رسالة في القدر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '==وابسته‌ها== [[' به '==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} [[')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۳۲: خط ۳۲:
[[بصری، حسن|حسن بصرى]] در جواب نامۀ عبدالملك مروان براى اين كه خود را از اين نسبت تبرئه كند. با استناد به آيات قرآنى قدر را ابطال كرده و مختار بودن انسان را در انجام اعمال و كسب ثواب و عقاب اثبات مى‌كند.
[[بصری، حسن|حسن بصرى]] در جواب نامۀ عبدالملك مروان براى اين كه خود را از اين نسبت تبرئه كند. با استناد به آيات قرآنى قدر را ابطال كرده و مختار بودن انسان را در انجام اعمال و كسب ثواب و عقاب اثبات مى‌كند.


اولين آيه‌اى كه [[بصری، حسن|حسن بصرى]] بدان استناد مى‌كند، آيۀ شريفۀ '''و ما خلقت الجن و الانس الاّ ليعبدون''' است. مى‌گويد وقتى خداوند بندگان را براى عبادت خلق نموده است، چگونه مى‌شود خود خدا بندۀ خود را از اين عبادت منع كند و به واسطۀ امورى كه قبلا براى بندۀ خود مقدّر كرده است، مانع عبادت او گردد كه اگر اين بود ظلم روشنى از ناحيۀ خداوند مى‌شد، در حالى كه '''ليس بظلام للعبيد.'''
اولين آيه‌اى كه [[بصری، حسن|حسن بصرى]] بدان استناد مى‌كند، آيۀ شريفۀ'''و ما خلقت الجن و الانس الاّ ليعبدون''' است. مى‌گويد وقتى خداوند بندگان را براى عبادت خلق نموده است، چگونه مى‌شود خود خدا بندۀ خود را از اين عبادت منع كند و به واسطۀ امورى كه قبلا براى بندۀ خود مقدّر كرده است، مانع عبادت او گردد كه اگر اين بود ظلم روشنى از ناحيۀ خداوند مى‌شد، در حالى كه'''ليس بظلام للعبيد.'''


بعد آيات ديگرى را آورده و به آنها استناد مى‌كند تا عقيدۀ خود را اثبات كند، مثل آيۀ '''فمن شاء منكم ان‌يتقدم أو يتأخر كل نفس بما كسبت رهينه.''' مى‌گويد قدرتى كه خداوند به بندگان خود داده، براى اين است كه آنان را با همان قدرت امتحان كند تا معلوم شود، كدام از بندگان دنبال اعمال صالح و كدام دنبال اعمال منكرند.
بعد آيات ديگرى را آورده و به آنها استناد مى‌كند تا عقيدۀ خود را اثبات كند، مثل آيۀ'''فمن شاء منكم ان‌يتقدم أو يتأخر كل نفس بما كسبت رهينه.''' مى‌گويد قدرتى كه خداوند به بندگان خود داده، براى اين است كه آنان را با همان قدرت امتحان كند تا معلوم شود، كدام از بندگان دنبال اعمال صالح و كدام دنبال اعمال منكرند.


[[بصری، حسن|حسن بصرى]] مى‌نويسد، اگر اعمال حتم شده بودند، براى بندگان معنا نداشت، خداوند بگويد اگر فلان اعمال را انجام دهيد، فلان نتيجه را به شما مى‌دهم و به فلان عمل شما آن نتيجۀ ديگر را.
[[بصری، حسن|حسن بصرى]] مى‌نويسد، اگر اعمال حتم شده بودند، براى بندگان معنا نداشت، خداوند بگويد اگر فلان اعمال را انجام دهيد، فلان نتيجه را به شما مى‌دهم و به فلان عمل شما آن نتيجۀ ديگر را.


او در توجيه آياتى مثل '''ان كان اللّه يريد ان يغويكم هو ربكم و اليه ترجعون''' كه رنگ و بوى جبرى و قدرى دارند، مى‌نويسد منظور از اغواء در اين آيه عذاب است و براى اين حرف خود به آيۀ شريفۀ '''فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا''' استناد مى‌كند كه منظور از غىّ عذاب اليم است.
او در توجيه آياتى مثل'''ان كان اللّه يريد ان يغويكم هو ربكم و اليه ترجعون''' كه رنگ و بوى جبرى و قدرى دارند، مى‌نويسد منظور از اغواء در اين آيه عذاب است و براى اين حرف خود به آيۀ شريفۀ'''فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف يلقون غيا''' استناد مى‌كند كه منظور از غىّ عذاب اليم است.


بصرى در آخر مى‌گويد، قبلا در ميان صحابه اختلافى از اين لحاظ نبود، چون آنها در مورد خدا چيزى را مى‌گفتند كه خداوند خود دربارۀ خويش گفته است و به چيزى اجتماع نمی‌كردند، غير از آن كه خدا خود بدان بر بندگان خود احتجاج نموده است؛ ولى اكنون اوضاع عوض شده و عده‌اى حرف‌هايى مى‌زنند كه سابقه نداشته و هيچ دليل و منطقى نيز به حرف‌هاى خود ندارند. بعد مى‌گويد در كتاب حسن كه بعد از كتاب خدا شفا و برهان است و امير با خواندن آن مطالب اعتقادى مهمى برایشان روشن خواهد شد. چرا كه كسى از اصحاب رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بيشتر از من كسب نكرده است و كسى عالم‌تر و موثق‌تر از من در دين خدا وجود ندارد.
بصرى در آخر مى‌گويد، قبلا در ميان صحابه اختلافى از اين لحاظ نبود، چون آنها در مورد خدا چيزى را مى‌گفتند كه خداوند خود دربارۀ خويش گفته است و به چيزى اجتماع نمی‌كردند، غير از آن كه خدا خود بدان بر بندگان خود احتجاج نموده است؛ ولى اكنون اوضاع عوض شده و عده‌اى حرف‌هايى مى‌زنند كه سابقه نداشته و هيچ دليل و منطقى نيز به حرف‌هاى خود ندارند. بعد مى‌گويد در كتاب حسن كه بعد از كتاب خدا شفا و برهان است و امير با خواندن آن مطالب اعتقادى مهمى برایشان روشن خواهد شد. چرا كه كسى از اصحاب رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بيشتر از من كسب نكرده است و كسى عالم‌تر و موثق‌تر از من در دين خدا وجود ندارد.