نوریه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رساله ای ' به 'رساله‌ای '
جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ه‌های')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'رساله ای ' به 'رساله‌ای ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۶: خط ۲۶:
''' نوریّه '''نوشته‌ی شیخ [[علاءالدوله سمنانی]] است که توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] تصحیح و شرح شده است. رساله بسیار مختصر است ولی با تخصّصی که [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در این باره دارد مطلبی عمیق و عرفانی را در این باره به نگارش در آورده است.  
''' نوریّه '''نوشته‌ی شیخ [[علاءالدوله سمنانی]] است که توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] تصحیح و شرح شده است. رساله بسیار مختصر است ولی با تخصّصی که [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|شیخ علاءالدوله سمنانی]] در این باره دارد مطلبی عمیق و عرفانی را در این باره به نگارش در آورده است.  


چندین کتاب دیگر با همین نام یا مشابه با آن می‌توان پیدا کرد که عموماً آثار گرانسنگ اهل عرفان است. رساله ای به همین نام نیز از [[سید محمد نوربخش]] وجود دارد که در سالهای اخیر توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با نام [[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]] به تفصیل شرح و تفسیر شده است. گفتنی است که این دو عارف نامی‌‌هر دو از مکتب عرفانی کبرویه هستند و مکتب کبرویه با وجود [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌ کبری]] و دیگر مشایخ عارف او از نظریه پردازان رنگ و نور در عرفان بوده‌اند و کتاب [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]] و [[تحفة البرره فی مسائل العشره]] هر دو شرحی مناسب از این بابت ارائه کرده‌اند، و یا آثار شیخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدّین رازی]] به ویژه در کتاب [[مرصاد العباد]] از این بابت بسیار غنی است و نیز کتاب [[كاشف الأسرار بانضمام پاسخ به چند پرسش و رساله‌ای در روش سلوک و خلوت نشینی|کاشف الاسرار]] شیخ [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]] که اینهمه را به طور کلّی با تفسیری دقیق می‌توان از کتاب [[نجم کبری]] و نیز کتاب [[علاءالدوله سمنانی پیر عارفان|علاءالدوله سمنانی، پیر عارفان]] نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که خود ادامه‌ی این مکتب در عصر حاضر است را ملاحظه نمود.
چندین کتاب دیگر با همین نام یا مشابه با آن می‌توان پیدا کرد که عموماً آثار گرانسنگ اهل عرفان است. رساله‌ای  به همین نام نیز از [[سید محمد نوربخش]] وجود دارد که در سالهای اخیر توسّط استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با نام [[تأویلات باطنی در شهود معنوی رنگ و نور]] به تفصیل شرح و تفسیر شده است. گفتنی است که این دو عارف نامی‌‌هر دو از مکتب عرفانی کبرویه هستند و مکتب کبرویه با وجود [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌ کبری]] و دیگر مشایخ عارف او از نظریه پردازان رنگ و نور در عرفان بوده‌اند و کتاب [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]] و [[تحفة البرره فی مسائل العشره]] هر دو شرحی مناسب از این بابت ارائه کرده‌اند، و یا آثار شیخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدّین رازی]] به ویژه در کتاب [[مرصاد العباد]] از این بابت بسیار غنی است و نیز کتاب [[كاشف الأسرار بانضمام پاسخ به چند پرسش و رساله‌ای در روش سلوک و خلوت نشینی|کاشف الاسرار]] شیخ [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]] که اینهمه را به طور کلّی با تفسیری دقیق می‌توان از کتاب [[نجم کبری]] و نیز کتاب [[علاءالدوله سمنانی پیر عارفان|علاءالدوله سمنانی، پیر عارفان]] نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که خود ادامه‌ی این مکتب در عصر حاضر است را ملاحظه نمود.




خط ۳۳: خط ۳۳:
کتاب نوریّه اثری مختصر از شیخ کامل [[علاءالدوله سمنانی]] است که اختصاصاً در مفهوم نور در عرفان و به ویژه در مکتب کبرویه سخن می‌گوید. این کتاب با تصحیح، مقدّمه و شرحی عرفانی ـ فلسفی از سوی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در 62 صفحه توسّط انتشارات نجم کبری منتشر شده است. کتاب با آنکه در صفحه‌ی 4 چیزی به نام فهرست مطالب هم دارد ولی در واقع تنها شامل مقدّمه و و متن و تفسیر نوریه است، و در انتهای اثر هم گزیده منابع و مآخذ وجود دارد.
کتاب نوریّه اثری مختصر از شیخ کامل [[علاءالدوله سمنانی]] است که اختصاصاً در مفهوم نور در عرفان و به ویژه در مکتب کبرویه سخن می‌گوید. این کتاب با تصحیح، مقدّمه و شرحی عرفانی ـ فلسفی از سوی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در 62 صفحه توسّط انتشارات نجم کبری منتشر شده است. کتاب با آنکه در صفحه‌ی 4 چیزی به نام فهرست مطالب هم دارد ولی در واقع تنها شامل مقدّمه و و متن و تفسیر نوریه است، و در انتهای اثر هم گزیده منابع و مآخذ وجود دارد.


نویسنده در مقدّمه در خصوص این رساله می‌گوید: نوریّه رساله ای مختصر و کوتاه ولی بسیار مهمّ و عمیق از شیخ علاءالدّوله‌ی سمنانی است. کتاب نوریّه در حقیقت از سیر و سلوک و مراتب و منازلی سخن می‌گوید که در کمتر کتابی از این بابت نوشته و گفته شده است. بیان نور و رنگ، و تفسیر و تحلیل رنگها و نورها، و مقدّمات و مراتب نور و رنگ از جمله مسائل مهمی‌‌است که شیخ در این رساله بحث و بررسی کرده است<ref>مقدّمه، ص 5</ref>.
نویسنده در مقدّمه در خصوص این رساله می‌گوید: نوریّه رساله‌ای  مختصر و کوتاه ولی بسیار مهمّ و عمیق از شیخ علاءالدّوله‌ی سمنانی است. کتاب نوریّه در حقیقت از سیر و سلوک و مراتب و منازلی سخن می‌گوید که در کمتر کتابی از این بابت نوشته و گفته شده است. بیان نور و رنگ، و تفسیر و تحلیل رنگها و نورها، و مقدّمات و مراتب نور و رنگ از جمله مسائل مهمی‌‌است که شیخ در این رساله بحث و بررسی کرده است<ref>مقدّمه، ص 5</ref>.


کتاب نوریه که متن و عبارات شیخ است با شماره‌های مسلسل از 1 تا 43 مشخّص شده است، در واقع هر شماره به طور پیاپی بخشی پیوسته از متن شیخ است که در این کتاب تنظیم شده است و شرح مطالب در ذیل هر شماره بعد از متن اصلی با حروفی ریزتر و تورفته کاملاً مشخّص شده است. عبارت نخستین در این کتاب تحت شماره 1 چنین است: شکر و سپاس آفریدگاری را که به کمال علم از راه محبّت، نور ارادت را در اراضی باطن انسان که غیب انفس است بذر شجره‌ی سعادت گردانید و به قدرت کردگاری آن تخم را در برآورد و شجره‌ی سعادت از آنجا برآورد و به آسمان قربتش رسانید. و به حکمت پروردگاری ثمره‌ی نور ولایت از آن شجره به در آورد و به عنایت ازلی از همه‌ی موجوداتش درگذرانید<ref>متن، ص 9</ref>.
کتاب نوریه که متن و عبارات شیخ است با شماره‌های مسلسل از 1 تا 43 مشخّص شده است، در واقع هر شماره به طور پیاپی بخشی پیوسته از متن شیخ است که در این کتاب تنظیم شده است و شرح مطالب در ذیل هر شماره بعد از متن اصلی با حروفی ریزتر و تورفته کاملاً مشخّص شده است. عبارت نخستین در این کتاب تحت شماره 1 چنین است: شکر و سپاس آفریدگاری را که به کمال علم از راه محبّت، نور ارادت را در اراضی باطن انسان که غیب انفس است بذر شجره‌ی سعادت گردانید و به قدرت کردگاری آن تخم را در برآورد و شجره‌ی سعادت از آنجا برآورد و به آسمان قربتش رسانید. و به حکمت پروردگاری ثمره‌ی نور ولایت از آن شجره به در آورد و به عنایت ازلی از همه‌ی موجوداتش درگذرانید<ref>متن، ص 9</ref>.