ابن‌ لبانه‌، محمد بن‌ عیسى‌: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
| شهادت =  
| شهادت =  
| مدفن = میورقه(محل وفات)؛
| مدفن = میورقه(محل وفات)؛
| طول عمر =  
| طول عمر =  
| نام همسر =  
| نام همسر =  
خط ۲۶: خط ۲۵:
| پیشه = ادیب، شاعر؛
| پیشه = ادیب، شاعر؛
| منصب = شاعر دربار؛
| منصب = شاعر دربار؛
| پس از =  
| پس از =  
| پیش از =  
| پیش از =  
خط ۴۹: خط ۴۷:


وی‌ در دانیه‌ به‌ دنیا آمد و نسبت‌ «دانى‌» او از همین‌ جاست‌. چون‌ مادرش‌ شیر فروش‌ بود، به‌ ابن‌ لبّانه‌ شهرت‌ یافت‌.
وی‌ در دانیه‌ به‌ دنیا آمد و نسبت‌ «دانى‌» او از همین‌ جاست‌. چون‌ مادرش‌ شیر فروش‌ بود، به‌ ابن‌ لبّانه‌ شهرت‌ یافت‌.


==شاعر دربار==
==شاعر دربار==
وی‌ برادری‌ به‌ نام‌ عبدالعزیز داشت‌ که‌ گرچه‌ از ذوق‌ شعری‌ و قریحه ادبى‌ بى‌بهره‌ نبود، تجارت‌ را پیشه خود ساخت‌. ابن‌ لبانه‌ در دانیه‌ پرورش‌ یافت‌ و همینکه‌ در شاعری‌ آوازه‌ای‌ یافت‌، آن‌ را وسیله تأمین‌ معاش‌ قرار داد و پس‌ از اندکى‌، راه‌ دربار ملوک‌ الطوایف‌ را که‌ مقصد بیشتر شاعران‌ همروزگارش‌ بود، در پیش‌ گرفت‌.
وی‌ برادری‌ به‌ نام‌ عبدالعزیز داشت‌ که‌ گرچه‌ از ذوق‌ شعری‌ و قریحه ادبى‌ بى‌بهره‌ نبود، تجارت‌ را پیشه خود ساخت‌. ابن‌ لبانه‌ در دانیه‌ پرورش‌ یافت‌ و همینکه‌ در شاعری‌ آوازه‌ای‌ یافت‌، آن‌ را وسیله تأمین‌ معاش‌ قرار داد و پس‌ از اندکى‌، راه‌ دربار ملوک‌ الطوایف‌ را که‌ مقصد بیشتر شاعران‌ همروزگارش‌ بود، در پیش‌ گرفت‌.


