۱۰۵٬۳۲۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده ها' به 'دهها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ل های ' به 'لهای ') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
نویسنده در بخشیهای از این کتاب به بررسی ماهیت عقل جزئی میپردازد و کار و شیوهی آن را تحلیل و تفسیر میکند، مثلاً میگوید: عقل جزئی توان ادراک حقیقت را ندارد، یا میگوید: عقل جزئی از آنجا که همنیشن وهم و ظن است روی به نور و حقیقت ندارد و در گمراهی است و گمراه کننده است. در تعابیری دیگر میگوید: این عقل به سان کر مادرزاد است و چون کرکسان مردارخوار سروکارش با پلیدیها و جیفههاست. علم تقلیدی نیز ماحصل و بازتاب فعالیّت تاریک او به حساب میآید. عقل جزئی در برابر عقل کل، چون پوستی است در برابر مغز. و از آنچه که خام و سطحی بوده و جز پوست نیست چیزی جز سیاه شدن اوراق و هدر رفتن دفترها نمیتوان انتظار داشت. عقل جزئی در مصاف با هواهای نفسانی کاملاً ضعیف و بی تدبیر است. عقلی است «ماده» و مغلوب هوای نفسی «نر». خواهش و خواستش چنان است که او را غلام طبع سرکش کرده و با سرعتی هرچه تمامتر به سوی زیان و خسران در حرکت است<ref>متن، ص 34</ref>. | نویسنده در بخشیهای از این کتاب به بررسی ماهیت عقل جزئی میپردازد و کار و شیوهی آن را تحلیل و تفسیر میکند، مثلاً میگوید: عقل جزئی توان ادراک حقیقت را ندارد، یا میگوید: عقل جزئی از آنجا که همنیشن وهم و ظن است روی به نور و حقیقت ندارد و در گمراهی است و گمراه کننده است. در تعابیری دیگر میگوید: این عقل به سان کر مادرزاد است و چون کرکسان مردارخوار سروکارش با پلیدیها و جیفههاست. علم تقلیدی نیز ماحصل و بازتاب فعالیّت تاریک او به حساب میآید. عقل جزئی در برابر عقل کل، چون پوستی است در برابر مغز. و از آنچه که خام و سطحی بوده و جز پوست نیست چیزی جز سیاه شدن اوراق و هدر رفتن دفترها نمیتوان انتظار داشت. عقل جزئی در مصاف با هواهای نفسانی کاملاً ضعیف و بی تدبیر است. عقلی است «ماده» و مغلوب هوای نفسی «نر». خواهش و خواستش چنان است که او را غلام طبع سرکش کرده و با سرعتی هرچه تمامتر به سوی زیان و خسران در حرکت است<ref>متن، ص 34</ref>. | ||
آخرین عبارت متن کتاب نیز چنین است: بدین سان مولوی با بیان حقیقت عقل، انواع عقل، رابطهی عقل و عشق و ترجیح عشق بر عقل و تکیه بر نبوّت و وحی و توجّه دادن به مردان ربوبی و اولیاءالهی که به منزلهی | آخرین عبارت متن کتاب نیز چنین است: بدین سان مولوی با بیان حقیقت عقل، انواع عقل، رابطهی عقل و عشق و ترجیح عشق بر عقل و تکیه بر نبوّت و وحی و توجّه دادن به مردان ربوبی و اولیاءالهی که به منزلهی عقلهای کلّی هستند و چون شمس منیر در بین مردم میدرخشند آنچه که پیش از او ناگفته یا مبهم مانده بود به وضوح و به تمامیبیان کرده و نه تنها مسیر بعدیها را به خوبی مشخّص و هموار نموده بلکه مسئولیّت خویش را در «دفاع از عقل» تمام کرده است<ref>متن، ص 63</ref>. | ||