۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''شرح منظوم دفتر اول مثنوی معنوی''' شارح علیاکبر بصیری(بصیرالدین)، با مقدمه مریم بانو بردبار و با تصحیح محمد | '''شرح منظوم دفتر اول مثنوی معنوی''' شارح [[بصیری، علیاکبر|علیاکبر بصیری(بصیرالدین)]]، با مقدمه [[بردبار، مریم بانو|مریم بانو بردبار]] و با تصحیح [[خواجوی، محمد|محمد خواجوی]]؛ این کتاب، شامل شرح دیباچه(نینامه) [[مثنوی معنوی|مثنوی]] و اشاراتی گذرا به چند حکایت دفتر اول [[مثنوی معنوی|مثنوی]]، به صورت منظوم است. ناظم از شاعران معاصر و متوفای۱۳۵۰ است و روش وی بر خلاف شیوۀ متعارف دیگر شارحان [[مثنوی معنوی|مثنوی]] است و او به جای حل عبارات و شرح مفاهیم تنها به بیان دریافتها و واردات اختصاصی خود اکتفا کرده است و از آنجا که از شمّ عرفانی خوبی برخوردار بوده، مقاصد [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را خوب درک کرده و ابیات دیباچه را به زیبایی تفسیر و تأویل نموده است. روال سرایش به این ترتیب است که ابتدا یک بیت از [[مثنوی معنوی|مثنوی]] را ذکر و در ذیل آن در ضمن چند بیت به شرح عرفانی آن میپردازد و به همین ترتیب ادامه میدهد. آنگاه خلاصه مفهومی ده حکایت دفتر اول را نیز به نظم میآورد. در مورد نسخه اساس، نه ناظم، نه مصحح و نه مقدمهنویس اشارهای نکرده که ناظم در اين اثر به کدام نسخه [[مثنوی معنوی|مثنوی]] نظر داشته است، دیباچه [[مثنوی معنوی|مثنوی]] طبق نسخ معتبر حدود ۳۵ بیت دارد؛ اما ناظم از نسخهای استفاده کرده که ظاهراً پنجاه بیت داشته و او همه را شرح نموده است. مقدمهنویس، [[بردبار، مریم بانو|مریم بانو بردبار]]، ابتدا اشارهای به منزلت معنوی کتاب مثنوی و شخصیت عرفانی ناظم داشته و از هر دو تجلیل میکند و بعد در مقدمه، بخشهایی از نظم کتاب و از جمله انگیزه ناظم را به نثر عارفانه بازنویسی کرده است. از مصحح، هیچ یادداشتی دربارۀ چند و چون کارش موجود نیست. کتاب، تنها دارای فهرست تفصیلی مطالب است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص315</ref> | ||
دو تجلیل میکند و بعد در مقدمه، بخشهایی از نظم کتاب و از جمله انگیزه ناظم را به نثر | |||
عارفانه بازنویسی کرده است. از مصحح، هیچ یادداشتی دربارۀ چند و چون کارش موجود نیست. کتاب، تنها دارای فهرست تفصیلی مطالب است.<ref> ر.ک: عالمی، محمدعلم، ص315</ref> | |||