۱۰۷٬۰۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE68955AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE68955AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
'''اِبْنِ شِحْنه، ابوالبرکات سریالدین عبدالبر بن ابوالفضل محبالدین محمد''' (9 ذیقعده 851 -921ق/16 ژانویه 1448- 1515م)، قاضی، خطیب و نویسنده آثاری در فقه حنفی و قرآن. | '''اِبْنِ شِحْنه، ابوالبرکات سریالدین عبدالبر بن ابوالفضل محبالدین محمد''' (9 ذیقعده 851 -921ق/16 ژانویه 1448- 1515م)، قاضی، خطیب و نویسنده آثاری در فقه حنفی و قرآن. | ||
== | == ابن شحنه== | ||
اِبْنِ شِحْنه، عنوان چند تن از قاضیان و مورخان ترکنژاد حلب در سده 9ق/15م. نیای آنان، حسامالدین محمود بن خُتلو (د 616ق/ 1219م)، از امیران دولت الصالح اسماعیل زنگى در حلب، شحنگى آن دیار را برعهده داشت و این خاندان به وی منسوب شدهاند. حسامالدین در 615ق در حلب مدرسه و مسجدی ساخت و آن مدرسه هنوز به نام مدرسه بنى شحنه معروف است. گذشته از آن، اوقافى که افراد این خاندان از خود برجای نهادند و نیز آثار و تألیفات علمى برجایمانده از آنان، بر توجه این خاندان به علم گواهى دارد. | اِبْنِ شِحْنه، عنوان چند تن از قاضیان و مورخان ترکنژاد حلب در سده 9ق/15م. نیای آنان، حسامالدین محمود بن خُتلو (د 616ق/ 1219م)، از امیران دولت الصالح اسماعیل زنگى در حلب، شحنگى آن دیار را برعهده داشت و این خاندان به وی منسوب شدهاند. حسامالدین در 615ق در حلب مدرسه و مسجدی ساخت و آن مدرسه هنوز به نام مدرسه بنى شحنه معروف است. گذشته از آن، اوقافى که افراد این خاندان از خود برجای نهادند و نیز آثار و تألیفات علمى برجایمانده از آنان، بر توجه این خاندان به علم گواهى دارد. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۱: | ||
ابوالبرکات عبدالبر بن ابوالفضل یکی از کسانی است که در این خاندان به شهرت رسیده است. | ابوالبرکات عبدالبر بن ابوالفضل یکی از کسانی است که در این خاندان به شهرت رسیده است. | ||
== | ==ولادت== | ||
ابوالبرکات سریالدین در 9 ذیقعده 851ق در حلب زاده شد. | ابوالبرکات سریالدین در 9 ذیقعده 851ق در حلب زاده شد. | ||
در کودکى همراه پدر به قاهره رفت و همان جا به حفظ قرآن و فراگیری مقدمات علوم مشغول شد. پس از تبعید پدر به بیتالمقدس، نزد جمالالدین ابن جماعه خطیب آن دیار و تقىالدین ابوبکر قلقشندی به استماع حدیث پرداخت و در قاهره نیز از افرادی چون بدر نسابه، امین اقصرایى، تقى شمنى، ام هانى و هاجر قدسیه استماع کرد. سخاوی گوید که با در خواست وی جماعتى به او اجازه دادند. وی فقه را از بدر بن عبیدالله و قاسم بن قطلوبغا و اصول فقه و حدیث را از همو فراگرفت. او به سبب هوش و ذکاوت فوقالعاده در روزگار جوانى اجازه تدریس و فتوا یافت و سلطان اشرف که از استعداد شگرف وی به تعجب درآمده بود، بر آن شد تا او را همنشین و مقرب بارگاه خویش کند و در امور با او به مشورت بپردازد. | == تحصیلات == | ||
در کودکى همراه پدر به قاهره رفت و همان جا به حفظ قرآن و فراگیری مقدمات علوم مشغول شد. پس از تبعید پدر به بیتالمقدس، نزد جمالالدین ابن جماعه خطیب آن دیار و [[تقىالدین ابوبکر قلقشندی]] به استماع حدیث پرداخت و در قاهره نیز از افرادی چون بدر نسابه، امین اقصرایى، تقى شمنى، ام هانى و هاجر قدسیه استماع کرد. سخاوی گوید که با در خواست وی جماعتى به او اجازه دادند. وی فقه را از بدر بن عبیدالله و قاسم بن قطلوبغا و اصول فقه و حدیث را از همو فراگرفت. او به سبب هوش و ذکاوت فوقالعاده در روزگار جوانى اجازه تدریس و فتوا یافت و سلطان اشرف که از استعداد شگرف وی به تعجب درآمده بود، بر آن شد تا او را همنشین و مقرب بارگاه خویش کند و در امور با او به مشورت بپردازد. | |||
==مناصب و فعالیتها== | ==مناصب و فعالیتها== | ||
پدرش چنانکه گذشت به طمع احراز مناصب گوناگون و همچنین به سبب محبت خاصى که بدو داشت، دختر عضدی صیرامى را به همسری وی برگزید. عبدالبر ابتدا به نیابت از پدر به امر قضا پرداخت و سپس وظایف دیگری بر عهده گرفت که از جمله آنها مىتوان از خطابت جامع الحاکم، تدریس در شیخونیه و تدریس حدیث در مؤیدیه، به هنگام سالخوردگى پدر، نام برد. سخاوی پس از ذکر بخشهایی از زندگى وی به شرح سیره و بعد از آن به مذمت وی، چنانکه در حق پدرش نیز روا داشته، پرداخته است. در منابع، اقوال متضادی درباره او به چشم مىخورد، چنانکه گاه از او بهعنوان عالمى متقن در علوم شرعى و عقلى نام بردهاند که مسلط بر تألیف در چندین فن و متبحر در ادب (نظم و نثر و مدح و هجا) است و گاه گفته شده است که ثقه نیست و درحالیکه حمصى از هجای گزنده عبید سلمونى درباره او یاد مىکند و ابن طولون مىگوید که مردم از او به خیر و نیکى یاد نکردهاند، قطب بن سلطان مفتى دمشق که از شاگردان او بوده است، او را ثنای بسیار گفته و در مؤلفاتش به کلام او بسیار استناد مىکند و اشاره مىکند که ابن شحنه از قائلین به تحریم قهوه بوده است. عبدالبر دو فرزند با نامهای محمود (حسامالدین) و ابوبکر داشت که ابن حنبلى به ترتیب آن دو را قاضى القضاة و اقضى القضاة (1/386-387، 2/444- 445) خوانده است. این دو برادر در 923ق/1517م در جمع هیئت صلحى که از جانب سلطان سلیم، بعد از درخواستمان از سوی سلطان طومان بای، نزد وی فرستاده شده بودند، بهواسطه مکر و حیله طومان بای به قتل رسیدند. | پدرش چنانکه گذشت به طمع احراز مناصب گوناگون و همچنین به سبب محبت خاصى که بدو داشت، دختر عضدی صیرامى را به همسری وی برگزید. عبدالبر ابتدا به نیابت از پدر به امر قضا پرداخت و سپس وظایف دیگری بر عهده گرفت که از جمله آنها مىتوان از خطابت جامع الحاکم، تدریس در شیخونیه و تدریس حدیث در مؤیدیه، به هنگام سالخوردگى پدر، نام برد. | ||
سخاوی پس از ذکر بخشهایی از زندگى وی به شرح سیره و بعد از آن به مذمت وی، چنانکه در حق پدرش نیز روا داشته، پرداخته است. در منابع، اقوال متضادی درباره او به چشم مىخورد، چنانکه گاه از او بهعنوان عالمى متقن در علوم شرعى و عقلى نام بردهاند که مسلط بر تألیف در چندین فن و متبحر در ادب (نظم و نثر و مدح و هجا) است و گاه گفته شده است که ثقه نیست و درحالیکه حمصى از هجای گزنده عبید سلمونى درباره او یاد مىکند و ابن طولون مىگوید که مردم از او به خیر و نیکى یاد نکردهاند، قطب بن سلطان مفتى دمشق که از شاگردان او بوده است، او را ثنای بسیار گفته و در مؤلفاتش به کلام او بسیار استناد مىکند و اشاره مىکند که ابن شحنه از قائلین به تحریم قهوه بوده است. عبدالبر دو فرزند با نامهای محمود (حسامالدین) و ابوبکر داشت که ابن حنبلى به ترتیب آن دو را قاضى القضاة و اقضى القضاة (1/386-387، 2/444- 445) خوانده است. این دو برادر در 923ق/1517م در جمع هیئت صلحى که از جانب سلطان سلیم، بعد از درخواستمان از سوی سلطان طومان بای، نزد وی فرستاده شده بودند، بهواسطه مکر و حیله طومان بای به قتل رسیدند. | |||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۵: | ||
#کلام فى تنفیذ ما ثبت بشهادة على الخطة؛ | #کلام فى تنفیذ ما ثبت بشهادة على الخطة؛ | ||
بغدادی چند کتاب دیگر نیز به کتابهای منسوب به وی مىافزاید و ابن عماد از قصیدهای متعلق به وی در اسماء «بَکّائین» جنگ تبوک که آیه شریفه 93 از سوره توبه | بغدادی چند کتاب دیگر نیز به کتابهای منسوب به وی مىافزاید و ابن عماد از قصیدهای متعلق به وی در اسماء «بَکّائین» جنگ تبوک که آیه شریفه 93 از سوره توبه درباره آنان نازل شده است و شرح اختلاف مفسران و اصحاب سیر در این باب، یاد کرده است<ref>صادقی، مریم، ج4، ص74-73</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |