «عين الادب»، زبردستى او را مىتوان در جمعآورى، كنار هم قراردادن، اتفاد بجا و به عبارتى، فراهمآورى نكات و ظرايف ادب و علوم ديگر چون حديث دانست. |
ویرایش