۱۰۶٬۵۴۵
ویرایش
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR92856J1.jpg | عنوان = دیوان امامی هروی | عنوانهای دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = امامی هروی، عبدالله بن محمد (نويسنده) خوئینی، عصمت (سایر) |زبان | زبان = فارسی | کد کنگره = /د9 5149 PIR | موضوع = |ناشر | ناشر = مرکز پ...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دیوان هروی امامی'''، مجموعه اشعار عبدالله بن محمد امامی هروی (متوفی 686ق) است که به کوشش عصمت | '''دیوان هروی امامی'''، مجموعه اشعار [[امامی هروی، عبدالله بن محمد|عبدالله بن محمد امامی هروی]] (متوفی 686ق) است که به کوشش [[خوئینی، عصمت|عصمت خوئینی]]، منتشر شده است. | ||
دیوان حاضر، مشتمل بر قصیده، غزل، قطعه، ترجیعبند، ترکیببند و رباعی است. در میان این قالبها، شاعر بیشتر به قصیده پرداخته است. تقیالدین کاشانی او را در قصیده، بینظیر دانسته است. به نظر سعید | دیوان حاضر، مشتمل بر قصیده، غزل، قطعه، ترجیعبند، ترکیببند و رباعی است. در میان این قالبها، شاعر بیشتر به قصیده پرداخته است. [[تقیالدین کاشی، محمد بن علی|تقیالدین کاشانی]] او را در قصیده، بینظیر دانسته است. به نظر [[نفیسی، سعید|سعید نفیسی]]، امامی در قصیدهسرایی به سبک عراقی مهارت داشته است، اما [[صفا، ذبیحالله|ذبیحالله صفا]] او را دنبالهرو قصیدهسرایان خراسان میداند. این اختلاف از آنجاست که امامی در هرات بالیده و شاعری را در همان جا آغاز کرده است، اما مدتها در نواحی مرکزی ایران، زیسته و همنشین شاعران سبک عراقی بوده است؛ بنابراین، مختصات هر دو سبک خراسانی و عراقی در شعر او، دیده میشود<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه بیستویک</ref>. | ||
با همه این اوصاف، قصاید امامی فاقد گیرایی و جذابیت شعری است و بهویژه قصاید طولانی او، خواننده را دلزده و خسته میکند، اما در غزلها، زبان، مضمون و موضوع، بهنوعی متحول میشود که گویی با شاعری دیگر، روبهروییم<ref>ر.ک: همان،صفحه بیستویک - بیستودو</ref>. | با همه این اوصاف، قصاید امامی فاقد گیرایی و جذابیت شعری است و بهویژه قصاید طولانی او، خواننده را دلزده و خسته میکند، اما در غزلها، زبان، مضمون و موضوع، بهنوعی متحول میشود که گویی با شاعری دیگر، روبهروییم<ref>ر.ک: همان،صفحه بیستویک - بیستودو</ref>. | ||
استفاده از واژهها و تعابیر تازه و ساخت مضمونهای دلانگیز، با بهرهگیری از درونمایههای عرفانی، شوری در سخن امامی برانگیخته که خواننده را به وجد میآورد. بهجرأت میتوان گفت که اگر امامی بهجای قصیده، به غزل میپرداخت، قطعا پایگاه بالاتری در شعر فارسی به دست میآورد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستودو</ref>. | استفاده از واژهها و تعابیر تازه و ساخت مضمونهای دلانگیز، با بهرهگیری از درونمایههای عرفانی، شوری در سخن [[امامی هروی، عبدالله بن محمد|امامی]] برانگیخته که خواننده را به وجد میآورد. بهجرأت میتوان گفت که اگر امامی بهجای قصیده، به غزل میپرداخت، قطعا پایگاه بالاتری در شعر فارسی به دست میآورد<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستودو</ref>. | ||
از منظر محتوا، گذشته از موضوعات معمول، مانند: مدح، رثا، تقاضا و... اشعاری در زمینههای عرفان، لغز و معما، کیمیا و سیمیا هم در دیوان امامی به چشم میخورد. گرایشهای عرفانی امامی در غزلها و نیز برخی قصاید او، دیده میشود و لغزهای او در قالب قطعه به نظم درآمدهاند و قصیدهای نیز از او در دست است که اشاراتی به علوم غریبه از قبیل کیمیا و سیمیا و... در آن آمده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | از منظر محتوا، گذشته از موضوعات معمول، مانند: مدح، رثا، تقاضا و... اشعاری در زمینههای عرفان، لغز و معما، کیمیا و سیمیا هم در دیوان امامی به چشم میخورد. گرایشهای عرفانی امامی در غزلها و نیز برخی قصاید او، دیده میشود و لغزهای او در قالب قطعه به نظم درآمدهاند و قصیدهای نیز از او در دست است که اشاراتی به علوم غریبه از قبیل کیمیا و سیمیا و... در آن آمده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
امامی هروی شعرش بیشتر بر انواع صنایع، مثل ترصیح، جناس، ذوبحرین و جز اینها مشتمل است و در این موارد، قوامی گنجوی و سیف اسفرنگ را ظاهرا پیش نظر دارد و تا اندازهای نیز به اسلوب انوری، میرود. هرچند سخن او به سبب اشتمال بر معانی عادی و مبتذل، از تعقید لفظی خالی است و الفاظ و عبارات آن در واقع، سهل و روان است، لیکن بهواسطه اعمال صنایع، سخنش غالبا از لطف و شور، خالی مانده است<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>. | [[امامی هروی، عبدالله بن محمد|امامی هروی]] شعرش بیشتر بر انواع صنایع، مثل ترصیح، جناس، ذوبحرین و جز اینها مشتمل است و در این موارد، قوامی گنجوی و سیف اسفرنگ را ظاهرا پیش نظر دارد و تا اندازهای نیز به اسلوب انوری، میرود. هرچند سخن او به سبب اشتمال بر معانی عادی و مبتذل، از تعقید لفظی خالی است و الفاظ و عبارات آن در واقع، سهل و روان است، لیکن بهواسطه اعمال صنایع، سخنش غالبا از لطف و شور، خالی مانده است<ref>ر.ک: همان، صفحه نوزده - بیست</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == |