أنساب الأشراف (تحقیق سهیل زکار): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فتوح البلدان' به 'فتوح البلدان '
جز (جایگزینی متن - 'طبرى' به 'طبرى ')
جز (جایگزینی متن - 'فتوح البلدان' به 'فتوح البلدان ')
خط ۸۳: خط ۸۳:
جالب توجه است كه هرچه مطالب کتاب به عصر مؤلف - كه به دربار عباسيان آمدوشد داشته - نزديك‌تر مى‌شود، اخبار، كوتاه‌تر و به جزئيات نه چندان مهم، بسنده مى‌شود. همچنين، گرچه بلاذرى کتاب خود را به انساب و اخبار عرب شمالى (عدنانى) اختصاص داده، اما در طى اخبار، گاه به‌مناسبت، از غير عرب‌ها نيز به‌تفصيل ياد كرده و حتى عنوانى بديشان اختصاص داده است، مانند ابومسلم خراسانى (267/4)، ابن مقفع (289/4) و سنباد (331/4).
جالب توجه است كه هرچه مطالب کتاب به عصر مؤلف - كه به دربار عباسيان آمدوشد داشته - نزديك‌تر مى‌شود، اخبار، كوتاه‌تر و به جزئيات نه چندان مهم، بسنده مى‌شود. همچنين، گرچه بلاذرى کتاب خود را به انساب و اخبار عرب شمالى (عدنانى) اختصاص داده، اما در طى اخبار، گاه به‌مناسبت، از غير عرب‌ها نيز به‌تفصيل ياد كرده و حتى عنوانى بديشان اختصاص داده است، مانند ابومسلم خراسانى (267/4)، ابن مقفع (289/4) و سنباد (331/4).


به نظر مى‌رسد كه بلاذرى، پس از جمع‌آورى مواد گوناگون، در سال‌هاى پايانى عمر خود، به نگارش «انساب الاشراف» به‌صورتى كه اينك در دست داريم، پرداخته است. ناتمام ماندن کتاب نيز اين حدس را تأييد مى‌كند و به‌هرحال، يقيناً نگارش قسمت اعظم آن، پس از آثار ديگرش صورت گرفته است، زيرا وى در چند جاى «انساب الاشراف» صريحاً از کتاب ديگر خود در باب «بُلدان» ياد مى‌كند (نك: 58/10، 233/13، 246 - 247) كه شايد مقصود «فتوح البلدان» موجود باشد.
به نظر مى‌رسد كه بلاذرى، پس از جمع‌آورى مواد گوناگون، در سال‌هاى پايانى عمر خود، به نگارش «انساب الاشراف» به‌صورتى كه اينك در دست داريم، پرداخته است. ناتمام ماندن کتاب نيز اين حدس را تأييد مى‌كند و به‌هرحال، يقيناً نگارش قسمت اعظم آن، پس از آثار ديگرش صورت گرفته است، زيرا وى در چند جاى «انساب الاشراف» صريحاً از کتاب ديگر خود در باب «بُلدان» ياد مى‌كند (نك: 58/10، 233/13، 246 - 247) كه شايد مقصود «[[فتوح البلدان]] » موجود باشد.


براى جست‌وجوى روايات و حوادث تاريخى در اين کتاب، اطلاع اجمالى از انساب افراد حاضر در آن واقعه، ضرورى به نظر مى‌رسد، زيرا کتاب به‌طور كلى بر اساس انساب، فصل‌بندى شده، اما در طى کتاب، با توجه به اشخاص مهم يا وقايع بااهميت، سرفصل‌هاى ديگرى نيز به چشم مى‌خورد؛ مثلاً در بخش سيره نبوى، عناوين «المستضعفون» (177/1) يا «قصة المعراج» (299/1) يا «حديث الافك» (424/1) را مى‌توان ذكر كرد.
براى جست‌وجوى روايات و حوادث تاريخى در اين کتاب، اطلاع اجمالى از انساب افراد حاضر در آن واقعه، ضرورى به نظر مى‌رسد، زيرا کتاب به‌طور كلى بر اساس انساب، فصل‌بندى شده، اما در طى کتاب، با توجه به اشخاص مهم يا وقايع بااهميت، سرفصل‌هاى ديگرى نيز به چشم مى‌خورد؛ مثلاً در بخش سيره نبوى، عناوين «المستضعفون» (177/1) يا «قصة المعراج» (299/1) يا «حديث الافك» (424/1) را مى‌توان ذكر كرد.
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
به نظر مى‌رسد، بلاذرى در روايت از طبقه نخست اخباريان، به‌گونه‌اى به مسئله جرح و تعديل راويان و خود اخبار توجه داشته است؛ مثلاً روايت از سيف بن عمر تميمى - كه به اسطوره‌پردازى در روايت‌هاى خود شهره بوده است - در سراسر کتاب بلاذرى ديده نمى‌شود؛ درحالى‌كه [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  در تاريخ خود، در نقل پاره‌اى حوادث تاريخى، يكسره بر روايات سيف تكيه داشته است.
به نظر مى‌رسد، بلاذرى در روايت از طبقه نخست اخباريان، به‌گونه‌اى به مسئله جرح و تعديل راويان و خود اخبار توجه داشته است؛ مثلاً روايت از سيف بن عمر تميمى - كه به اسطوره‌پردازى در روايت‌هاى خود شهره بوده است - در سراسر کتاب بلاذرى ديده نمى‌شود؛ درحالى‌كه [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  در تاريخ خود، در نقل پاره‌اى حوادث تاريخى، يكسره بر روايات سيف تكيه داشته است.


با آنكه برخى مؤلفان كهن، در آثار رجالى و جز آن به «انساب الاشراف» استناد كرده و از ستايش بلاذرى بازنايستاده‌اند و به قول [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، وى مورد اعتماد اهل سنت بوده، بااين‌همه، پنهان نمى‌توان كرد كه «انساب الاشراف» با همه بزرگى و شهرت، در مقايسه با اثر ديگر وى، «فتوح البلدان» - كه به قول مسعودى در تاريخ فتوحات، از آن بهتر سراغ نداريم (14/1) - رواج گسترده‌اى نداشته است. اين موضوع به متن اخبار کتاب بى‌ارتباط نيست؛ چه، به‌هرحال اين کتاب بسيار بيش از آثار مشابه، مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  ]]، شامل نزاع‌ها و جنگ‌هاى گسترده داخلى صدر اسلام است و اصحاب حديث، روايت اين گونه اخبار را چندان خوش نمى‌داشته‌اند؛ به‌ويژه كه «انساب الاشراف» با توجه به قدمت آن، حاوى برخى اخبار خاص تاريخى موردِ نظر شيعه، مانند يورش به بيت فاطمه زهرا(ع) در جريان بيعت ستاندن براى ابوبكر (268/2) يا واقعه غدير خم (356/2 - 357) و روايات بسيار در فضائل اميرالمؤمنين على(ع) (347/2) يا ذكر مفصل مطاعن عثمان (133/6) است كه در بحث‌هاى كلامى بعد، مورد استناد عالمانى چون [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از شيعه اماميه قرار گرفته است.
با آنكه برخى مؤلفان كهن، در آثار رجالى و جز آن به «انساب الاشراف» استناد كرده و از ستايش بلاذرى بازنايستاده‌اند و به قول [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، وى مورد اعتماد اهل سنت بوده، بااين‌همه، پنهان نمى‌توان كرد كه «انساب الاشراف» با همه بزرگى و شهرت، در مقايسه با اثر ديگر وى، «[[فتوح البلدان]] » - كه به قول مسعودى در تاريخ فتوحات، از آن بهتر سراغ نداريم (14/1) - رواج گسترده‌اى نداشته است. اين موضوع به متن اخبار کتاب بى‌ارتباط نيست؛ چه، به‌هرحال اين کتاب بسيار بيش از آثار مشابه، مانند [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  ]]، شامل نزاع‌ها و جنگ‌هاى گسترده داخلى صدر اسلام است و اصحاب حديث، روايت اين گونه اخبار را چندان خوش نمى‌داشته‌اند؛ به‌ويژه كه «انساب الاشراف» با توجه به قدمت آن، حاوى برخى اخبار خاص تاريخى موردِ نظر شيعه، مانند يورش به بيت فاطمه زهرا(ع) در جريان بيعت ستاندن براى ابوبكر (268/2) يا واقعه غدير خم (356/2 - 357) و روايات بسيار در فضائل اميرالمؤمنين على(ع) (347/2) يا ذكر مفصل مطاعن عثمان (133/6) است كه در بحث‌هاى كلامى بعد، مورد استناد عالمانى چون [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]] از شيعه اماميه قرار گرفته است.


== وضعيت کتاب ==
== وضعيت کتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش