۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب') |
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
جلد دوم: | جلد دوم: | ||
1-در اين پيوست محل گور يعقوب ليث صفارى با نگاه به منابع جغرافيايى؛ مانند : حدودالعالم، مسالك و ممالك اصطخرى، صورةالارض ابنحوقل، تاريخ سيستان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده در خاتمه اين بحث مأيوس از يافتن محل دقيق قبر مىنويسد: «نمىتوان به طور قطع و يقين ادعا كرد كه محل دقيق گور يعقوب ليث صفارى در بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول است ... اگر پس از كاوشها و تحقيقات اثرى از گور يا سنگ گور يعقوب يا حكايتى و قرينهاى و نشانهاى از مدفن اين سردار بزرگ تاريخ اسلام و اولين شهريار ايران پس از اسلام، در اين پهندشت به دست نيايد، قبول بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول به نام و به نشانهى آرامگاه يعقوب ليث صفارى به طور سمبليك دور از صواب نيست». | 1-در اين پيوست محل گور يعقوب ليث صفارى با نگاه به منابع جغرافيايى؛ مانند: حدودالعالم، مسالك و ممالك اصطخرى، صورةالارض ابنحوقل، تاريخ سيستان مورد بررسى قرار گرفته است. نويسنده در خاتمه اين بحث مأيوس از يافتن محل دقيق قبر مىنويسد: «نمىتوان به طور قطع و يقين ادعا كرد كه محل دقيق گور يعقوب ليث صفارى در بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول است ... اگر پس از كاوشها و تحقيقات اثرى از گور يا سنگ گور يعقوب يا حكايتى و قرينهاى و نشانهاى از مدفن اين سردار بزرگ تاريخ اسلام و اولين شهريار ايران پس از اسلام، در اين پهندشت به دست نيايد، قبول بقعهى شابولقاسم شاهآباد دزفول به نام و به نشانهى آرامگاه يعقوب ليث صفارى به طور سمبليك دور از صواب نيست». | ||
2- «ريشهشناسى لغات و اعلام جغرافيايى سرزمين خوزستان، بدون مطالعات تطبيقى واژهشناسى ساير نقاط ايران زمين و بدون آگاهى از روايات و افسانهها و اساطير اقوام هند و ايرانى و ساكنان دشت خوزستان و جلگهى بينالنهرين از قديمىترين زمانها، و بدون توجه به آنچه بر اين اقوام كهن گذشته و منشاء اعتقادات و روشهاى زندگى و حركت و فعاليت و بيم و اميد آنها بوده است، ممكن نيست». نويسنده با اين مقدمه به مطالعه تطبيقى واژههاى اساطيرى هند و ايران مانند: چهار خصم، چهار طناب و چهار نيرو مىپردازد. | 2- «ريشهشناسى لغات و اعلام جغرافيايى سرزمين خوزستان، بدون مطالعات تطبيقى واژهشناسى ساير نقاط ايران زمين و بدون آگاهى از روايات و افسانهها و اساطير اقوام هند و ايرانى و ساكنان دشت خوزستان و جلگهى بينالنهرين از قديمىترين زمانها، و بدون توجه به آنچه بر اين اقوام كهن گذشته و منشاء اعتقادات و روشهاى زندگى و حركت و فعاليت و بيم و اميد آنها بوده است، ممكن نيست». نويسنده با اين مقدمه به مطالعه تطبيقى واژههاى اساطيرى هند و ايران مانند: چهار خصم، چهار طناب و چهار نيرو مىپردازد. |
ویرایش