۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
شهادت را مقبول دین میبیند ومنكر آن را مبتدع. رزق را-چه حلال باشد و چه حرام-به عنوان رزق الله میشناسد و آنان را كه رزق حرام را غیر از رزق خدا میدانستهاند، قدری گمراه میخواند. | شهادت را مقبول دین میبیند ومنكر آن را مبتدع. رزق را-چه حلال باشد و چه حرام-به عنوان رزق الله میشناسد و آنان را كه رزق حرام را غیر از رزق خدا میدانستهاند، قدری گمراه میخواند. | ||
درباره مسأله عدم و وجود، برپایه نظر مشایخ اهل اثر، سكوت را مرجح میشمارد. | درباره مسأله عدم و وجود، برپایه نظر مشایخ اهل اثر، سكوت را مرجح میشمارد. | ||
در المسائل المحدثه برخی از محدثات روزگارش را با آراء اهل اثر سنجیده و هرگونه عقیده تأویلآمیز را از دایره سنت بیرون رانده است. در دیگر نوشتههای خود نیز هر جا كه مجال یافته، اصحاب و اقران را به ستیز با آراء قدریه و اهل كلام دعوت كرده است، تا جایی كه رأی و قیاس را مغایر با سنت رسول (ص)دانسته و حتی نظر افكندن بر آثار كلامی و نجومی را مغایر با سنت به شمار آورده است. | در المسائل المحدثه برخی از محدثات روزگارش را با آراء اهل اثر سنجیده و هرگونه عقیده تأویلآمیز را از دایره سنت بیرون رانده است. در دیگر نوشتههای خود نیز هر جا كه مجال یافته، اصحاب و اقران را به ستیز با آراء قدریه و اهل كلام دعوت كرده است، تا جایی كه رأی و قیاس را مغایر با سنت رسول(ص)دانسته و حتی نظر افكندن بر آثار كلامی و نجومی را مغایر با سنت به شمار آورده است. | ||
==انتقاد از اصحاب حدیث و فقیهان== | ==انتقاد از اصحاب حدیث و فقیهان== | ||
وی در انتقاد از اهل علم و فقیهان روزگار خود نیز تند و سختگیر و به آنان خرده میگیرد كه به سنت و ظواهر آن وقعی نمیگذارند، لباسشان مخالف با سنت رسول (ص)و طعامشان رنگین است و با اغنیا مجالست دارند، تا حدی كه از فقرا احتراز میكنند و در جمع مال و برخورداری از خواستههای دنیایی و نفسانی میكوشند. | وی در انتقاد از اهل علم و فقیهان روزگار خود نیز تند و سختگیر و به آنان خرده میگیرد كه به سنت و ظواهر آن وقعی نمیگذارند، لباسشان مخالف با سنت رسول(ص)و طعامشان رنگین است و با اغنیا مجالست دارند، تا حدی كه از فقرا احتراز میكنند و در جمع مال و برخورداری از خواستههای دنیایی و نفسانی میكوشند. | ||
وی اصحاب حدیث را نیز نكوهش میكند كه از علم حدیث به نقل و كتابت آن بسنده كرده و معانی حدیث را ترك گفتهاند. | وی اصحاب حدیث را نیز نكوهش میكند كه از علم حدیث به نقل و كتابت آن بسنده كرده و معانی حدیث را ترك گفتهاند. | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
بر اثر همین غور در آراء اهل اثر است كه ابومنصور تصوف را دین و دیانت میداند و ظاهر آن «صدیقیت» و باطن آن را «معرفت» میشناسد. | بر اثر همین غور در آراء اهل اثر است كه ابومنصور تصوف را دین و دیانت میداند و ظاهر آن «صدیقیت» و باطن آن را «معرفت» میشناسد. | ||
صدیقیت غلبه صدق بر همه احوال و حركات صوفی است و معرفت غلبه اخلاص بر جمیع سرایر و خطرات عارف است، همچنین در نظر او ظاهر تصوف را حقیقتی است و آن اقتداست به سنت رسول (ص) و اجتناب از محدثات و بدعتها و جد و اجتهاد در طریق الله و باطن تصوف را هم حقیقتی است و آن هدایت قلب است به حبالله و صدق اراده و ثبات در حقیقت و پرهیز از حظوظ نفس ومخالفت با آرزوها، چنانكه صوفی باید حقیقت باطن تصوف را از اسرار به شمار آورد و مخفی نگاه دارد تا جز خدای هیچكس بر آن وقوف نیابد. | صدیقیت غلبه صدق بر همه احوال و حركات صوفی است و معرفت غلبه اخلاص بر جمیع سرایر و خطرات عارف است، همچنین در نظر او ظاهر تصوف را حقیقتی است و آن اقتداست به سنت رسول(ص) و اجتناب از محدثات و بدعتها و جد و اجتهاد در طریق الله و باطن تصوف را هم حقیقتی است و آن هدایت قلب است به حبالله و صدق اراده و ثبات در حقیقت و پرهیز از حظوظ نفس ومخالفت با آرزوها، چنانكه صوفی باید حقیقت باطن تصوف را از اسرار به شمار آورد و مخفی نگاه دارد تا جز خدای هیچكس بر آن وقوف نیابد. | ||
كسی كه تصوف را با حقیقت ظاهر و حقیقت باطن آن شناخته و به اخلاق صوفیه متخلق شده است،كسی است كه دین خدای را نصرت میدهد و اهل بدعت را ترك میگوید و صوفیه راستین چون به دنیا و به مال و جاه آن اعتنا ندارند،استوارترین مردم در خواركردن اهل بدعتند و به امر معروف و نهی منكر شهرت دارند. | كسی كه تصوف را با حقیقت ظاهر و حقیقت باطن آن شناخته و به اخلاق صوفیه متخلق شده است،كسی است كه دین خدای را نصرت میدهد و اهل بدعت را ترك میگوید و صوفیه راستین چون به دنیا و به مال و جاه آن اعتنا ندارند،استوارترین مردم در خواركردن اهل بدعتند و به امر معروف و نهی منكر شهرت دارند. | ||
البته در روزگار ابومنصور صوفیانی كه به حقیقت ظاهر و باطن تصوف آشنا باشند،اندك بودهاند. | البته در روزگار ابومنصور صوفیانی كه به حقیقت ظاهر و باطن تصوف آشنا باشند،اندك بودهاند. |