۱۰۹٬۰۱۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنت' به 'ابن ت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
در فصل يكم كه اسلام و سياست عنوان گرفته است، نخست به تعريف اسلام و توجه آن به همه شؤون زندگى بشر از جمله سياست پرداخته شده است؛ سپس از تعريف سياست و تغيير معناى اصيل واژه سياست از ملاطفت و نرمى به مكر و نيرنگ ياد شده است و آمده است كه ميان سياست چونان علم با سياست چونان فن تفاوت است و از نظر اسلام تا كسى متفقه در دين نباشد و علم دين و سياست اسلامى را نداند نمىتواند زمامدار مسلمانان شود. سياست اسلامى اهدافى دارد، از آنهاست: بشر خداى يگانه را بپرستد؛ امر به معروف و نهى از منكر در جامعه بشرى فراگير شود؛ همه بشر به اسلام دعوت شوند؛ فتنه از زمين برچيده شود؛ همه بشر اسلام را گردن نهند (ص 15-16) [اعتراف ناخواسته به فلسفه مهدويت]. | در فصل يكم كه اسلام و سياست عنوان گرفته است، نخست به تعريف اسلام و توجه آن به همه شؤون زندگى بشر از جمله سياست پرداخته شده است؛ سپس از تعريف سياست و تغيير معناى اصيل واژه سياست از ملاطفت و نرمى به مكر و نيرنگ ياد شده است و آمده است كه ميان سياست چونان علم با سياست چونان فن تفاوت است و از نظر اسلام تا كسى متفقه در دين نباشد و علم دين و سياست اسلامى را نداند نمىتواند زمامدار مسلمانان شود. سياست اسلامى اهدافى دارد، از آنهاست: بشر خداى يگانه را بپرستد؛ امر به معروف و نهى از منكر در جامعه بشرى فراگير شود؛ همه بشر به اسلام دعوت شوند؛ فتنه از زمين برچيده شود؛ همه بشر اسلام را گردن نهند (ص 15-16) [اعتراف ناخواسته به فلسفه مهدويت]. | ||
نويسنده در ادامه اشاره كرده است كه سياست بخشى از اسلام است و اسلام ميان دين و سياست جدايى نيفكنده است و خداوند نماز را كه وظيفهاى تعبدى است با زكات كه ماليات اقتصادى است و امر به معروف و نهى از منكر كه فعاليتى سياسى است پيوند داده است. وى در تأييد ديدگاه خود به سخن غزالى كه علوم دينى را به فقه و توحيد و سياست تقسيم كرده است و نيز برخى اقدامات | نويسنده در ادامه اشاره كرده است كه سياست بخشى از اسلام است و اسلام ميان دين و سياست جدايى نيفكنده است و خداوند نماز را كه وظيفهاى تعبدى است با زكات كه ماليات اقتصادى است و امر به معروف و نهى از منكر كه فعاليتى سياسى است پيوند داده است. وى در تأييد ديدگاه خود به سخن غزالى كه علوم دينى را به فقه و توحيد و سياست تقسيم كرده است و نيز برخى اقدامات ابن تيميه و... اشاره كرده است. آنگاه به واجب كفايى بودن فعاليت سياسى و در عين حال بر زمين ماندن آن خاصه در ميان اهل سنت نظر كرده و افزوده است كه شيعه به اعتبار ديدگاه خاصش نسبت به امامت بسيار بيش از اهل سنت، سياست مىورزد، اما برخى از اهل سنت معتقدند امامت از اصول دين نيست و با نص، واجب و معلوم نشده است و تنها امرى اجماعى مبتنى بر عقل است (ص 23). | ||
در پايان اين فصل يادآورى شده است كه آنچه مسلمانان را از سياست به دور داشته است حكومت موروثى است كه حكومت را از قرآن جدا كرده است و عالمان را به فقه مشغول داشته است و فقه را نيز به عبادات و معاملات محدود ساخته است. پس از حكومت موروثى (عثمانى) مسلمانان گرفتار حكومت ديكتاتورى شدند و راه نفس بر همگان بسته شد و كسانى چون زياد برى، عالمان مسلمان را در ميدان شهر زنده سوزاندند و... تا مسلمانان را از سياست دور بدارند. آنان با ماكياولى خواندن سياست كوشيدند هرچه بيشتر عالمان را از سياست گسسته دارند و دين را از سياست و حكومت بريده شمارند. | در پايان اين فصل يادآورى شده است كه آنچه مسلمانان را از سياست به دور داشته است حكومت موروثى است كه حكومت را از قرآن جدا كرده است و عالمان را به فقه مشغول داشته است و فقه را نيز به عبادات و معاملات محدود ساخته است. پس از حكومت موروثى (عثمانى) مسلمانان گرفتار حكومت ديكتاتورى شدند و راه نفس بر همگان بسته شد و كسانى چون زياد برى، عالمان مسلمان را در ميدان شهر زنده سوزاندند و... تا مسلمانان را از سياست دور بدارند. آنان با ماكياولى خواندن سياست كوشيدند هرچه بيشتر عالمان را از سياست گسسته دارند و دين را از سياست و حكومت بريده شمارند. |