۱٬۱۲۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ههای') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
'''انتقاد و انتقاد پذیری''' تألیف [[اسلامی اردکانی، سید حسن|حسن اسلامی]]، | '''انتقاد و انتقاد پذیری''' تألیف [[اسلامی اردکانی، سید حسن|حسن اسلامی]]، | ||
نویسنده در این کتاب سعی داشته مفاهیم کلیدی اندیشه اخلاقی امام را به گونهای منظومهوار توضیح دهد و زمینه را برای درک کاملتری از آرای اخلاقی امام فراهم آورد. حتی سیاست را نیز از همین منظر نگریسته است. | نویسنده در این کتاب سعی داشته مفاهیم کلیدی اندیشه اخلاقی [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام]] را به گونهای منظومهوار توضیح دهد و زمینه را برای درک کاملتری از آرای اخلاقی امام فراهم آورد. حتی سیاست را نیز از همین منظر نگریسته است. | ||
در بخش اول بیان می دارد که انتقاد تلخ میباشد و علی رغم اینکه انتقاد نوعی | در بخش اول بیان می دارد که انتقاد تلخ میباشد و علی رغم اینکه انتقاد نوعی عیبجویی است ولی باعث رشد و پیشرفت میگردد. خودخواهی انسان مانع انتقادپذیری است و شیطان با حربههایی همچون تحقیر منتقد، دلیل تراشی، کوچک جلوهدادن انتقاد و فرافکنی، تأثیر انتقاد را کمرنگ میکند. | ||
در بخش هفتم این را مطرح | در بخش هفتم این را مطرح میکند که دشمن، دوست واقعی انسان است، زیرا عیبها را میبیند و ترس از بیان آنها ندارد. باید دانست که انتقاد از نیت منتقد جداست و انتقاد باید سازنده باشد و انتقادپذیری خود نوعی کمال وانتقادگری هنر است. | ||
باید دانست تا زمانی که با دیگران زندگی | باید دانست تا زمانی که با دیگران زندگی میکنیم و با آنان رابطه داریم، انتقاد میشنویم و چون در انتقاد، معایب ما مطرح میشود، تلخ است. | ||
انتقاد در [[لغتنامه دهخدا|لغت نامه دهخدا]] عبارت است از: «سره کردن»، سره گرفتن، …در زبان عربی به معنای | انتقاد در [[لغتنامه دهخدا|لغت نامه دهخدا]] عبارت است از: «سره کردن»، سره گرفتن، …در زبان عربی به معنای خردهگیری است و در زبان انگلیسی هم به معنای عیبجویی و «آشکار ساختن عیوب» میباشد. | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] هم آن را درست در مقابل ثناگویی قرار | [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] هم آن را درست در مقابل ثناگویی قرار میدهند که در نامهای که به فرزندش نوشته می فرمایند: «سر تا پای انسان عیب است و باید این عیب ها را گفت و انتقادات را کرد، برای این که اصلاح بشود جامعه». | ||
باید دانست که انتقاد عامل ضروری برای رشد و اصلاح فرد و جامعه میباشد. [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] با همین رویکرد، ضرورت انتقاد را چنین بیان | باید دانست که انتقاد عامل ضروری برای رشد و اصلاح فرد و جامعه میباشد. [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] با همین رویکرد، ضرورت انتقاد را چنین بیان میکند: «انتقاد باید بشود، تا انتقاد نشود اصلاح نمیشود یک جامعه، عیب هم در همه جا هست.» این نوع نگریستن به انتقاد آن را از شرّی اجتنابناپذیر به خیری ضروری و هدیهای الهی تبدیل میکند. | ||
انتقاد این آگاهی را به ما | انتقاد این آگاهی را به ما میدهد که بدانیم در وجود یا رفتارمان چه کاستیهایی وجود دارد و ما را به اصلاح آنها برمیانگیزد. امامان معصوم نهتنها به استقبال انتقاد میرفتند، بلکه آن را چونان هدیه ای ارزنده، قلمداد میکردند. [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] فرمودند: «آن که عیب تو را از تو پنهان دارد، دشمن توست و آن که عیب تو را بر تو آشکار سازد، دوستدار تو است». | ||
با توجه به تعریف کارکردی که از انتقاد شد، انتظار | با توجه به تعریف کارکردی که از انتقاد شد، انتظار میرود که همگان از آن استقبال کنند، ولی اغلب از آن گریزان هستند و علت آن ترس از مواجهه با خویشتن میباشد. و هر کسی دنبال آن است که تصویر بینقصی از خود ارائه دهد. | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] تحلیل دقیقی از این مسئله دارند و می فرمایند: | [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] تحلیل دقیقی از این مسئله دارند و می فرمایند: | ||
«منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و | «منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شایعهافکنیها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است که این خودپسندی، خود آفت دیگری در پی دارد که [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] فرمودند: «که خودپسندی مانع به فزونی رسیدن است و بر اثر خودپسندی، زشتیها و معایب آشکار میگردد». | ||
متأسفانه دوستیها غالباً باعث میشود که | متأسفانه دوستیها غالباً باعث میشود که کاستیها کمرنگ دیده شود. به گفته [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]: «مثلاً یک پدر و مادری که بچهشان را خیلی دوست دارند، این هر چه میبیند، خوبی میبیند از او، اصلاً غفلت میکند از این که در این بدی باشد.» این طبیعت آدمی است نسبت به آنچه دوست دارد و از طرفی اگر هم دوستان ما آنقدر بر عواطف خود مسلط باشند که بتوانند حقیقت را ببینند، ملاحظات گوناگون آنان را از گفتن عیبهایمان باز میدارد. | ||
در تعلیمات دینی ما آمده است که «مؤمن، آینه برادر مؤمن خود است و | در تعلیمات دینی ما آمده است که «مؤمن، آینه برادر مؤمن خود است و عیبهای او را آنگونه که هستند باز مینماید و او را بدینسان اصلاح میکند». | ||
لازم به ذکر است که باران رحمت انتقاد نیز چنین است. اگر بر | لازم به ذکر است که باران رحمت انتقاد نیز چنین است. اگر بر دلهای پاک ببارد، آن را سبز و خرّم می سازد و اگر بر دلهای چرکین و متورم از کینه و نفرت و سوءظن و خودپسندی ببارد، جز کینه به بار نخواهد آورد. غالب قضاوتهای انسان بر اساس ذهنیات اویند، نه واقعیتهای بیرونی. به گفته [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]: «همه این ها زیر سر خود من است، به خارج هیچ مربوط نیست، دنیا من هستم». | ||
ایشان همچنین افراد را به انتقاد صحیح، سالم و غیرمغرضانه | ایشان همچنین افراد را به انتقاد صحیح، سالم و غیرمغرضانه فرامیخواندند و می گفتند: «انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد ولی انتقام و تضعیف نباید باشد». | ||
انتقاد به معنای | انتقاد به معنای خردهگیری و بیان عیبها، حق همگان است. بدین معنا که هر کس میتواند اگر عیبی یافت، بر آن انگشت بگذارد و درباره آن داوری کند. گاه درباره این حق، که به ظاهر مسلّم است تردیدهایی جدّی صورت میگیرد و قیدهایی افزوده میشود تا دایره منتقدان یا انتقادشوندگان محدود شود و کسانی از انتقاد کردن باز داشته شوند و یا کسانی از مورد انتقاد واقع شدن رهایی یابند. مهمترین این تردیدها دو گونه است: برخی عدهای را فراتر از انتقاد قرار میدهند و برخی صلاحیت همه منتقدان را زیر سؤال میبرند. در اینجا، با طرح دو گزاره به این تردیدها پاسخ داده میشود: | ||
اولا، | اولا، انسانها طبیعتا خطاکارند و ثانیا همه انسانها حق انتقاد دارند. | ||
ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود برمی آید که از وضع خود ناخشنود باشد. | ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود برمی آید که از وضع خود ناخشنود باشد. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
[[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] فرمودند: | [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] فرمودند: | ||
«خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز | «خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز میدارد». | ||
در پایان به آدابی اشاره میشود که میتوانند منتقد را از برخی | در پایان به آدابی اشاره میشود که میتوانند منتقد را از برخی گمراهیها بازدارند که عبارتند از: | ||
الف) خود را | الف) خود را انگیزهخوانی کنیم. | ||
ب)اختلاف افکار را بپذیریم. | ب)اختلاف افکار را بپذیریم. | ||
ج) زبان خوش | ج) زبان خوش بکاربریم. | ||
د)مورد انتقاد را مشخص سازیم. | د)مورد انتقاد را مشخص سازیم. |