۱۰۷٬۰۹۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'هها ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'گ های ' به 'گهای ') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
5- کتاب تفسیر قرآن پاک؛ این دستنویس از نگاه حرکت گذاری حروف به پای معانی کتاب الله نمی رسد، ولی در رعایت حروف پ، چ، ژ، گ از چهار اثر دیگر دقیق تر است . | 5- کتاب تفسیر قرآن پاک؛ این دستنویس از نگاه حرکت گذاری حروف به پای معانی کتاب الله نمی رسد، ولی در رعایت حروف پ، چ، ژ، گ از چهار اثر دیگر دقیق تر است . | ||
گذشته از پنج کتاب نامبرده، در این پژوهش از برخی متون دیگر نظم و نثر سدههای چهارم و پنجم هجری بهره برده شده است، ولی چون تاریخ کتابت آنها متأخرتر و یا نامعلوم است، در درجهی دوم اهمیت اند. در کنار آثار نامبرده، برخی از | گذشته از پنج کتاب نامبرده، در این پژوهش از برخی متون دیگر نظم و نثر سدههای چهارم و پنجم هجری بهره برده شده است، ولی چون تاریخ کتابت آنها متأخرتر و یا نامعلوم است، در درجهی دوم اهمیت اند. در کنار آثار نامبرده، برخی از فرهنگهای کهن فارسی نیز که گاه حرکت حروف و ماهیت دو حرف واو و یا را تعیین کردهاند، همچون لغت فرس از اسدی طوسی یا فرهنگهایی چون فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع راهکشا هستند. | ||
از میان بررسیهای زمانهای پسین تر و امروزین باید نخست از کتاب براهین المعجم نام برد که دربارهی قافیه و عیوب آن و بویژه تغیین واو و یای روشن و تاریخ تألیف کرده و در آن بیتهایی از آثار سرایندگان کهن، از جمله از شاهنامه گواه آورده است. دیگری فرهنگ شاهنامه انتشار برلین، که همهی واژههای شاهنامه را که در چاپ های مکن، مول و فولرس آمده، به خط فارسی و آوانوشت آنها به خط لاتین و برگردان آنها به زبان آلمانی در بر دارد و واژههای شاهنامه در لغت فرس و لغت شهنامه از عبدالقادر بغدادی و فرهنگ فولرس را نیز بر آن افزوده است. با آنکه خوانش واژهها در این فرهنگ از برخی نادرستیها و نارساییها و کمبود ها برکنار نیست، با این حال این فرهنگ مهمترین مأخذ در پژوهش خوانش واژگان شاهنامه است. دیگر، فرهنگ کوچک پهلوی است که مؤلف آن در جلوی واژگان پارسی میانه، خوانش آنها را در فارسی نیز به خط لاتین ذکر کرده است. در سالهای اخیر چند تن از پژوهندگان نیز در این زمینهی خوانش برخی از واژگان شاهنامه پژوهشهایی کردهاند که بیشتر بررسیهایی کوتاه و تک نگاری (منوگرافی) اند. آنچه نگارنده می شناسد، در پایان در بخش آبشخور (کتابنامه) یاد شده است. این کتاب کوشیده تا با بهره گیری از همهی منابع موجود، از متون کهن گرفته تا بررسیهای کنونی، خوانش احتمالی فردوسی را تعیین کند. برای تعیین خوانش واژههای شاهنامه، نخست وضعیت هر واژه در دو دوره که با فاصلهی زمانی نسبتا کوتاهی پیش و پس از شاهنامه قرار گرفته اند، بررسی شده است: دوره نخست، زبان پارسی میانه است که گهگاه گونهی پارتی و مانوی آن هم افزوده شده است و در مورد نام کسان گه ریخت اوستایی و اینجا و آنجا ریخت پارسی باستان نیز آورده شده است. البته مواردی هم هست که گونهی پارسی میانه و پارتی یک واژه در دست نیست. دورهی دوم، متن پنج دستنوشته از سدهی پنجم هجری است که قبلا معرفی شدند. در اینجا نیز مواردی هست که واژهی این کتاب در هیچ یک از این پنج اثر نیامده است. خوانش واژگان در این دو دوره، در کنار توانش قافیه در خود شاهنامه، مهمترین ملاک دستمایهی نویسنده در تعیین خوانش احتمالی یا حتمی واژگاه شاهنامه است.<ref> [https://historylib.com/books/2643 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | از میان بررسیهای زمانهای پسین تر و امروزین باید نخست از کتاب براهین المعجم نام برد که دربارهی قافیه و عیوب آن و بویژه تغیین واو و یای روشن و تاریخ تألیف کرده و در آن بیتهایی از آثار سرایندگان کهن، از جمله از شاهنامه گواه آورده است. دیگری فرهنگ شاهنامه انتشار برلین، که همهی واژههای شاهنامه را که در چاپ های مکن، مول و فولرس آمده، به خط فارسی و آوانوشت آنها به خط لاتین و برگردان آنها به زبان آلمانی در بر دارد و واژههای شاهنامه در لغت فرس و لغت شهنامه از عبدالقادر بغدادی و فرهنگ فولرس را نیز بر آن افزوده است. با آنکه خوانش واژهها در این فرهنگ از برخی نادرستیها و نارساییها و کمبود ها برکنار نیست، با این حال این فرهنگ مهمترین مأخذ در پژوهش خوانش واژگان شاهنامه است. دیگر، فرهنگ کوچک پهلوی است که مؤلف آن در جلوی واژگان پارسی میانه، خوانش آنها را در فارسی نیز به خط لاتین ذکر کرده است. در سالهای اخیر چند تن از پژوهندگان نیز در این زمینهی خوانش برخی از واژگان شاهنامه پژوهشهایی کردهاند که بیشتر بررسیهایی کوتاه و تک نگاری (منوگرافی) اند. آنچه نگارنده می شناسد، در پایان در بخش آبشخور (کتابنامه) یاد شده است. این کتاب کوشیده تا با بهره گیری از همهی منابع موجود، از متون کهن گرفته تا بررسیهای کنونی، خوانش احتمالی فردوسی را تعیین کند. برای تعیین خوانش واژههای شاهنامه، نخست وضعیت هر واژه در دو دوره که با فاصلهی زمانی نسبتا کوتاهی پیش و پس از شاهنامه قرار گرفته اند، بررسی شده است: دوره نخست، زبان پارسی میانه است که گهگاه گونهی پارتی و مانوی آن هم افزوده شده است و در مورد نام کسان گه ریخت اوستایی و اینجا و آنجا ریخت پارسی باستان نیز آورده شده است. البته مواردی هم هست که گونهی پارسی میانه و پارتی یک واژه در دست نیست. دورهی دوم، متن پنج دستنوشته از سدهی پنجم هجری است که قبلا معرفی شدند. در اینجا نیز مواردی هست که واژهی این کتاب در هیچ یک از این پنج اثر نیامده است. خوانش واژگان در این دو دوره، در کنار توانش قافیه در خود شاهنامه، مهمترین ملاک دستمایهی نویسنده در تعیین خوانش احتمالی یا حتمی واژگاه شاهنامه است.<ref> [https://historylib.com/books/2643 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |