۱۰۷٬۰۹۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '↵↵|' به ' |') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ') |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
الافصاح عن معانی الصحاح. این اثر که [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] آن را مشتمل بر 19 بخش دانسته، در اصل شرح و تفسیری بر [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|صحیح مسلم]] بوده است. چنانکه از منابع متقدم و فهارس نسخ خطی برمیآید، مؤلف باتوجه به گستره آگاهی و نیز علایقش، هنگام برخورد با موضوعات جالب توجه، از هدف اصلی تألیف کتاب عدول کرده و فصولی مجزا را به آن موضوعات فرعی اختصاص داده است، چنانکه بخشی از آن را تفسیر قرآن و علم قرائت تشکیل میدهد و از آنجا که احادیث صحاح را عمدهترین منبع استنباط فروع فقه میدانست، بخشی را هم به فقه تطبیقی مختص گردانید. | الافصاح عن معانی الصحاح. این اثر که [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلکان]] آن را مشتمل بر 19 بخش دانسته، در اصل شرح و تفسیری بر [[صحيح البخاري|صحیح بخاری]] و [[صحيح مسلم|صحیح مسلم]] بوده است. چنانکه از منابع متقدم و فهارس نسخ خطی برمیآید، مؤلف باتوجه به گستره آگاهی و نیز علایقش، هنگام برخورد با موضوعات جالب توجه، از هدف اصلی تألیف کتاب عدول کرده و فصولی مجزا را به آن موضوعات فرعی اختصاص داده است، چنانکه بخشی از آن را تفسیر قرآن و علم قرائت تشکیل میدهد و از آنجا که احادیث صحاح را عمدهترین منبع استنباط فروع فقه میدانست، بخشی را هم به فقه تطبیقی مختص گردانید. | ||
تألیف این کتاب ـ دست کم بخش مربوط به فقه تطبیقی آن | تألیف این کتاب ـ دست کم بخش مربوط به فقه تطبیقی آن ـ در زمان وزارت وی بوده است. آن قسمت از الافصاح که بیشتر مورد توجه قرار گرفته، همین بخش اخیر است. درباره جایگاه این بخش در مجموعه الافصاح باید گفت که ابن هبیره با رسیدن به حدیث «من یرد الله به خیراً یفقهه فیالدین» به ذکر مسائل فقهی مورد اتفاق و نیز مورد اختلاف در میان علما و فقهای مذاهب اربعه پرداخته است. او با هزینهای هنگفت، بسیاری از علما را از شرق و غرب گرد هم آورد و پس از ترتیب دادن مجالس بحث و گفت و گو به تألیف این کتاب دست یازید. شاید ابن هبیره برای برپا کردن اینگونه محافل، بجز انگیزه علمی ـ فرهنگی، انگیزه سیاسی نیز داشته است، ولی باید اذعان داشت که کاستی منابع درباره هویّت کسانی که در آن نشستها حضور داشتهاند، راه تحقیق درباره هدف برپایی این محافل را سد میکند و در این مورد تنها از نام چند تن از حاضران مجلس، چون [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]]، ابن شافع حنبلی، ابن خشّاب نحوی، ابومحمد اشتری مالکی و احتمالاً ابن مارستانیه و ابوحامد احمد بن محمد حنبلی آگاهی داریم. | ||
مؤلف در تبویب کتاب تقریباً سنت مؤلفان پیشین را در ترتیب بخشهای عبادات و معاملات و غیره رعایت کرده است. وی در برخی موارد به آراء فقیهانی که خود صاحب مذهب بودهاند، همچون ابن منذر و ابوعبید قاسم بن سلام نیز نظر داشته است و در پارهای مسائل آراء خود را هم مطرح کرده است. با یک نگاه به نظرهای شخصی مؤلف در کتاب الافصاح، چنین برمیآید که ابن هبیره بیشتر در مباحث عبادات اظهار نظر میکرده است. او در دیدگاههای خود در مسائل مورد اختلاف فقهی، به جانب احتیاط میرفته است و گاه خلاف اجماع عامه و خلاف نظر پیشوایش [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] حکم کرده است. چنانکه در مورد صلوات بر پیامبر(ص) در تشهد اول نماز، وی به نظر جدید شافعی نزدیک شده و صلوات را اولی دانسته است. همچنین در مواردی حکم غیرمشهور بین حنبلیان را مبنا قرار داده است. برای مثال وی روایتی از احمد بن حنبل را که در آن مُنشِئ سفر (نه کسی که عبوری به جایی رسیده باشد) را که از موارد ابن سبیل دانسته شده است، صحیح میداند، حال آنکه مشهور بین حنبلیان، عدم الحاق آن به مصادیق ابن سبیل است. | مؤلف در تبویب کتاب تقریباً سنت مؤلفان پیشین را در ترتیب بخشهای عبادات و معاملات و غیره رعایت کرده است. وی در برخی موارد به آراء فقیهانی که خود صاحب مذهب بودهاند، همچون ابن منذر و ابوعبید قاسم بن سلام نیز نظر داشته است و در پارهای مسائل آراء خود را هم مطرح کرده است. با یک نگاه به نظرهای شخصی مؤلف در کتاب الافصاح، چنین برمیآید که ابن هبیره بیشتر در مباحث عبادات اظهار نظر میکرده است. او در دیدگاههای خود در مسائل مورد اختلاف فقهی، به جانب احتیاط میرفته است و گاه خلاف اجماع عامه و خلاف نظر پیشوایش [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] حکم کرده است. چنانکه در مورد صلوات بر پیامبر(ص) در تشهد اول نماز، وی به نظر جدید شافعی نزدیک شده و صلوات را اولی دانسته است. همچنین در مواردی حکم غیرمشهور بین حنبلیان را مبنا قرار داده است. برای مثال وی روایتی از احمد بن حنبل را که در آن مُنشِئ سفر (نه کسی که عبوری به جایی رسیده باشد) را که از موارد ابن سبیل دانسته شده است، صحیح میداند، حال آنکه مشهور بین حنبلیان، عدم الحاق آن به مصادیق ابن سبیل است. |