وایلی سجزی، ابی‌نصر‌ عبیدالله‌ بن‌ سعید‌ بن‌ حاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۴۹: خط ۴۹:
==نسب==
==نسب==


به گفتۀ ابن قیسرانی نسبت وایلی وی مربوط به روستایی به نام «اوایل» در منطقۀ سجستان بوده است، اما برپایۀ سخن ابن ماكولا، وی به سبب انتساب به قبیلۀ بكر بن وایل، «وایلی» خوانده شده است و بر این پایه می‌باید اصل او را عرب دانست. محتمل است که ابونصر در عین اینکه به بكر بن وایل نسب می‌برده، از روستای وایل نیز برخاسته باشد.
به گفتۀ [[ابن قیسرانی، محمد بن طاهر|ابن قیسرانی]] نسبت وایلی وی مربوط به روستایی به نام «اوایل» در منطقۀ سجستان بوده است، اما برپایۀ سخن [[ابن ماکولا، علی بن هبةالله|ابن ماكولا]]، وی به سبب انتساب به قبیلۀ بكر بن وایل، «وایلی» خوانده شده است و بر این پایه می‌باید اصل او را عرب دانست. محتمل است که ابونصر در عین اینکه به بكر بن وایل نسب می‌برده، از روستای وایل نیز برخاسته باشد.
   
   
پدرش اهل علم بود و چنانكه عبدالقادر قرشی یادآور شده است، در فقه بر مذهب حنفیان بود.
پدرش اهل علم بود و چنانكه عبدالقادر قرشی یادآور شده است، در فقه بر مذهب حنفیان بود.
خط ۷۲: خط ۷۲:
==سعۀ روایی و دقت در حدیث==
==سعۀ روایی و دقت در حدیث==


سعۀ روایی و دقت وی در حدیث مورد تأكید رجال‌شناسان واقع شده است و ابن ماكولا او را یكی از حافظان متقن می‌داند. سمعانی نیز به نقل از عبدالعزیز نخشبی آورده كه ابونصر به حدیث آشنایی نیكو داشت و خوش سیرت بود. ابن جوزی نیز گفته است كه ابونصر حدیث بسیار شنید و در اصول و فروع آگاه بود. ذهبی نیز او را «الامام العالم الحافظ المجود شیح السنه» خوانده است.  
سعۀ روایی و دقت وی در حدیث مورد تأكید رجال‌شناسان واقع شده است و [[ابن ماکولا، علی بن هبةالله|ابن ماكولا]] او را یكی از حافظان متقن می‌داند. [[سمعانی، عبدالکریم بن محمد|سمعانی]] نیز به نقل از عبدالعزیز نخشبی آورده كه ابونصر به حدیث آشنایی نیكو داشت و خوش سیرت بود. ابن جوزی نیز گفته است كه ابونصر حدیث بسیار شنید و در اصول و فروع آگاه بود. ذهبی نیز او را «الامام العالم الحافظ المجود شیح السنه» خوانده است.  




خط ۷۸: خط ۷۸:


گفته شده كه بیش از ۱۰۰ تن از محدثان از او حدیث شنیده‌اند. از میان این كسان می‌توان ابواسحاق ابراهیم بن سعید حبّال، عبدالعزیز بن محمد نحشبی، ابوالفضل جعفر بن یحیی حكاك، سهل بن بشر اسفرایینی و ابومعشر طبری را نام برد.  
گفته شده كه بیش از ۱۰۰ تن از محدثان از او حدیث شنیده‌اند. از میان این كسان می‌توان ابواسحاق ابراهیم بن سعید حبّال، عبدالعزیز بن محمد نحشبی، ابوالفضل جعفر بن یحیی حكاك، سهل بن بشر اسفرایینی و ابومعشر طبری را نام برد.  


==مذهب==
==مذهب==


با اینكه گفته شده كه ابونصر نیز همچون پدر بر مذهب حنفی بوده، اما خود ابونصر در ساله‌اش آنجا كه از مذاهب فقهی سخن می‌گوید، سخنی دال بر گرایش خود به حنفیه، به میان نمی‌آورد؛ در حالی كه احمد بن حنبل و قدرت فقهی او را می‌ستاید و این امر ظاهراً دلالت بر عدم گرایش او به فقه ابوحنیفه دارد. به هر حال ابونصر از لحاظ فكری بر مذهب اصحاب حدیث بود و چنانكه از آثارش پیداست، از طرفداران جدی این مذهب بود.  
با اینكه گفته شده كه ابونصر نیز همچون پدر بر مذهب حنفی بوده، اما خود ابونصر در ساله‌اش آنجا كه از مذاهب فقهی سخن می‌گوید، سخنی دال بر گرایش خود به حنفیه، به میان نمی‌آورد؛ در حالی كه احمد بن حنبل و قدرت فقهی او را می‌ستاید و این امر ظاهراً دلالت بر عدم گرایش او به فقه ابوحنیفه دارد. به هر حال ابونصر از لحاظ فكری بر مذهب اصحاب حدیث بود و چنانكه از آثارش پیداست، از طرفداران جدی این مذهب بود.  


==وفات==
==وفات==


به گفتۀ ابن جوزی و به تبع وی ابن كثیر‌ وی در ۴۶۹ ق در گذشته است كه درست نیست.
به گفتۀ [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] و به تبع وی ابن كثیر‌ وی در ۴۶۹ ق در گذشته است كه درست نیست.