وی‌ حدود 460ق‌ به‌ المریه‌ رفت‌ و به‌ مدح‌ معتصم‌ بن‌ صمادح‌ (حک 444- 480ق‌) پرداخت‌ و نزد او منزلتى‌ یافت‌.
وی‌ حدود 460ق‌ به‌ المریه‌ رفت‌ و به‌ مدح‌ معتصم‌ بن‌ صمادح‌ (حک 444- 480ق‌) پرداخت‌ و نزد او منزلتى‌ یافت‌.
اما همینکه‌ ابن‌ حداد شاعر معتصم‌ به‌ وزارت‌ رسید، به‌ سبب‌ خصومتى‌ که‌ با ابن‌ لبانه‌ داشت‌، معتصم‌ را برضدّ او برانگیخت‌، ابن‌ لبانه‌ ناچار دربار وی‌ را ترک‌ گفت‌ و به‌ بطلیوس‌ رفت‌. در آنجا به‌ خدمت‌ متوکل‌ افطسى‌ (حک 460-487ق‌) در آمد، اما پس‌ از چندی‌ روابط بین‌ آن‌ دو نیز به‌ تیرگى‌ گیرایید و سرانجام‌ شاعر قصیده‌ای‌ در هجو یکى‌ از کارگزاران‌ متوکل‌ و قصیده‌ای‌ دیگر در طعن‌ خود او سرود و دربار وی‌ را ترک‌ گفت‌ و راهى‌ قرطبه‌ شد.
اما همینکه‌ ابن‌ حداد شاعر معتصم‌ به‌ وزارت‌ رسید، به‌ سبب‌ خصومتى‌ که‌ با ابن‌ لبانه‌ داشت‌، معتصم‌ را برضدّ او برانگیخت‌، ابن‌ لبانه‌ ناچار دربار وی‌ را ترک‌ گفت‌ و به‌ بطلیوس‌ رفت‌. در آنجا به‌ خدمت‌ متوکل‌ افطسى‌ (حک 460-487ق‌) در آمد، اما پس‌ از چندی‌ روابط بین‌ آن‌ دو نیز به‌ تیرگى‌ گیرایید و سرانجام‌ شاعر قصیده‌ای‌ در هجو یکى‌ از کارگزاران‌ متوکل‌ و قصیده‌ای‌ دیگر در طعن‌ خود او سرود و دربار وی‌ را ترک‌ گفت‌ و راهى‌ قرطبه‌ شد.
به‌ گفته ابن‌ بسام‌ که‌ ابن‌ لبانه‌ را در قرطبه‌ ملاقات‌ کرده‌ بود، وی‌ از ترک‌ بطلیوس‌ ناخشنود بوده‌ است‌. در آن‌ زمان‌ معتمد بن‌ عباد (حک 461-484ق‌) که‌ خود شاعری‌ برجسته‌ و از حامیان‌ علم‌ و ادب‌ بود، بر قرطبه‌ حکم‌ مى‌راند. وی‌ ابن‌ لبانه‌ را به‌ گرمى‌ پذیرفت‌ و به‌ زودی‌ او را از جمله خواص‌ و ندیمان‌ خود گردانید. شاعر که‌ پس‌ از مدت‌ها پایگاه‌ امنى‌ یافته‌ بود، دربار وی‌ را برای‌ رفاه‌ خود مناسب‌ دید و بهترین‌ مدایح‌ خود را تقدیم‌ او کرد. پس‌ از آنکه‌ اشبیلیه‌ به‌ دست‌ مرابطون‌ افتاد (484ق‌) و معتمد همراه‌ خانواده‌اش‌ به‌ زندانى‌ در اغمات‌، در نزدیکى‌ مراکش‌، منتقل‌ شد، ابن‌ لبانه‌ همچنان‌ به‌ او وفادار ماند و گه‌ گاه‌ برای‌ ملاقات‌ او راه‌ مغرب‌ را درپیش‌ مى‌گرفت‌. منابع‌ فقط به‌ دو سفر او، یکى‌ در 485ق‌ و دیگری‌ در 486ق‌ اشاره‌ کرده‌اند. شهرت‌ وی‌ نیز بیشتر ناشى‌ از همین‌ وفاداری‌ و مدیحه‌گویى‌ به‌ ابن‌ عباد بوده‌، چنانکه‌ او را سَمَوئل‌ِ شعراء خوانده‌اند.
به‌ گفته ابن‌ بسام‌ که‌ ابن‌ لبانه‌ را در قرطبه‌ ملاقات‌ کرده‌ بود، وی‌ از ترک‌ بطلیوس‌ ناخشنود بوده‌ است‌. در آن‌ زمان‌ معتمد بن‌ عباد (حک 461-484ق‌) که‌ خود شاعری‌ برجسته‌ و از حامیان‌ علم‌ و ادب‌ بود، بر قرطبه‌ حکم‌ مى‌راند. وی‌ ابن‌ لبانه‌ را به‌ گرمى‌ پذیرفت‌ و به‌ زودی‌ او را از جمله خواص‌ و ندیمان‌ خود گردانید. شاعر که‌ پس‌ از مدت‌ها پایگاه‌ امنى‌ یافته‌ بود، دربار وی‌ را برای‌ رفاه‌ خود مناسب‌ دید و بهترین‌ مدایح‌ خود را تقدیم‌ او کرد. پس‌ از آنکه‌ اشبیلیه‌ به‌ دست‌ مرابطون‌ افتاد (484ق‌) و معتمد همراه‌ خانواده‌اش‌ به‌ زندانى‌ در اغمات‌، در نزدیکى‌ مراکش‌، منتقل‌ شد، ابن‌ لبانه‌ همچنان‌ به‌ او وفادار ماند و گه‌ گاه‌ برای‌ ملاقات‌ او راه‌ مغرب‌ را درپیش‌ مى‌گرفت‌. منابع‌ فقط به‌ دو سفر او، یکى‌ در 485ق‌ و دیگری‌ در 486ق‌ اشاره‌ کرده‌اند. شهرت‌ وی‌ نیز بیشتر ناشى‌ از همین‌ وفاداری‌ و مدیحه‌گویى‌ به‌ ابن‌ عباد بوده‌، چنانکه‌ او را سَمَوئل‌ِ شعراء خوانده‌اند.


ابن‌ لبّانه‌ ظاهراً پس‌ از سقوط اشبیلیه‌ و اسارت‌ معتمد مدتى‌ دربارهای‌ امرا را رها کرده‌ و به‌ تدریس‌ اشتغال‌ ورزیده‌ است‌، چنانکه‌ در 486ق‌ در المریه‌ جمعى‌ از اهل‌ علم‌ از جمله‌ ابوعبدالله‌ ابن‌ صفار را در محضر او مى‌یابیم‌. اما او گویى‌ نمى‌توانست‌ از حمایت‌ درباریان‌ و امرا چشم‌ بپوشد، در 489ق‌ به‌ میورقه‌ رفت‌ و به‌ خدمت‌ ناصرالدوله‌ مبشر بن‌ سلیمان‌ درآمد و قصاید بسیاری‌ در مدح‌ او سرود که‌ البته‌ به‌ نظر برخى‌ به‌ پای‌ قصایدی‌ که‌ وی‌ در مدح‌ معتمد سروده‌، نمى‌رسد. وی‌ پس‌ از چندی‌ به‌ سبب‌ اختلافاتى‌ که‌ با یکى‌ از وزرای‌ امیر پیدا کرد، مجبور شد از آنجا بگریزد و به‌ بجایه‌ نزد بنى‌ حمود رود.
ابن‌ لبّانه‌ ظاهراً پس‌ از سقوط اشبیلیه‌ و اسارت‌ معتمد مدتى‌ دربارهای‌ امرا را رها کرده‌ و به‌ تدریس‌ اشتغال‌ ورزیده‌ است‌، چنانکه‌ در 486ق‌ در المریه‌ جمعى‌ از اهل‌ علم‌ از جمله‌ ابوعبدالله‌ ابن‌ صفار را در محضر او مى‌یابیم‌. اما او گویى‌ نمى‌توانست‌ از حمایت‌ درباریان‌ و امرا چشم‌ بپوشد، در 489ق‌ به‌ میورقه‌ رفت‌ و به‌ خدمت‌ ناصرالدوله‌ مبشر بن‌ سلیمان‌ درآمد و قصاید بسیاری‌ در مدح‌ او سرود که‌ البته‌ به‌ نظر برخى‌ به‌ پای‌ قصایدی‌ که‌ وی‌ در مدح‌ معتمد سروده‌، نمى‌رسد. وی‌ پس‌ از چندی‌ به‌ سبب‌ اختلافاتى‌ که‌ با یکى‌ از وزرای‌ امیر پیدا کرد، مجبور شد از آنجا بگریزد و به‌ بجایه‌ نزد بنى‌ حمود رود.
به‌ گفته ابن‌ بسام‌ غرور و هواپرستى‌ او مایه بى‌آبرویى‌ و در نتیجه‌ فرار او از میورقه‌ بوده‌ است‌. گویا در همین‌ ایام‌ بود که‌ وی‌ عزالدوله‌ پسر معتصم‌ بن‌ صمادح‌ را که‌ پس‌ از سقوط المریه‌ به‌ آنجا گریخته‌ بود، ملاقات‌ کرد. شاعر مدتى‌ را نیز در شهرهای‌ تلمسان‌ و وادی‌ آش‌ سپری‌ کرد.  
به‌ گفته ابن‌ بسام‌ غرور و هواپرستى‌ او مایه بى‌آبرویى‌ و در نتیجه‌ فرار او از میورقه‌ بوده‌ است‌. گویا در همین‌ ایام‌ بود که‌ وی‌ عزالدوله‌ پسر معتصم‌ بن‌ صمادح‌ را که‌ پس‌ از سقوط المریه‌ به‌ آنجا گریخته‌ بود، ملاقات‌ کرد. شاعر مدتى‌ را نیز در شهرهای‌ تلمسان‌ و وادی‌ آش‌ سپری‌ کرد.  


==وفات==
==وفات==
سرانجام‌ به‌ میورقه‌ بازگشت‌ و در همانجا درگذشت‌.
سرانجام‌ به‌ میورقه‌ بازگشت‌ و در همانجا درگذشت‌.


==آثار==
==آثار==
 
1- دیوان، آنچه‌ از اشعار ابن‌ لبانه‌ به‌ جای‌ مانده‌، عمدتاً در مدح‌ است‌، و شاعر در آنها با اغراق‌، به‌ وصف‌ رشادت‌ها و دانش‌ و تدبیر و گشاده‌دستى‌ ممدوحین‌ پرداخته‌ و بسیاری ‌از جنبه‌های ‌زندگى‌ در دربار ملوک‌الطوایف‌ را تصویر کرده‌ است‌.
1- دیوان،
 
آنچه‌ از اشعار ابن‌ لبانه‌ به‌ جای‌ مانده‌، عمدتاً در مدح‌ است‌، و شاعر در آنها با اغراق‌، به‌ وصف‌ رشادت‌ها و دانش‌ و تدبیر و گشاده‌دستى‌ ممدوحین‌ پرداخته‌ و بسیاری ‌از جنبه‌های ‌زندگى‌ در دربار ملوک‌الطوایف‌ را تصویر کرده‌ است‌.


وی‌ غزل‌ نیز سروده‌ است‌ و در اینگونه‌ اشعار - که‌ البته‌ از واقع‌گرایى‌ بى‌بهره‌ نیست‌ - در قالب‌ جوان‌ عاشق‌ پیشه‌ای‌ جلوه‌ مى‌کند که‌ باده‌نوشى‌ و نظربازی‌ را راه‌ و رسم‌ زندگى‌ خود ساخته‌ است‌. اشعار وی‌ طبیعتاً از شعر پیشینیان‌ رنگ‌ پذیرفته‌، اما گاه‌ ویژگی‌هایى‌ چون‌ عنصر خیال‌ و تصویر پردازی‌های‌ قوی‌ و بدیع‌ به‌ سروده‌های‌ او لطف‌ و زیبایى‌ خاصى‌ بخشیده‌ است‌.
وی‌ غزل‌ نیز سروده‌ است‌ و در اینگونه‌ اشعار - که‌ البته‌ از واقع‌گرایى‌ بى‌بهره‌ نیست‌ - در قالب‌ جوان‌ عاشق‌ پیشه‌ای‌ جلوه‌ مى‌کند که‌ باده‌نوشى‌ و نظربازی‌ را راه‌ و رسم‌ زندگى‌ خود ساخته‌ است‌. اشعار وی‌ طبیعتاً از شعر پیشینیان‌ رنگ‌ پذیرفته‌، اما گاه‌ ویژگی‌هایى‌ چون‌ عنصر خیال‌ و تصویر پردازی‌های‌ قوی‌ و بدیع‌ به‌ سروده‌های‌ او لطف‌ و زیبایى‌ خاصى‌ بخشیده‌ است‌.
خط ۹۳: خط ۸۶:
3- سقیط الدرر و لقیط الزهر،
3- سقیط الدرر و لقیط الزهر،


4- مناقل‌ الفتنه،
4- مناقل‌ الفتنه، به‌ وی‌ منسوب‌ است‌ که‌ در اخبار و مدح‌ معتمد بن‌ عباده‌ بوده‌ است‌.
 
به‌ وی‌ منسوب‌ است‌ که‌ در اخبار و مدح‌ معتمد بن‌ عباده‌ بوده‌ است‌.


به‌ گفته برخى‌، اشعار او مدوّن‌ بوده‌ است<ref>فاتحى‌نژاد، عنایت‌الله‌، ج4، ص537</ref>.
به‌ گفته برخى‌، اشعار او مدوّن‌ بوده‌ است<ref>فاتحى‌نژاد، عنایت‌الله‌، ج4، ص537</ref>.
== پانویس==
== پانویس==
<references/>
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
 
فاتحى‌نژاد، عنایت‌الله‌، دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.
فاتحى‌نژاد، عنایت‌الله‌، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.




خط ۱۱۶: خط ۱۰۴:
[[رده:زندگی‌نامه]]  
[[رده:زندگی‌نامه]]  
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:فاقد کد پدیدآور]]