۱۹٬۶۲۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
| (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE34215AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE34215AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
''' ابوفراس، حارث بن سعید بن حمدان ''' (320- مق357ق/932-968م)، معروف به ابوالفِراس حمدانی، شاعر شیعی و عموزاده سیفالدوله حمدانی. | ''' ابوفراس، حارث بن سعید بن حمدان''' (320- مق357ق/932-968م)، معروف به ابوالفِراس حمدانی، شاعر شیعی و عموزاده سیفالدوله حمدانی. | ||
==ولادت، زندگی== | ==ولادت، زندگی== | ||
| خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
==مناصب، فرمانروایی منبج، جنگهای پیدرپی== | ==مناصب، فرمانروایی منبج، جنگهای پیدرپی== | ||
شاعر هنوز 17 سال نداشت که به فرمانروایی منبج گمارده شد. البته در این امر شایستگی خود وی بیتأثیر نبود. اما علاوه بر این شایستگیها و احترام و صمیمیتی که نسبت به سیفالدوله ابراز | شاعر هنوز 17 سال نداشت که به فرمانروایی منبج گمارده شد. البته در این امر شایستگی خود وی بیتأثیر نبود. اما علاوه بر این شایستگیها و احترام و صمیمیتی که نسبت به سیفالدوله ابراز میکرد،شاید امیر میخواسته با حمایت بیدریغ از وی، خاطره کشته شدن پدرش به دست ناصرالدوله را از خاطر او بزداید. سیفالدوله در سراسر مدت حکومت خویش درگیر جنگهای پیاپی با رومیان و سرکوب مخالفان داخلی بود و ابوفراس چون یاری وفادار هرگز او را تنها نمیگذاشت و در بسیاری از جنگهای سیفالدوله شرکت داشت و در برخی از آنها خود به تنهایی سپاه را رهبری میکرد و هرگاه در جنگی شرکت نمیداشت، آن حال بر وی دشوار میآمد. حرمت وی نزد سیفالدوله چندان بود که میتوانست برای خاطیان به شفاعت بپردازد. | ||
ابوفراس سالهای 336 تا 351ق را در منبج گذرانید و اگرچه در سراسر قلمرو حمدانیان در آمد و شد بود، اما جایگاه دائمی وی منبج بود و هرگز دلبستگیهایش را نسبت به آن از یاد نبرد. در این دوره از زندگی وی عشق و شعر و شکار و جنگ را با یکدیگر درآمیخت و اگر چه گرد پیری بسیار زود برچهرهاش نشست، اما عشق و شور جوانی را بر خویشتن عار نمیدانست. چون امیران به شکار میرفت و چون شاعران به وصف صحنه شکار خویش میپرداخت. شب را درکنار زیبارویان به صبح میرسانید و روز در لباس رزم به دفع دشمنان میپرداخت. | ابوفراس سالهای 336 تا 351ق را در منبج گذرانید و اگرچه در سراسر قلمرو حمدانیان در آمد و شد بود، اما جایگاه دائمی وی منبج بود و هرگز دلبستگیهایش را نسبت به آن از یاد نبرد. در این دوره از زندگی وی عشق و شعر و شکار و جنگ را با یکدیگر درآمیخت و اگر چه گرد پیری بسیار زود برچهرهاش نشست، اما عشق و شور جوانی را بر خویشتن عار نمیدانست. چون امیران به شکار میرفت و چون شاعران به وصف صحنه شکار خویش میپرداخت. شب را درکنار زیبارویان به صبح میرسانید و روز در لباس رزم به دفع دشمنان میپرداخت. | ||
| خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
در 356ق، سیفالدوله درگذشت و اندکی بعد ابوفراس نیز کشته شد، درباره چگونگی کشته شدن وی، گزارشهای گوناگونی دردست است و بهرغم تحقیق جامعی که عبدالمهدی درباره ابوفراس فراهم آورده است، آشفتگی گزارشهای منابع، نتیجهگیری قطعی را در اینباره اندکی دشوار میسازد. | در 356ق، سیفالدوله درگذشت و اندکی بعد ابوفراس نیز کشته شد، درباره چگونگی کشته شدن وی، گزارشهای گوناگونی دردست است و بهرغم تحقیق جامعی که عبدالمهدی درباره ابوفراس فراهم آورده است، آشفتگی گزارشهای منابع، نتیجهگیری قطعی را در اینباره اندکی دشوار میسازد. | ||
به گزارش [[تنوخی، محسن بن علی|تنوخی]]، پس از مرگ سیفالدوله، سپاهیان وی پراکنده شدند و شیرازه کارها از هم گسست و شاید | به گزارش [[تنوخی، محسن بن علی|تنوخی]]، پس از مرگ سیفالدوله، سپاهیان وی پراکنده شدند و شیرازه کارها از هم گسست و شاید ابوفراس خود را برای جانشینی سیفالدوله شایستهتر از ابوالمعالی، خواهرزاده خویش و فرزند سیفالدوله میدانست. احتمالاً همین امر موجب بروز بدگمانی میان آن دو گردید. همچنین میتوان پنداشت که ابوفراس از اینکه حکومت، به علت خردسالی ابوالمعالی به دست قرغویه یکی از غلامان سیفالدوله افتاده بود، خشنود نبود. اگرچه ابوفراس و ابوالمعالی کوشیدند تا این بدگمانی را از میان بردارند، اما بدطینتی همان غلام که خود نیز چشم طمع به حکومت دوخته بود، موجب درگرفتن جنگ میان آنان شد و سرانجام ابوفراس به دست قرغویه هلاک گردید، برپایه برخی گزارشهای در جنگ مجروح شد و پس از چندی درگذشت. | ||
احتمال میرود که این گزارش درست باشد. چه شاعر در قطعهای که خطاب به دختر خود سروده و به روایتی آخرین شعر او بوده است، از وی خواسته است که برای او عزاداری کند. | احتمال میرود که این گزارش درست باشد. چه شاعر در قطعهای که خطاب به دختر خود سروده و به روایتی آخرین شعر او بوده است، از وی خواسته است که برای او عزاداری کند. | ||
| خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
ابوفراس مسلمانی شیعی و راست کیش است، چندانکه وی را در شمار شاعران | ابوفراس مسلمانی شیعی و راست کیش است، چندانکه وی را در شمار شاعران اهلبیت و از مجاهران (بیپروایان در ابراز عقیده) برشمردهاند. اگرچه اشعار وی در این زمینه بسیار اندک است، اما تأثیر آن در جهان تشیع اندک نبوده است. | ||
مشهورترین این اشعار قصیدهای است که آن را در پاسخ به امیرزادهای دیگر از عباسیان، یعنی ابن معتز و قصیده ابن سکره هاشمی، سروده و به شافیه مشهور است. | مشهورترین این اشعار قصیدهای است که آن را در پاسخ به امیرزادهای دیگر از عباسیان، یعنی ابن معتز و قصیده ابن سکره هاشمی، سروده و به شافیه مشهور است. | ||
| خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
افزون بر این اشعار، وی قصیدهای نیز در رثای امام حسین(ع) سروده است. در این قصیده نیز وی به سختی به قاتلان آن امام(ع) میتازد و برتریها و فضیلتهای [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را برمیشمارد و کسانی را که وصیت پیامبر(ص) را درباره خاندانش نادیده گرفتهاند، نکوهش میکند. | افزون بر این اشعار، وی قصیدهای نیز در رثای امام حسین(ع) سروده است. در این قصیده نیز وی به سختی به قاتلان آن امام(ع) میتازد و برتریها و فضیلتهای [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را برمیشمارد و کسانی را که وصیت پیامبر(ص) را درباره خاندانش نادیده گرفتهاند، نکوهش میکند. | ||
از اینرو چنانکه گفتهاند، به راستی میتوان ابوفراس را شاعر | از اینرو چنانکه گفتهاند، به راستی میتوان ابوفراس را شاعر اهلبیت(ع) نامید. | ||
| خط ۱۶۲: | خط ۱۶۲: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
سیدی، سید محمد، | سیدی، سید محمد، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | ||
| خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
{{وابستهها}} | {{وابستهها}} | ||
[[ديوان | [[ديوان أبيفراس الحمداني]] | ||
[[شرح دیوان أبو فراس الحمداني]] | [[شرح دیوان أبو فراس الحمداني]] | ||
| خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1402]] | [[رده:مقالات بازبینی شده2 آذر 1402]] | ||
[[رده:شاعران]] | |||
ویرایش