==آثار==
==آثار==


 
1-الابانه،
1- الابانه،


از آثار او جز رساله‌اش به اهل زبید‌ از الابانه نیز نام برده‌اند و این اثر چنانكه خود ابونصر در رساله‌اش گفته، در رد گمراهان و در موضوع كلامی خلق قرآن بوده است.
از آثار او جز رساله‌اش به اهل زبید‌ از الابانه نیز نام برده‌اند و این اثر چنانكه خود ابونصر در رساله‌اش گفته، در رد گمراهان و در موضوع كلامی خلق قرآن بوده است.
ابن جوزی از آن به الابانه فی الرد علی الرافعین (ظاهراً الزائغین) و ذهبی الابانه الكبرى تعبیر كرده است. به گفتۀ همو موضوع الابانه اقامۀ ادله بر عدم خلق قرآن ودر مجلدی بزرگ بوده كه گواه روشنی بر وسعت دانش ابونصر در علم حدیث بوده است.  
ابن جوزی از آن به الابانه فی الرد علی الرافعین (ظاهراً الزائغین) و ذهبی الابانه الكبرى تعبیر كرده است. به گفتۀ همو موضوع الابانه اقامۀ ادله بر عدم خلق قرآن ودر مجلدی بزرگ بوده كه گواه روشنی بر وسعت دانش ابونصر در علم حدیث بوده است.  


به گزارش ابن تیمیه، میان ابونصر و هم عصرش ابوذر هروی (د ۴۳۴ ق) كه او نیز در مكه می‌زیست، دربارۀ قرآن اختلاف بود و چنانكه می‌دانیم ابوذر اشعری مسلك بود و دربارۀ قرآن نظری خلاف طریقۀ اصحاب حدیث داشت. ابونصر در این كتاب سعی داشته است تا با استفاده از قرآن و سنت نشان دهد كه لفظ قرآن نیز قدیم است و مخلوق نیست. او بر این باور بود كه احمد بن حنبل نیز چنین عقیده‌ای داشته است و جز آن، آنچه به احمد بن حنبل در این باره منسوب داشته‌اند، بر باطل است. از این كتاب ابن تیمیه در بیان تلبیس الجهیمه و درء تعارض العقل و النقل، نیز ذهبی در سیر و العلو و همچنین سیوطی در جامع الاحادیث و الجامع الصغیر استفاده كرده‌اند.  
به گزارش [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]]، میان ابونصر و هم عصرش ابوذر هروی (د ۴۳۴ ق) كه او نیز در مكه می‌زیست، دربارۀ قرآن اختلاف بود و چنانكه می‌دانیم ابوذر اشعری مسلك بود و دربارۀ قرآن نظری خلاف طریقۀ اصحاب حدیث داشت. ابونصر در این كتاب سعی داشته است تا با استفاده از قرآن و سنت نشان دهد كه لفظ قرآن نیز قدیم است و مخلوق نیست. او بر این باور بود كه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] نیز چنین عقیده‌ای داشته است و جز آن، آنچه به احمد بن حنبل در این باره منسوب داشته‌اند، بر باطل است. از این كتاب ابن تیمیه در بیان تلبیس الجهیمه و درء تعارض العقل و النقل، نیز ذهبی در سیر و العلو و همچنین سیوطی در جامع الاحادیث و الجامع الصغیر استفاده كرده‌اند.  


2- رساله السجزی الی اهل زبید فی الرد علی من انكر الحرف و الصوت،
2- رساله السجزی الی اهل زبید فی الرد علی من انكر الحرف و الصوت،


كتاب دیگر ابونصر رسالۀ وی به اهل زبید است كه با عنوان رساله السجزی الی اهل زبید فی الرد علی من انكر الحرف و الصوت در ۱۴۱۳ ق به كوشش محمد باكریم باعبدالله در مدینه به چاپ رسیده است. این كتاب در نقد نظرگاه‌های اشعریان در زمینۀ قرآن است و در آن سخت بر شخص ابوالحسن اشعری و كسانی دیگر چون باقلانی و ابن فورك تاخته است.
كتاب دیگر ابونصر رسالۀ وی به اهل زبید است كه با عنوان رساله السجزی الی اهل زبید فی الرد علی من انكر الحرف و الصوت در ۱۴۱۳ ق به كوشش محمد باكریم باعبدالله در مدینه به چاپ رسیده است. این كتاب در نقد نظرگاه‌های اشعریان در زمینۀ قرآن است و در آن سخت بر شخص [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]] و كسانی دیگر چون باقلانی و ابن فورك تاخته است.  
 
این كتاب را می‌توان یكی از نمونه‌های بارز اشعری ستیزی در دوران نضج فكری اشعری گری دانست و از این جهت قابل مطالعه و بررسی است.  
این كتاب را می‌توان یكی از نمونه‌های بارز اشعری ستیزی در دوران نضج فكری اشعری گری دانست و از این جهت قابل مطالعه و بررسی است.  


ابونصر این كتاب را پس از الابانه نوشته است، جوینی متكلم مشهور اشعری (د ۴۷۸ ق) در جایی به نقد ابونصر بر اشعریان نظر داشته و ضمن رد گفتار او، وی را قدح و طعن بسیار كرده است‌<ref>بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث، ‌ج6، ص319-318</ref>.
ابونصر این كتاب را پس از الابانه نوشته است، [[جوینی، عطاملک بن محمد|جوینی]] متكلم مشهور اشعری (د ۴۷۸ ق) در جایی به نقد ابونصر بر اشعریان نظر داشته و ضمن رد گفتار او، وی را قدح و طعن بسیار كرده است‌<ref>بخش فقه، علوم قرآنی و حدیث، ‌ج6، ص319-318</ref>.