صلاة الجمعة (شهید ثانی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای '
جز (جایگزینی متن - '<references />↵==منابع مقاله==↵' به '<references /> ==منابع مقاله== ')
جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'ه‌ای ')
 
خط ۷۹: خط ۷۹:
دلیل پنجم
دلیل پنجم


شهید می‌گوید: این حکم (وجوب عینی اقامه جمعه) مورد تأیید تمام مسلمین بوده و تنها حنفی از میان اهل سنت آن را مشروط به اذن سلطان و در صورت عدوم وجود او، شرط را ساقط دانسته‌اند و از میان فقهای شیعه نخست این قول (شرط وجود امام یا نائب او) را سید مرتضی عنوان کرده و سپس سلار و ابن ادریس از او پیروی کرده‌اند. وی می‌کوشد تا به نحوی کلام سید مرتضی را تأویل کرده و آن را با غیر مشروط بودن به اذن، سازگار کند وی در هر حال معتقد است که به خاطر مخالف چند نفر معدود، نمی‌توان با فریضه ای که این چنین مورد تأیید و تأکید مسلمین قرار گرفته است به مقابله برخاست.
شهید می‌گوید: این حکم (وجوب عینی اقامه جمعه) مورد تأیید تمام مسلمین بوده و تنها حنفی از میان اهل سنت آن را مشروط به اذن سلطان و در صورت عدوم وجود او، شرط را ساقط دانسته‌اند و از میان فقهای شیعه نخست این قول (شرط وجود امام یا نائب او) را سید مرتضی عنوان کرده و سپس سلار و ابن ادریس از او پیروی کرده‌اند. وی می‌کوشد تا به نحوی کلام سید مرتضی را تأویل کرده و آن را با غیر مشروط بودن به اذن، سازگار کند وی در هر حال معتقد است که به خاطر مخالف چند نفر معدود، نمی‌توان با فریضه‌ای که این چنین مورد تأیید و تأکید مسلمین قرار گرفته است به مقابله برخاست.


او سپس به نظریه ای که نماز جمعه را با حضور فقیه در عصر غیبت واجب می‌داند، عطف توجه نموده و نظریه مرحوم کرکی را مورد انتقاد قرار می‌دهد و ادله او را که سیره پیامبر(ص) و خلفا، و روایاتی در باره اقامه جمعه و نقل اجماع بود یکی پس از دیگری در معرض بحث و بررسی قرار می‌دهد و در مورد سیره عملی پیامبر(ص) و خلفا می‌گوید: این اذن و تعیین به معنای شرط نبود، چنانکه آنها برای نمازهای روزانه نیز افرادی را به عنوان امام جماعت تعیین می‌کرده‌اند، بلکه سبب این تعیین آن بود که درگیری و اختلاف به وجود نیامده و همه بی درنگ به وی مراجعه کنند و برای چنین فردی سهمی از بیت المال هم داده می‌شد تا این مهم انجام شود.
او سپس به نظریه‌ای که نماز جمعه را با حضور فقیه در عصر غیبت واجب می‌داند، عطف توجه نموده و نظریه مرحوم کرکی را مورد انتقاد قرار می‌دهد و ادله او را که سیره پیامبر(ص) و خلفا، و روایاتی در باره اقامه جمعه و نقل اجماع بود یکی پس از دیگری در معرض بحث و بررسی قرار می‌دهد و در مورد سیره عملی پیامبر(ص) و خلفا می‌گوید: این اذن و تعیین به معنای شرط نبود، چنانکه آنها برای نمازهای روزانه نیز افرادی را به عنوان امام جماعت تعیین می‌کرده‌اند، بلکه سبب این تعیین آن بود که درگیری و اختلاف به وجود نیامده و همه بی درنگ به وی مراجعه کنند و برای چنین فردی سهمی از بیت المال هم داده می‌شد تا این مهم انجام شود.


وی سپس روایتی را مطرح می‌کد در آن چنین آمده:
وی سپس روایتی را مطرح می‌کد در آن چنین آمده: