۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فيه ما فيه' به 'فيه مافيه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
#:نویسنده، حكمت الهى را بلقيس مىنامد كه آن، زاده موجودى است هوشيار و ظريف و مجرب و كارآزموده، چون بلقيس كه هم روح بود و هم زن، زيرا پدرش جن و مادرش از نوع انسان بود. | #:نویسنده، حكمت الهى را بلقيس مىنامد كه آن، زاده موجودى است هوشيار و ظريف و مجرب و كارآزموده، چون بلقيس كه هم روح بود و هم زن، زيرا پدرش جن و مادرش از نوع انسان بود. | ||
#:[3. ذكر ادريس] | #:[3. ذكر ادريس] | ||
#«ذكر ادريس»، به مقام والا و حكمت الهى [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] كه در او وجود دارد، اشاره مىكند؛ يعنى هر كجا اوست، حكمت الهى او را دنبال مىكند و از او تبعيت مىنمايد(آنگونه كه پيامبر فرموده: حكمت را به نااهلان ندهيد؛ مبادا در حق حكمت ظلم كنيد«صفحات 70 و 154، «فيه | #«ذكر ادريس»، به مقام والا و حكمت الهى [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]] كه در او وجود دارد، اشاره مىكند؛ يعنى هر كجا اوست، حكمت الهى او را دنبال مىكند و از او تبعيت مىنمايد(آنگونه كه پيامبر فرموده: حكمت را به نااهلان ندهيد؛ مبادا در حق حكمت ظلم كنيد«صفحات 70 و 154، «فيه مافيه»، مولوى، فروزانفر») و مقابل وى، كسى است كه تحت تسخير و تسلط احساس كه به زبان عرفا حال گويند، قرار گرفته و در اختيار شخص وارد است. در اين مورد، نویسنده در شعر خود، توجه مردم را به تمكن ميراث نبوى جلب مىكند، زيرا پيامبران خود ارباب احوالند؛ در صورتى كه غالب اوليا، بهوسيله پيامبران به اين مقام نايل گشتند. | ||
#:«خورشيد بر ادريس پيوست»، چه، خورشيد در قلمرو حكومت او قرار دارد. | #:«خورشيد بر ادريس پيوست»، چه، خورشيد در قلمرو حكومت او قرار دارد. | ||
#:حكمت الهى بهعنوان يك امر متحول و متغير، نه يك امر ثابت و لايتغير، توصيف مىشود؛ چه، معشوقه، خود داراى غرور و ابهت است و احساسات قلبيش او را وامىدارد كه از حالتى به حالت ديگر با نوعى تمكن درآيد و خود را نشان دهد. | #:حكمت الهى بهعنوان يك امر متحول و متغير، نه يك امر ثابت و لايتغير، توصيف مىشود؛ چه، معشوقه، خود داراى غرور و ابهت است و احساسات قلبيش او را وامىدارد كه از حالتى به حالت ديگر با نوعى تمكن درآيد و خود را نشان دهد. |