۱۰۶٬۴۳۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'هها ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ش های ' به 'شهای ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
یکی از رسالههای مهم مراکز و | یکی از رسالههای مهم مراکز و بخشهای زبان فارسی، پژوهش در زمینه های مشترک میان کشورهای آسیای مرکزی و تلاش برای پیدا کردن مشترکاتی است که در روزگاران گذشته تمام منطقه را از طریق زبان فارسی به گونه ای یکپارچه در بر می گرفته و به ساکنان این سرزمین پهناور امکان می داده است که تمدن مشترک و ستگری را که بر بنیاد اصول هم زیستی و تعامل انسانی استوار بوده پی ریزی کند. تمدن بزرگ آسیای مرکزی که بنیادهای آن از عصر آمدن آریایی ها و ظهور زردشت پایه ریزی شده بود، در دوران اسلامی با استقبال از آیین جدید و برخورداری از ظرفیت های نوین اعتقادی و فرهنگی در پناه زبان فارسی به بارآوری دیرین خود ادامه داد و جنبهها و جوانب تازه ای پیدا کرد و با رشد و گسترش زبان فارسی دری و باز شدن افق های نوین از قابلیت بیشتری برای باروری و شکوفایی برخوردار شد. پدید آمدن شخصیت های نام آور در عرصه های گوناگون و خلق آثار فراوان علمی و ادبی در طول قرون طلایی اسلام (سده های 4 تا 6 هجری) و پس از آن، منطقه ی آسیای مرکزی را به قلب جهان اسلام بدل کرد و سبب شد که شراره های دانش و معرفت بر دوش زبان فارسی از این منطقه به داخل فلات ایران زبانه کشید. متأسفانه این یکپارچگی و بارآوری در دوره های بعد پایدار نماند و از سده های نهم و دهم هجری به ویژه پس از جانشینان تیمور، رو به گسست و ناپایداری نهاد. با همه ی این احوال، درهمین دوره هم کسانی بودند که با نفوذ علمی و معنوی خود توانستند سخنگوی کل منطقه باشند و قلمرو زبان و فرهنگ آریایی را گسترش دهند. شخصیت هایی همچون عبدالرحمن جامی و امیرعلی شیرنوایی از این زمره اند. تا آن جا که امروز هم که این سرزمین فرهنگی از نظرگاه جغرافیای سیاسی میان کشورهای گوناگون تقسیم شده، این افراد به عنوان نقطه ی اتصال فرهنگی کشورهای منطقه مطمح نظرند، به طوری که هر یک از این کشورها این افراد را با افتخار به خود منتسب می دارند. حال آن که در واقع جامی و نوایی که از جام و هرات برخاسته و در سمرقند بالیده اند و آثاری به زبان فارسی پدید آورده و بعد هم بساط علم و دانش را در هرات گسترده و هر دو همان جا هم سر بر خاک نهاده اند، همان قدر می توانند به افغانستان تعلق داشته باشند که به ازبکستان یا ایران و تاجیکستان. به طور مشخص نوایی علاوه بر نقش بینا فرهنگی مهمی که دارد به دلیل خدمات ویژه اش به زبان و فرهنگ ترکی برای کشور ازبکستان به طور خاص و برای همه ی ملت های ترک زبان منطقه و جز آن به طور عام، از احترام فائق و قدرتمندی خاصی برخوردار است. نوایی برای اولین بار با طرح نظریه ی استقلال زبان ترکی جغتایی و خلق آثار مهم و سزاوار توجهی به این زبان، توانست در عمل اهمیت زبان ترکی را که تا آن زمان نتوانسته بود به عنوان یک زبان مستقل عرض اندام کند، نشان دهد و خود با این زبان آثار قابل توجهی پدید آورد که بعدها توانست حتی در کنار زبان فارسی که قرن ها در آسیای مرکزی تنها زبان ادب و فرهنگ بود، مطرح شود. مجالس النفایس (تألیف 896ق) سومین تذکره ی شاعران فارسی سرا و بعضا ترکی گوست که امیرعلی شیرنوایی آن را به زبان ترکی جغتایی تألیف کرده است و باید آن را اولین تذکره ی عصر نیز به شمار آورد. این اثر یکی از معتبرترین و تأثیرگذارترین تذکره هاست که فخری هروی برای نخستین بار آن را به سبب اهمیت فراوانش با عنوان لطایف نامه (ترجمه 929-928ق) به فارسی برگردانده و مطالبی نیز خود بر آن افزوده است. عمده مطالب این تذکره حاصل دیدارها و آگاهی های شخصی مؤلف و مترجم آن است و باید آن را یک از منابع دست اول تاریخ ادبیات سده ی نهم و نیمه ی اول قرن دهم، خصوصا درباره ی شاعران کانون هرات دانست.<ref> [https://historylib.com/books/2617 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |