۱۰۹٬۲۵۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
از جزئیات زندگی و احوال ابن شهید در این دوره اطلاع دقیقی در دست نیست. غالب دانستههای ما نیز در این خصوص برگرفته از آثار منظوم و منثور خود اوست. از رساله وی خطاب به مؤتمن چنین برمیآید که وی تقریباً در تمامی این سالها در قرطبه مانده و شاهد تحولات سیاسی پایتخت بوده است. | از جزئیات زندگی و احوال ابن شهید در این دوره اطلاع دقیقی در دست نیست. غالب دانستههای ما نیز در این خصوص برگرفته از آثار منظوم و منثور خود اوست. از رساله وی خطاب به مؤتمن چنین برمیآید که وی تقریباً در تمامی این سالها در قرطبه مانده و شاهد تحولات سیاسی پایتخت بوده است. | ||
شاعر در این رساله ضمن قصیدهای بلند در مدح مؤتمن، که در آن زمان حکومت بلنسیه را در دست داشت، از «فتنه» و هرج و مرج ناشی از آن سخن گفته و از وی خواسته که به مدد یاران صقلبی خود (که در آن شعر الا´َعاجِمُ البیض خوانده)، به قرطبه لشکر کشد و دشمنان بربر خویش (الاَعاجِمُ السُّود) را بتاراند. | شاعر در این رساله ضمن قصیدهای بلند در مدح مؤتمن، که در آن زمان حکومت بلنسیه را در دست داشت، از «فتنه» و هرج و مرج ناشی از آن سخن گفته و از وی خواسته که به مدد یاران صقلبی خود (که در آن شعر الا´َعاجِمُ البیض خوانده)، به قرطبه لشکر کشد و دشمنان بربر خویش (الاَعاجِمُ السُّود) را بتاراند. | ||
با اینهمه چنین مینماید که شاعر از منافع خود به هیچ روی غافل نبوده است، چه در همان رساله از مؤتمن درخواست کرده که املاکی را که عباس، وزیر عبدالرحمان عامری، وعده اعطای آن را داده، اما «فتنه» مانع دستیابی شاعر به آن شده بود، بدو بخشد و چون مؤتمن در نامهای او را به بارگاه خود در بلنسیه فراخواند، شاعر که گویا به اوضاع پایتخت امید بسته بود، از رفتن عذر خواست و تعلق خاطرِ عمیق خود به قرطبه را دستاویز ساخت. | با اینهمه چنین مینماید که شاعر از منافع خود به هیچ روی غافل نبوده است، چه در همان رساله از مؤتمن درخواست کرده که املاکی را که عباس، وزیر عبدالرحمان عامری، وعده اعطای آن را داده، اما «فتنه» مانع دستیابی شاعر به آن شده بود، بدو بخشد و چون مؤتمن در نامهای او را به بارگاه خود در بلنسیه فراخواند، شاعر که گویا به اوضاع پایتخت امید بسته بود، از رفتن عذر خواست و تعلق خاطرِ عمیق خود به قرطبه را دستاویز ساخت. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۴: | ||
اما رفتار علی نیز که میانهای با شعر و ادب نداشت، بهتر از رفتار سلفش نبود و ابن شهید نه تنها از آن سو طرفی بر نبست، بلکه چندی بعد مورد خشم علی نیز قرار گرفت و به زندان افتاد. علت زندانی شدن او به درستی روشن نیست، اما از قصیده مشهوری که شاعر خود در این باره سروده است، چنین برمیآید که مخالفانش سبک سری و بیبندوباری او را دستاویز قرار داده و احتمالاً امیر را که به تعصب و سختگیری شهره بود، به وی بدگمان ساخته بودند, برخی زندانی شدن او را در دوره حکومت قاسم بن حمود دانستهاند. هرچند که ابن ابار هم گرفتاری او را در زمان یحیی بن حمود دانسته است و هم آزادیش را. | اما رفتار علی نیز که میانهای با شعر و ادب نداشت، بهتر از رفتار سلفش نبود و ابن شهید نه تنها از آن سو طرفی بر نبست، بلکه چندی بعد مورد خشم علی نیز قرار گرفت و به زندان افتاد. علت زندانی شدن او به درستی روشن نیست، اما از قصیده مشهوری که شاعر خود در این باره سروده است، چنین برمیآید که مخالفانش سبک سری و بیبندوباری او را دستاویز قرار داده و احتمالاً امیر را که به تعصب و سختگیری شهره بود، به وی بدگمان ساخته بودند, برخی زندانی شدن او را در دوره حکومت قاسم بن حمود دانستهاند. هرچند که ابن ابار هم گرفتاری او را در زمان یحیی بن حمود دانسته است و هم آزادیش را. | ||
در هر حال ظن قوی آن است که شاعر چندی بعد و احتمالاً در زمان حکومت قاسم که آزادمنشتر از برادر بود، از زندان رهایی یافت و چند سال بعد که قاسم از قرطبه گریخت و برادرزادهاش یحیی بن حمود با لقب معتلی حکومت را در دست گرفت، | در هر حال ظن قوی آن است که شاعر چندی بعد و احتمالاً در زمان حکومت قاسم که آزادمنشتر از برادر بود، از زندان رهایی یافت و چند سال بعد که قاسم از قرطبه گریخت و برادرزادهاش یحیی بن حمود با لقب معتلی حکومت را در دست گرفت، ابن شهید با وی روابطی دوستانه برقرار ساخت و او را مدح گفت. پس از آن نیز چون یحیی در نزدیکی اشبیلیه سپاهیان بربر قاسم را شکست داد (414ق)، ابن شهید در مدیحه دیگری پیروزی او را تهنیت گفت، اما سیر تحولات در این سالها چنان پرشتاب بود که کمتر امیری یارای ایستادگی در خود میدید. | ||
==وزارت== | ==وزارت== | ||
خط ۷۹: | خط ۸۰: | ||
414ق بار دیگر امویان به خلافت رسیدند و عبدالرحمان بن هشام ملقب به مستظهر زمام امور را در دست گرفت و با تغییراتی در سیاست دولت، صاحب منصبان کهنهکار را بر کنار کرد و دوستان و نزدیکان خود را که عمدتاً از اشراف جوان بودند، به کار گماشت. ابن شهید مقام وزارت یافت، اما دولت او مستعجل بود. | 414ق بار دیگر امویان به خلافت رسیدند و عبدالرحمان بن هشام ملقب به مستظهر زمام امور را در دست گرفت و با تغییراتی در سیاست دولت، صاحب منصبان کهنهکار را بر کنار کرد و دوستان و نزدیکان خود را که عمدتاً از اشراف جوان بودند، به کار گماشت. ابن شهید مقام وزارت یافت، اما دولت او مستعجل بود. | ||
سیاستهای جابرانه حکومت به زودی موجب ناخشنودی عمومی شد و عاقبت بر اثر شورشی، حکومت سرنگون گشت و اموی دیگری ملقب به مستکفی به خلافت رسید و مستظهر را کشت. | سیاستهای جابرانه حکومت به زودی موجب ناخشنودی عمومی شد و عاقبت بر اثر شورشی، حکومت سرنگون گشت و اموی دیگری ملقب به مستکفی به خلافت رسید و مستظهر را کشت. | ||
وزارت 47 روزه ابن شهید نیز که اوج اعتلای سیاسی او بود، با این دگرگونی به سر رسید و او ناخشنود از این ناکامی و هراسان از سیر رویدادها، در قصیدهای ضمن شکایت از اوضاع، عزم خود را به ترک قرطبه و پیوستن به یحیی بن حمود در مالقه بیان کرد، سپس به مالقه رفت و در خلال اشعاری که در مدح یحیی سرود، وی را تشویق کرد که به قرطبه حمله کند و به فتنه و آشوب پایان بخشد. | |||
وزارت 47 روزه ابن شهید نیز که اوج اعتلای سیاسی او بود، با این دگرگونی به سر رسید و او ناخشنود از این ناکامی و هراسان از سیر رویدادها، در قصیدهای ضمن شکایت از اوضاع، عزم خود را به ترک قرطبه و پیوستن به یحیی بن حمود در مالقه بیان کرد، سپس به مالقه رفت و در خلال اشعاری که در مدح یحیی سرود، وی را تشویق کرد که به قرطبه حمله کند و به فتنه و آشوب پایان بخشد. | |||
سرانجام یحیی در 416ق به قرطبه لشکر کشید، مستکفی از شهر گریخت و یحیی زمام امور را در دست گرفت، اما سال بعد قرطبه را ترک گفت و راهی مالقه شد. شاعر به قرطبه بازگشت و احتمالاً در همانجا به تألیف برخی از آثار خود پرداخت. | سرانجام یحیی در 416ق به قرطبه لشکر کشید، مستکفی از شهر گریخت و یحیی زمام امور را در دست گرفت، اما سال بعد قرطبه را ترک گفت و راهی مالقه شد. شاعر به قرطبه بازگشت و احتمالاً در همانجا به تألیف برخی از آثار خود پرداخت. | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۱: | ||
رقیبان و مخالفان ابن شهید نیز که ظاهراً از منزلت و رفتار او ناخرسند بودند، این قبیل ضعفها را دستاویز تسویه حسابهای ادبی و سیاسی با او میکردند. او هم در پاسخ بارانی از طعن و ریشخند بر سر آنان فرو میریخت. حملات سخت و گزنده او به برخی ادیبان قرطبه و طرز تفکر آنان از این نوعاست. در حقیقت رساله التوابع و الزوابع را نیز باید نوعی کوشش مبارزه جویانه خواند که ابن شهید برای اثبات برتری خویش در قلمرو ادب و بلاغت بدان دست زده است، اما زمانه با او سرسازگاری نداشت. | رقیبان و مخالفان ابن شهید نیز که ظاهراً از منزلت و رفتار او ناخرسند بودند، این قبیل ضعفها را دستاویز تسویه حسابهای ادبی و سیاسی با او میکردند. او هم در پاسخ بارانی از طعن و ریشخند بر سر آنان فرو میریخت. حملات سخت و گزنده او به برخی ادیبان قرطبه و طرز تفکر آنان از این نوعاست. در حقیقت رساله التوابع و الزوابع را نیز باید نوعی کوشش مبارزه جویانه خواند که ابن شهید برای اثبات برتری خویش در قلمرو ادب و بلاغت بدان دست زده است، اما زمانه با او سرسازگاری نداشت. | ||
دوره «فتنه» که به سقوط خلافت اموی و برباد رفتن علایق و آرمآنهای سیاسی اشراف قرطبه انجامید، مایه ناکامی ابن شهید و انگیزه یأس و بدبینی او گردید. | دوره «فتنه» که به سقوط خلافت اموی و برباد رفتن علایق و آرمآنهای سیاسی اشراف قرطبه انجامید، مایه ناکامی ابن شهید و انگیزه یأس و بدبینی او گردید. | ||
بخش اعظم زندگی شاعر در این دوره گذشت. بدین سبب مراحل مختلف زندگی و شعر او را آیینهای از رویدادهای این عصر شمردهاند. عواملی فردی نیز چون ضعف شنوایی که به گفته خود شاعر مانع دستیابی او به مناصب مهمی چون کتابت شد و همواره زندگی و رفتار او را دستخوش نابسامانی میکرد و نیز رنج بیفرزندی در نگرش منفی او نسبت به زندگی مؤثر بود و احتمالاً همین یأس و ناکامی نیز برگرایش او به هرزگی و بطالت میافزود. آثار بدبینی ابن شهید که برخی آن را با بدبینی ابوالعلاءِ معری و برخی نیز با بینش رواقی سنکا مقایسه کردهاند، در سرودههای او آشکار است. | بخش اعظم زندگی شاعر در این دوره گذشت. بدین سبب مراحل مختلف زندگی و شعر او را آیینهای از رویدادهای این عصر شمردهاند. عواملی فردی نیز چون ضعف شنوایی که به گفته خود شاعر مانع دستیابی او به مناصب مهمی چون کتابت شد و همواره زندگی و رفتار او را دستخوش نابسامانی میکرد و نیز رنج بیفرزندی در نگرش منفی او نسبت به زندگی مؤثر بود و احتمالاً همین یأس و ناکامی نیز برگرایش او به هرزگی و بطالت میافزود. آثار بدبینی ابن شهید که برخی آن را با بدبینی [[ابوالعلاءِ معری]] و برخی نیز با بینش رواقی سنکا مقایسه کردهاند، در سرودههای او آشکار است. | ||
==شعر و نثرنویسی== | ==شعر و نثرنویسی== | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۳: | ||
بیسبب نیست که در نظر برخی محققان معاصر پارهای از اشعار او طنینی اسرارآمیز دارند که از خصوصیات شعرمعاصر است. اکنون تنها 75 قصیده از سرودههای ابن شهید در دست است که بسیاری از آنها نیز ناقص و پراکندهاند. برخی از این قصاید در ردیف بهترین نمونههای شعر اندلسی است، اما بیشتر آنها جز صنعت پردازی و تصویرسازی امتیاز دیگری ندارند. | بیسبب نیست که در نظر برخی محققان معاصر پارهای از اشعار او طنینی اسرارآمیز دارند که از خصوصیات شعرمعاصر است. اکنون تنها 75 قصیده از سرودههای ابن شهید در دست است که بسیاری از آنها نیز ناقص و پراکندهاند. برخی از این قصاید در ردیف بهترین نمونههای شعر اندلسی است، اما بیشتر آنها جز صنعت پردازی و تصویرسازی امتیاز دیگری ندارند. | ||
اشعار تغزلی ابن شهید در مقایسه با مدیحههای او از عمق و اصالتی بیشتر برخوردارند، اما مهمتر از اینها قدرت او در وصف و تصویرپردازیهای زنده و بدیع است. اشعاری نیز که وی در ایام بیماری سروده، از عمیقترین و مؤثرترین آثار او به شمار میرود. | اشعار تغزلی ابن شهید در مقایسه با مدیحههای او از عمق و اصالتی بیشتر برخوردارند، اما مهمتر از اینها قدرت او در وصف و تصویرپردازیهای زنده و بدیع است. اشعاری نیز که وی در ایام بیماری سروده، از عمیقترین و مؤثرترین آثار او به شمار میرود. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
1-دیوان ابن شهید: | 1-دیوان ابن شهید: | ||
دیوان ابن شهید تاکنون دوبار به چاپ رسیده است: نخست به کوشش شارل پلا در بیروت (1963م) و بار دیگر به کوشش یعقوب زکی در قاهره با مقدمهای تحقیقی در احوال و آراء ابن شهید. روایت انگلیسی این مقدمه پیش از آن به صورت مقالهای مستقل در مجله الاندلس، به چاپ رسیده بود. | دیوان ابن شهید تاکنون دوبار به چاپ رسیده است: نخست به کوشش [[شارل پلا]] در بیروت (1963م) و بار دیگر به کوشش [[یعقوب زکی]] در قاهره با مقدمهای تحقیقی در احوال و آراء ابن شهید. روایت انگلیسی این مقدمه پیش از آن به صورت مقالهای مستقل در مجله الاندلس، به چاپ رسیده بود. | ||
2-رساله التوابع و الزوابع(شجره الفکاهه): | 2-رساله التوابع و الزوابع(شجره الفکاهه): |