فرهنگ‌نامه قرآنی: فرهنگ برابرهای فارسی قرآن بر اساس 142 نسخه خطی کهن محفوظ در کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۷: خط ۴۷:
مهم‌ترين و بهترين ويژگى اين مجموعه، دستيابى به ترجمه‌هاى كهن فارسى است. اين دسترسى و توجه، از دو جهت حائز اهميت است:
مهم‌ترين و بهترين ويژگى اين مجموعه، دستيابى به ترجمه‌هاى كهن فارسى است. اين دسترسى و توجه، از دو جهت حائز اهميت است:


اول آنكه از واژه‌هاى كهن و اصيل زبان فارسى مى‌توان در ترجمه‌ها سود برد؛ به‌طور مثال در آيه ''' «فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ» '''<ref>واقعه: 83</ref>، «حلقوم» در حقيقت قسمتى از حلق و گلو است، اما اين دقت جزيى در معنا و ترجمه واژه اغلب در ترجمه‌ها رعايت نشده و به‌طور كلى آن را با همان حلق و گلو برابر گرفتند (براى مثال فولادوند نيز اين چنين ترجمه كرده است). با مراجعه به اين فرهنگ‌نامه مى‌توان دريافت كه در قرآن‌هاى ترجمه‌شده تا سده هفتم (تا قرآن شماره 48) به اين ظرافت توجه شده است و معادل‌هايى از قبيل «ناى گلو، چنبر گلو، گلوگاه، خشكناى گلو و ميان گلوها» ذكر شده‌اند كه همگى اين واژگان دست مترجم را باز مى‌گذارد تا ترجمه‌اى روان و فارسى و درعين‌حال دقيق از متن عربى قرآن ارائه دهند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/73 همان، ص 73]</ref>
اول آنكه از واژه‌هاى كهن و اصيل زبان فارسى مى‌توان در ترجمه‌ها سود برد؛ به‌طور مثال در آيه''' «فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ»'''<ref>واقعه: 83</ref>، «حلقوم» در حقيقت قسمتى از حلق و گلو است، اما اين دقت جزيى در معنا و ترجمه واژه اغلب در ترجمه‌ها رعايت نشده و به‌طور كلى آن را با همان حلق و گلو برابر گرفتند (براى مثال فولادوند نيز اين چنين ترجمه كرده است). با مراجعه به اين فرهنگ‌نامه مى‌توان دريافت كه در قرآن‌هاى ترجمه‌شده تا سده هفتم (تا قرآن شماره 48) به اين ظرافت توجه شده است و معادل‌هايى از قبيل «ناى گلو، چنبر گلو، گلوگاه، خشكناى گلو و ميان گلوها» ذكر شده‌اند كه همگى اين واژگان دست مترجم را باز مى‌گذارد تا ترجمه‌اى روان و فارسى و درعين‌حال دقيق از متن عربى قرآن ارائه دهند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/73 همان، ص 73]</ref>


ديگر اينكه گذشته از مترجمان قرآن، مطالعه اين كتاب مى‌تواند براى محققان زبان فارسى و زبان‌شناسان نيز به سبب توجه به دستگاه واژه‌سازى زبان فارسى و سرمشق قرار دادن براى يافتن معادل تركيبات و واژه‌هاى امروزين مفيد باشد؛ به‌عنوان مثال در آيه ''' «أ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيهِ مِنْ بَينِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ» '''<ref>قمر: 25</ref>، در ترجمه «اَشِرٌ» افزون بر معناى اصلى «سرمست و مغرور»، گفته شده «هنبارده، انبارده و بهارده» كه به نظر مى‌رسد همه اين معانى، به هم مربوط و مرتبطند و از «بهارديده» و «بهارزده» اخذ شده‌اند كه همان معناى سرمست و در اوج شباب و شكوفايى قرار داشتن مراد است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/73 همان]</ref>
ديگر اينكه گذشته از مترجمان قرآن، مطالعه اين كتاب مى‌تواند براى محققان زبان فارسى و زبان‌شناسان نيز به سبب توجه به دستگاه واژه‌سازى زبان فارسى و سرمشق قرار دادن براى يافتن معادل تركيبات و واژه‌هاى امروزين مفيد باشد؛ به‌عنوان مثال در آيه''' «أ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيهِ مِنْ بَينِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ»'''<ref>قمر: 25</ref>، در ترجمه «اَشِرٌ» افزون بر معناى اصلى «سرمست و مغرور»، گفته شده «هنبارده، انبارده و بهارده» كه به نظر مى‌رسد همه اين معانى، به هم مربوط و مرتبطند و از «بهارديده» و «بهارزده» اخذ شده‌اند كه همان معناى سرمست و در اوج شباب و شكوفايى قرار داشتن مراد است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/73 همان]</ref>


ويژگى ديگر اين اثر، آن است كه توجه و دقت در تنوع اين نسخه‌ها و ترجمه‌ها براى شناخت گويش‌ها و لهجه‌هاى محلى و نيز تهيه اطلس لهجه‌شناسى منطقه‌اى ايران، مفيد مى‌باشد؛ به‌عنوان نمونه:
ويژگى ديگر اين اثر، آن است كه توجه و دقت در تنوع اين نسخه‌ها و ترجمه‌ها براى شناخت گويش‌ها و لهجه‌هاى محلى و نيز تهيه اطلس لهجه‌شناسى منطقه‌اى ايران، مفيد مى‌باشد؛ به‌عنوان نمونه:
خط ۵۵: خط ۵۵:
- در لهجه قديم رى، پيشوند «ها» معمولا به افعال، به‌خصوص قبل فعل گرفتن، اضافه مى‌شده است؛ ازاين‌رو در قرآن‌هايى اين ترجمه يافت مى‌شود: «آتِ»، به «هاده» و «آخذٌ» به «هاگرفته» و «لئن آتانا» به «هامادهد» ترجمه شده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/74 همان، ص 74]</ref>
- در لهجه قديم رى، پيشوند «ها» معمولا به افعال، به‌خصوص قبل فعل گرفتن، اضافه مى‌شده است؛ ازاين‌رو در قرآن‌هايى اين ترجمه يافت مى‌شود: «آتِ»، به «هاده» و «آخذٌ» به «هاگرفته» و «لئن آتانا» به «هامادهد» ترجمه شده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/74 همان، ص 74]</ref>


- در لهجه هنوز رايج خراسان جنوبى، پيشوند «وا» به معناى «آخر، ته، دنبال» با «واپيشينيان» به معناى آخرى‌ها و پسينيان به كار مى‌رود؛ چنان‌كه در آيه ''' «وَ تَرَكْنَا عَلَيهِ فِي الْآخِرِينَ» '''<ref>صافات: 78</ref>، براى واژه «آخرين» برابر «واپيشينيان» يافت مى‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/74 همان]</ref>
- در لهجه هنوز رايج خراسان جنوبى، پيشوند «وا» به معناى «آخر، ته، دنبال» با «واپيشينيان» به معناى آخرى‌ها و پسينيان به كار مى‌رود؛ چنان‌كه در آيه''' «وَ تَرَكْنَا عَلَيهِ فِي الْآخِرِينَ»'''<ref>صافات: 78</ref>، براى واژه «آخرين» برابر «واپيشينيان» يافت مى‌شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/74 همان]</ref>


- در لهجه شيرازى، اصفهانى و برخى لهجه‌هاى محلى ديگر، «استدى» به معناى «گرفتى» كاربرد داشته و گاه هنوز دارد. رهيابى اين لهجه‌ها در ترجمه‌هاى قرآن نيز قابل مشاهده و پى‌گيرى است. در ترجمه ''' «لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ» '''<ref>بقره: 267</ref>، «آخذين» به «ستدكاران» و «استدكاران» به معناى ستانندگان ترجمه شده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/74 همان]</ref>
- در لهجه شيرازى، اصفهانى و برخى لهجه‌هاى محلى ديگر، «استدى» به معناى «گرفتى» كاربرد داشته و گاه هنوز دارد. رهيابى اين لهجه‌ها در ترجمه‌هاى قرآن نيز قابل مشاهده و پى‌گيرى است. در ترجمه''' «لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ»'''<ref>بقره: 267</ref>، «آخذين» به «ستدكاران» و «استدكاران» به معناى ستانندگان ترجمه شده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/46294/74 همان]</ref>


با تمام اين ويژگى‌ها، كتاب داراى نواقصى است كه برخى از آن‌ها عبارتند از:
با تمام اين ويژگى‌ها، كتاب داراى نواقصى است كه برخى از آن‌ها عبارتند از: