۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
==شاگردان، راویان== | ==شاگردان، راویان== | ||
از جمله شاگردان ابونزار در نحو میتوان از ابوالفتح بلطی و شمیم حلّی نام برد. ابن عساکر و ابوبکر باقلانی از وی روایت کرده و ابوالمحاسن فضل بن عقیل و ابونصر محمد بن | از جمله شاگردان ابونزار در نحو میتوان از ابوالفتح بلطی و شمیم حلّی نام برد. [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] و [[باقلانی، محمد بن طیب|ابوبکر باقلانی]] از وی روایت کرده و [[ابوالمحاسن فضل بن عقیل]] و [[ابونصر محمد بن هبةالله]] از راویان شعر او بودهاند. | ||
وی همچنین با بزرگانی چون عمادالدین کاتب و ابن المنقی مراوده و مکاتبه داشت. | وی همچنین با بزرگانی چون عمادالدین کاتب و ابن المنقی مراوده و مکاتبه داشت. | ||
==ملک النحاة== | ==ملک النحاة== | ||
با اینکه ابونزار لقب ملک | با اینکه ابونزار لقب ملک النحاة به خود داده بود و اصرار تمام داشت که همه او را به این لقب بخوانند، نیز با آنکه عمادالدین فضایل و مراتب دانش او را ستوده و حتی گاه به آراء و اقوالش نیز استناد شده، اما او در واقع نکتۀ تازهای نیاورده است. | ||
لقب ملک النحاتی او نیز سخت مورد استهزای ابن منیر قرار گرفته. | لقب ملک النحاتی او نیز سخت مورد استهزای ابن منیر قرار گرفته. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۳: | ||
نثر ابونزار با توجه به چند نمونهای که بر جای مانده و بیشتر شامل مکاتبات وی با عمادالدین کاتب است، نثری نسبتاً روان و بیآلایش است. دیوان شعری نیز به وی نسبت دادهاند. گرچه عمادالدین کاتب و سمعانی از اشعارش تمجید بسیار کردهاند و خود نیز با غرور و تکبر اشعارش را برتر از قصاید لبید، اخطل و جریر میدانست، اما در حقیقت هیچگونه نوآوری و یا ظرافت قابل توجهی در اشعارش به چشم نمیخورد و تنها ویژگی آن دوری نسبی از تعقیدات لفظی و معنوی است، هر چند که توجه شدید او به شعر کهن عرب و مضامین جاهلی، این روانی را هم گاه خدشهدار کرده است. | نثر ابونزار با توجه به چند نمونهای که بر جای مانده و بیشتر شامل مکاتبات وی با عمادالدین کاتب است، نثری نسبتاً روان و بیآلایش است. دیوان شعری نیز به وی نسبت دادهاند. گرچه عمادالدین کاتب و سمعانی از اشعارش تمجید بسیار کردهاند و خود نیز با غرور و تکبر اشعارش را برتر از قصاید لبید، اخطل و جریر میدانست، اما در حقیقت هیچگونه نوآوری و یا ظرافت قابل توجهی در اشعارش به چشم نمیخورد و تنها ویژگی آن دوری نسبی از تعقیدات لفظی و معنوی است، هر چند که توجه شدید او به شعر کهن عرب و مضامین جاهلی، این روانی را هم گاه خدشهدار کرده است. | ||
آنچه امروز از اشعار وی باقی مانده، قریب ۳۵۰ بیتی است که عمادالدین | آنچه امروز از اشعار وی باقی مانده، قریب ۳۵۰ بیتی است که عمادالدین و [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] آوردهاند و به ندرت چند بیتی نیز در مآخذ دیگر میتوان یافت. بخش بزرگی از ۲۴۹ بیتی که عمادالدین کاتب ذکر کرده، مربوط به مکاتبات و معاتبات ابونزار با خود اوست و مضمون اصلی سایر اشعار او مدح حضرت پیامبر اکرم(ص)، معاتبات و یا مهاجات او با افراد مختلف و یا معارضه با قصاید شعرای پیشین است. در این میان مرثیهای نیز در سوک خلیفه المستر شد بالله به چشم میخورد. | ||
شگفت آنکه وی، با آنکه در بحبوجۀ کشاکشها و جنگهای صلیبی میزیسته، هیچ اشارهای به این ماجراها نکرده است (مگر آنکه فرض کنیم این دسته از اشعار او از میان رفته است). | شگفت آنکه وی، با آنکه در بحبوجۀ کشاکشها و جنگهای صلیبی میزیسته، هیچ اشارهای به این ماجراها نکرده است (مگر آنکه فرض کنیم این دسته از اشعار او از میان رفته است). | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۹: | ||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
گرچه ابونزار پیرو مذهب شافعی است و ستایشهای افرادی چون ابن عساکر و ابونصر شیرازی دربـارۀ حسن اعتقاد و نیز عناوین برخی از تألیفات او دلالت بر تعصب وی در این مذهب دارد، با این حال اشتباه ابن کثیر در آمیختن نام وی با نام یزدن ترکی، امیر شیعی بغداد، ذیل حوادث سال ۵۶۸ ق و نفوذ همین اشتباه به کشف الظنون سبب شده است که نام ابونزار به عنوان عالمی شیعی وارد برخی از کتابهای طبقات و تراجم شیعیان شود. | گرچه ابونزار پیرو مذهب شافعی است و ستایشهای افرادی چون [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساکر]] و ابونصر شیرازی دربـارۀ حسن اعتقاد و نیز عناوین برخی از تألیفات او دلالت بر تعصب وی در این مذهب دارد، با این حال اشتباه ابن کثیر در آمیختن نام وی با نام یزدن ترکی، امیر شیعی بغداد، ذیل حوادث سال ۵۶۸ ق و نفوذ همین اشتباه به کشف الظنون سبب شده است که نام ابونزار به عنوان عالمی شیعی وارد برخی از کتابهای طبقات و تراجم شیعیان شود. | ||