۱۰۶٬۳۴۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==هدف و روش== | ==هدف و روش== | ||
* [[جلالالدین سیوطی]] با بیان سخنی از [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]]، از سفیان بن عیینه، مبنی بر اینکه دانشمند نه لجاج ورزد و نه سازشکاری کند، بلکه حکمت را نشر دهد و اگر مردم بپذیرند، خدا را شکر کند و اگر هم نپذیرند باز هم خدا را بستاید، افزوده است: شکایتی بهسوی من آوردند که شخصی در نزدیکی مسجدی، خرابهای خرید و آن را به مرکز فساد (شرابخواری و زنا و...) تبدیل کرد و این فسادخانه مشهور شد و مؤمنی او را نصیحت کرد، ولی نتیجهای نگرفت و بعد از مدتی و حوادثی، به من مراجعه کرد و از من حکم شرعی پرسید، به او گفتم برو و از او بخواه که آن مرکز فساد و معصیت را تعطیل کند، وگرنه حکم میکنم که تخریب شود. یکی از جاهلان به نزد [[شیخ شمسالدین یامی]] رفت و از او فتوایی گرفت که چنین کاری (تخریب) خلاف دین است و هیچکسی نمیتواند چنین فتوایی بدهد و هرکسی چنین گوید، باید تعزیر شود! پس من در کتابی مفصّل به نام «رفع منار الدين و هدم بناء | * [[جلالالدین سیوطی]] با بیان سخنی از [[شافعی، محمد بن ادریس|شافعی]]، از سفیان بن عیینه، مبنی بر اینکه دانشمند نه لجاج ورزد و نه سازشکاری کند، بلکه حکمت را نشر دهد و اگر مردم بپذیرند، خدا را شکر کند و اگر هم نپذیرند باز هم خدا را بستاید، افزوده است: شکایتی بهسوی من آوردند که شخصی در نزدیکی مسجدی، خرابهای خرید و آن را به مرکز فساد (شرابخواری و زنا و...) تبدیل کرد و این فسادخانه مشهور شد و مؤمنی او را نصیحت کرد، ولی نتیجهای نگرفت و بعد از مدتی و حوادثی، به من مراجعه کرد و از من حکم شرعی پرسید، به او گفتم برو و از او بخواه که آن مرکز فساد و معصیت را تعطیل کند، وگرنه حکم میکنم که تخریب شود. یکی از جاهلان به نزد [[شیخ شمسالدین یامی]] رفت و از او فتوایی گرفت که چنین کاری (تخریب) خلاف دین است و هیچکسی نمیتواند چنین فتوایی بدهد و هرکسی چنین گوید، باید تعزیر شود! پس من در کتابی مفصّل به نام «رفع منار الدين و هدم بناء المفسدين»، نظر «یامی» را رد کردم و این اثر گزیدهای از آن است تا دریافتش آسان شود<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص3-6</ref>. | ||
==ساختار و محتوا== | ==ساختار و محتوا== |