مجموعه نامه‌های افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''مجموعه نامه‌های افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی'''، مشتمل است بر نامه‌هایی از افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی (520-595ق) که با تصحیح، مقدمه، حواشی، توضحیات و کوشش ضیاءالدین سجادی، منتشر شده است.
'''مجموعه نامه‌های افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی'''، مشتمل است بر نامه‌هایی از [[خاقانی، بدیل بن علی|افضل‌الدین بدیل بن علی نجار خاقانی شروانی]] (520-595ق) که با تصحیح، مقدمه، حواشی، توضحیات و کوشش [[سجادی، سید ضیاءالدین|ضیاءالدین سجادی]]، منتشر شده است.


خاقانی، در منشآت، نثری متکلفانه دارد؛ در ذکر لقب و عنوان و نعت، افراط می‌کند و همچنین القاب و عناوین را در نامه‌ها، مکرر می‌آورد و در آغاز نامه و انجام آن، همان لقب‌ها و اوصاف را تکرار می‌نماید و اگر در وسط نامه هم بخواهد نام شخصی را بیاورد، از ذکر چندین لقب و عنوان برای او، خودداری نمی‌کند. کلمات و ترکیبات عربی دور از ذهن و ثقیل را فراوان به‌کار می‌برد. بااین‌همه، کلمات و ترکیبات فارسی هم در نامه‌های او، فراوان به ‌چشم می‌خورد؛ مانند: «پاداشت»، «مگر از نازپروردگی چون نازکان، پردگی»، «تران»، «نابیوسان» و «زهش» و غالبا از اشعار خود، جای‌جای نامه‌ها می‌آورد. همچنین ترکیبات و تشبیهات و تعبیراتی را که در اشعار خود دارد، در نوشته‌هایش نیز درج کرده است؛ از قبیل: «عود سوخته»، «به عود سوخته دندان سپید کردن»، «بحر زراب»، «قله سنجدبش»، مخصوصا در نامه یازدهم به بعد در خطاب به آفتاب، همان تشبیهات و تعبیرات شعری را به‌کار برده و نیز از اصطلاحات مسیحی و غیر آن، در نثر آورده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه سه</ref>.
[[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]]، در منشآت، نثری متکلفانه دارد؛ در ذکر لقب و عنوان و نعت، افراط می‌کند و همچنین القاب و عناوین را در نامه‌ها، مکرر می‌آورد و در آغاز نامه و انجام آن، همان لقب‌ها و اوصاف را تکرار می‌نماید و اگر در وسط نامه هم بخواهد نام شخصی را بیاورد، از ذکر چندین لقب و عنوان برای او، خودداری نمی‌کند. کلمات و ترکیبات عربی دور از ذهن و ثقیل را فراوان به‌کار می‌برد. بااین‌همه، کلمات و ترکیبات فارسی هم در نامه‌های او، فراوان به ‌چشم می‌خورد؛ مانند: «پاداشت»، «مگر از نازپروردگی چون نازکان، پردگی»، «تران»، «نابیوسان» و «زهش» و غالبا از اشعار خود، جای‌جای نامه‌ها می‌آورد. همچنین ترکیبات و تشبیهات و تعبیراتی را که در اشعار خود دارد، در نوشته‌هایش نیز درج کرده است؛ از قبیل: «عود سوخته»، «به عود سوخته دندان سپید کردن»، «بحر زراب»، «قله سنجدبش»، مخصوصا در نامه یازدهم به بعد در خطاب به آفتاب، همان تشبیهات و تعبیرات شعری را به‌کار برده و نیز از اصطلاحات مسیحی و غیر آن، در نثر آورده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه سه</ref>.


چون مخاطب این نامه‌ها، افاضل و دانشمندان و طالبان علم و مصاحبان و دوستان دانشمند او و غالبا اهل ادب و فقه و حدیث بوده‌اند، خاقانی در نامه‌هایش، از آوردن این اصطلاحات و ذکر این‌گونه مسائل، خودداری نکرده و همان‌ها را ضمن عبارت آورده یا به آن استناد و استشهاد کرده و یا تشبیهی و تعبیری ساخته و سجعی و مترادفی پرداخته است و از آیات و امثال عرب و احادیث نیز بسیار در نامه‌هایش درج کرده و از آنها معنی خاص متناسب با نگارش خود را بیرون کشیده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
چون مخاطب این نامه‌ها، افاضل و دانشمندان و طالبان علم و مصاحبان و دوستان دانشمند او و غالبا اهل ادب و فقه و حدیث بوده‌اند، خاقانی در نامه‌هایش، از آوردن این اصطلاحات و ذکر این‌گونه مسائل، خودداری نکرده و همان‌ها را ضمن عبارت آورده یا به آن استناد و استشهاد کرده و یا تشبیهی و تعبیری ساخته و سجعی و مترادفی پرداخته است و از آیات و امثال عرب و احادیث نیز بسیار در نامه‌هایش درج کرده و از آنها معنی خاص متناسب با نگارش خود را بیرون کشیده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


به‌عنوان مثال، خاقانی در نامه بیست‌ودوم که آن را خطاب به قطب‌الدین‌نامی که از علما بوده و او را «حجةالاسلام‌والمسلمین» و «قدوةالأئمةالمرشدین» می‌خواند، نگاشته است، مراتب کتابت را سه درجه کرده و گفته است: «دبیرانه و واعظانه و محققانه» و بعد شرحی درباره الفاظ و اسالیب کلام داده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
به‌عنوان مثال، [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]] در نامه بیست‌ودوم که آن را خطاب به قطب‌الدین‌نامی که از علما بوده و او را «حجةالاسلام‌والمسلمین» و «قدوةالأئمةالمرشدین» می‌خواند، نگاشته است، مراتب کتابت را سه درجه کرده و گفته است: «دبیرانه و واعظانه و محققانه» و بعد شرحی درباره الفاظ و اسالیب کلام داده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


==پانویس ==
==پانویس ==