۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اسنوى ' به 'اسنوى ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
گويند وى دوران كودكى را در بصره گذراند و همانجا و يا در عمان پرورش يافت. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] به پرورش او در بصره اشاره كرده، مىافزايد كه نزد ابوحاتم سجستانى، رياشى (د 257ق)، ابن اخى الاصمعى و اشناندانى (د 288ق) درس خواند و تا قيام زنگيان و تاراج بصره و قتل رياشى يا اندكى قبل از آن، در بصره ماند و چون احوال را پريشان ديد، با عمويش حسين به عمان گريخت. اين سخن بدان معنى است كه وى تا 34 سالگى در بصره بوده و در اين صورت، رواياتى كه پرورش او را در عمان دانستهاند، بىاعتبار مىگردد. به هر حال وى كه گويا پدر را از دست داده بود، تحت تكفل عمويش حسين بن دريد قرار گرفت. | گويند وى دوران كودكى را در بصره گذراند و همانجا و يا در عمان پرورش يافت. [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] به پرورش او در بصره اشاره كرده، مىافزايد كه نزد ابوحاتم سجستانى، رياشى (د 257ق)، ابن اخى الاصمعى و اشناندانى (د 288ق) درس خواند و تا قيام زنگيان و تاراج بصره و قتل رياشى يا اندكى قبل از آن، در بصره ماند و چون احوال را پريشان ديد، با عمويش حسين به عمان گريخت. اين سخن بدان معنى است كه وى تا 34 سالگى در بصره بوده و در اين صورت، رواياتى كه پرورش او را در عمان دانستهاند، بىاعتبار مىگردد. به هر حال وى كه گويا پدر را از دست داده بود، تحت تكفل عمويش حسين بن دريد قرار گرفت. | ||
وى ابوعثمان اشناندانى را به تربيت و تعليم ابن دريد گماشت و او از همان كودكى هوشمندى و قدرت حافظه خود را آشكار ساخت. پس از آن ابن دريد روانه عمان شد و 12 سال در آنجا ماند. اگر در اقامت 12 ساله او در عمان ترديد نكنيم، بايد چنين نتيجه بگيريم كه وى، در 269ق كه 46 ساله بود، دوباره به بصره برگشت. اين بار وى بيش از 30 سال در بصره ماند، بىگمان وى در اين فاصله بارها به سفر رفته، شايد از عمان نيز ديدن كرده باشد و شايد بخشى از روايات عمانى، در خلال اين سفرها رخ داده باشد، اما هيچ سندى ما را در اين باب راهنمايى نمىكند. تنها مىگويند كه وى از عمان به سوى «جزائر البحر» | وى ابوعثمان اشناندانى را به تربيت و تعليم ابن دريد گماشت و او از همان كودكى هوشمندى و قدرت حافظه خود را آشكار ساخت. پس از آن ابن دريد روانه عمان شد و 12 سال در آنجا ماند. اگر در اقامت 12 ساله او در عمان ترديد نكنيم، بايد چنين نتيجه بگيريم كه وى، در 269ق كه 46 ساله بود، دوباره به بصره برگشت. اين بار وى بيش از 30 سال در بصره ماند، بىگمان وى در اين فاصله بارها به سفر رفته، شايد از عمان نيز ديدن كرده باشد و شايد بخشى از روايات عمانى، در خلال اين سفرها رخ داده باشد، اما هيچ سندى ما را در اين باب راهنمايى نمىكند. تنها مىگويند كه وى از عمان به سوى «جزائر البحر» و به جزيره ابن عماره رفت و از آنجا روى به فارس نهاد. همه منابع ما تنها به سفر ابن دريد به فارس و احياناً پيوند او به آل ميكال اشاره مىكنند. بجز حاكم نيشابورى و [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلكان]] كه تصريحى دراينباره دارند. | ||
درباره پيوستن او به آل ميكال روايتهاى گوناگونى وجود دارد كه آخرين سالهاى قرن سوم هجرى در اين بين معقولتر به نظر مىرسد. از مجموعه اين روايات چنين مىتوان استنباط كرد كه ابن دريد قبل از 297ق، اندكى پس از 70 سالگى به ايران رسيد و در 308ق. يا اندكى پيش از آن به بغداد رفت. وى چون به بغداد رسيد، در منزل على بن محمد بن الحوارى فرود آمد. در آن هنگام ديگر مردى كهنسال (هشتاد و چند ساله) بود و آوازه دانشش در لغت و شعر همه جا پيچيده بود. از اينرو خليفه مقتدر، او را بزرگ داشت و هر ماه 50 دينار براى او مقرر ساخت كه تا پايان عمرش بر جا بود. چون به 90 سالگى رسيد، مفلوج شد. | درباره پيوستن او به آل ميكال روايتهاى گوناگونى وجود دارد كه آخرين سالهاى قرن سوم هجرى در اين بين معقولتر به نظر مىرسد. از مجموعه اين روايات چنين مىتوان استنباط كرد كه ابن دريد قبل از 297ق، اندكى پس از 70 سالگى به ايران رسيد و در 308ق. يا اندكى پيش از آن به بغداد رفت. وى چون به بغداد رسيد، در منزل على بن محمد بن الحوارى فرود آمد. در آن هنگام ديگر مردى كهنسال (هشتاد و چند ساله) بود و آوازه دانشش در لغت و شعر همه جا پيچيده بود. از اينرو خليفه مقتدر، او را بزرگ داشت و هر ماه 50 دينار براى او مقرر ساخت كه تا پايان عمرش بر جا بود. چون به 90 سالگى رسيد، مفلوج شد. | ||
از آنجا كه ابندريد در كار دين تعصبى نورزيده، هيچ اشارتى به مذهب خويش نكرده است و لاجرم همه پژوهشها به چند احتمال ختم مىگردد، ابن شهر آشوب نام او را در شمار شعراى شيعه آورده، به همين جهت غالب نويسندگان معاصر شيعى او را پيرو مذهب خويش خواندهاند؛ اما محاجات او با شاعرى شيعى به نام مفجع، ناقض اين رأى است. شافعيان نيز كوشيدهاند او را به مذهب خويش ملحق كنند، چنانكه سبكى و [[اسنوی، عبد الرحیم بن حسن|اسنوى]] | از آنجا كه ابندريد در كار دين تعصبى نورزيده، هيچ اشارتى به مذهب خويش نكرده است و لاجرم همه پژوهشها به چند احتمال ختم مىگردد، ابن شهر آشوب نام او را در شمار شعراى شيعه آورده، به همين جهت غالب نويسندگان معاصر شيعى او را پيرو مذهب خويش خواندهاند؛ اما محاجات او با شاعرى شيعى به نام مفجع، ناقض اين رأى است. شافعيان نيز كوشيدهاند او را به مذهب خويش ملحق كنند، چنانكه سبكى و [[اسنوی، عبد الرحیم بن حسن|اسنوى]] نام او را در طبقات الشافعيه آوردهاند و ابن قاضى شهبه نيز او را شافعى دانسته است. | ||
==اساتيد و شاگردان:== | ==اساتيد و شاگردان:== | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
[[کتاب جمهره اللغه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[کتاب جمهره اللغه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[کتاب | [[کتاب المجتنی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[کتاب الإشتقاق (بغداد)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[کتاب الإشتقاق (بغداد)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] |
ویرایش