التربیة الاسلامیة، دراسة مقارنة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ')ر' به ') ر'
جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'ه‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ')ر' به ') ر')
خط ۳۳: خط ۳۳:
این مجموعه گذشته از مقدمه، داراى هشت باب است که سه باب آن در جلد نخست و پنج باب دیگرش در جلد دوم آمده است. اینک آشنایى با جلد نخست:  
این مجموعه گذشته از مقدمه، داراى هشت باب است که سه باب آن در جلد نخست و پنج باب دیگرش در جلد دوم آمده است. اینک آشنایى با جلد نخست:  


باب اول. تربیت اسلامى: در این باب از نیاز انسان به تربیت اسلامى مى‌گوید و به ماهیت آن اشاره مى‌کند و آن را پویا و بالنده، با صلابت اما انعطاف‌پذیر و نیز سازگار با روح زمان مى‌خواند. قرآن، حدیث و سیرۀ بزرگان را منابع آن مى‌شمارد و مى‌گوید انسان محور تربیت اسلامى است. به اصالت تربیت اسلامى مى‌پردازد و آن را با تربیت یونانى، رومى، یهودى، مسیحى و عرب جاهلى مى‌سنجد و از فلسفه تربیتى اسلام یاد مى‌کند و از دیدگاه آن نسبت به انسان، هستى، زندگى و حیات اخروى مى‌گوید و با شرح مبانى تربیت اسلامى(توحید، نبوت پیامبر اکرم(ص)، نماز، روزه، زکات، حج)به زمینه‌ها و انواع تربیت اسلامى مى‌رسد و از تربیت جسمى، عقلى، اخلاقى، روحى، اجتماعى، نفسى، عملى و هنرى بشرح مى‌گوید. آنگاه از اصول تربیتى اسلام یاد مى‌کند و موارد زیر را بازمى‌شکافد: ایمان کامل به اسلام، همراه کردن ایمان با عمل، توجه به رابطه میان خالق و مخلوق، حرمت انسان، تربیت باطن، توجه به اسوۀ حسنه، اسلام داراى نظام اخلاقى است، مردم همگى فرزند آدم‌اند، همه انسانها حق روزى دارند، آزادى در کردار و گفتار در چهارچوب ارزشهاى اسلامى، برابرى میان مردم و عدالت اجتماعى. پس از این روشهاى تربیت اسلامى(روش عمل و تکرار، پرسش و پاسخ، تشبیه و تمثیل، داستان‌سرایى، علمى و منطقى، الگویى، پند و موعظه، تشویق و تنبیه، توبه)را شرح و شماره مى‌کند. ویژگیهاى تربیت اسلامى؛ یعنى، یگانگى معبود، توجه به جسم و جان، توازن، روش متکامل، روش علمى، عدالت و توجه به ارزشها، فراز دیگر این باب است که بدان مى‌پردازد و پس از آن از عوامل تربیت در اسلام(خانه، مدرسه، مسجد، جامعه) یاد مى‌کند و به هدفهاى تربیت اسلامى(پرورش انسان فرهیخته، پرورش مبلغان دینى، تربیت امت اسلامى، تثبیت عقاید اسلامى در ذهن متربى)مى‌پردازد و از غایات(دینى، روحى، اجتماعى، علمى و اقتصادى)آن مى‌گوید و به مراکز آموزشى چون: مسجد، مدرسه، مکتب‌خانه، منازل، مجالس، سفرهاى علمى، صحرا، کتابخانه و برخى ابزار آموزشى اشاره مى‌کند. سپس به آموزگار در تربیت اسلامى مى‌رسد از آموزگار کودکان، مؤدبان که فرزندان اشراف را آموزش مى‌دادند و علما مى‌گوید و به متعلم در تربیت اسلامى نظر مى‌کند و از تربیت پیش از مدرسه(در خانه)، و تربیت مدرسه‌اى مى‌گوید و یادآور مى‌شود که فرصت و امکان آموزش همگانى بوده است و اصل تفرد رعایت مى‌شده است و به کودکان تهى‌دست هم مى‌پرداخته‌اند و عقب‌ماندگان ذهنى را هم از نظر دور نمى‌داشته‌اند. پس از این به آموزش زنان مى‌پردازد و برخى از زنان دانش‌آموختۀ بنام را معرفى مى‌کند و به محتوا و برنامۀ آموزشى مدرسه‌هاى ابتدایى مى‌پردازد و آن را در مغرب، اندلس و مشرق اسلامى با هم مى‌سنجد. پس از آن به مواد درسى در آموزش متوسطه و آموزش عالى مى‌پردازد.  
باب اول. تربیت اسلامى: در این باب از نیاز انسان به تربیت اسلامى مى‌گوید و به ماهیت آن اشاره مى‌کند و آن را پویا و بالنده، با صلابت اما انعطاف‌پذیر و نیز سازگار با روح زمان مى‌خواند. قرآن، حدیث و سیرۀ بزرگان را منابع آن مى‌شمارد و مى‌گوید انسان محور تربیت اسلامى است. به اصالت تربیت اسلامى مى‌پردازد و آن را با تربیت یونانى، رومى، یهودى، مسیحى و عرب جاهلى مى‌سنجد و از فلسفه تربیتى اسلام یاد مى‌کند و از دیدگاه آن نسبت به انسان، هستى، زندگى و حیات اخروى مى‌گوید و با شرح مبانى تربیت اسلامى(توحید، نبوت پیامبر اکرم(ص)، نماز، روزه، زکات، حج)به زمینه‌ها و انواع تربیت اسلامى مى‌رسد و از تربیت جسمى، عقلى، اخلاقى، روحى، اجتماعى، نفسى، عملى و هنرى بشرح مى‌گوید. آنگاه از اصول تربیتى اسلام یاد مى‌کند و موارد زیر را بازمى‌شکافد: ایمان کامل به اسلام، همراه کردن ایمان با عمل، توجه به رابطه میان خالق و مخلوق، حرمت انسان، تربیت باطن، توجه به اسوۀ حسنه، اسلام داراى نظام اخلاقى است، مردم همگى فرزند آدم‌اند، همه انسانها حق روزى دارند، آزادى در کردار و گفتار در چهارچوب ارزشهاى اسلامى، برابرى میان مردم و عدالت اجتماعى. پس از این روشهاى تربیت اسلامى(روش عمل و تکرار، پرسش و پاسخ، تشبیه و تمثیل، داستان‌سرایى، علمى و منطقى، الگویى، پند و موعظه، تشویق و تنبیه، توبه) را شرح و شماره مى‌کند. ویژگیهاى تربیت اسلامى؛ یعنى، یگانگى معبود، توجه به جسم و جان، توازن، روش متکامل، روش علمى، عدالت و توجه به ارزشها، فراز دیگر این باب است که بدان مى‌پردازد و پس از آن از عوامل تربیت در اسلام(خانه، مدرسه، مسجد، جامعه) یاد مى‌کند و به هدفهاى تربیت اسلامى(پرورش انسان فرهیخته، پرورش مبلغان دینى، تربیت امت اسلامى، تثبیت عقاید اسلامى در ذهن متربى)مى‌پردازد و از غایات(دینى، روحى، اجتماعى، علمى و اقتصادى)آن مى‌گوید و به مراکز آموزشى چون: مسجد، مدرسه، مکتب‌خانه، منازل، مجالس، سفرهاى علمى، صحرا، کتابخانه و برخى ابزار آموزشى اشاره مى‌کند. سپس به آموزگار در تربیت اسلامى مى‌رسد از آموزگار کودکان، مؤدبان که فرزندان اشراف را آموزش مى‌دادند و علما مى‌گوید و به متعلم در تربیت اسلامى نظر مى‌کند و از تربیت پیش از مدرسه(در خانه)، و تربیت مدرسه‌اى مى‌گوید و یادآور مى‌شود که فرصت و امکان آموزش همگانى بوده است و اصل تفرد رعایت مى‌شده است و به کودکان تهى‌دست هم مى‌پرداخته‌اند و عقب‌ماندگان ذهنى را هم از نظر دور نمى‌داشته‌اند. پس از این به آموزش زنان مى‌پردازد و برخى از زنان دانش‌آموختۀ بنام را معرفى مى‌کند و به محتوا و برنامۀ آموزشى مدرسه‌هاى ابتدایى مى‌پردازد و آن را در مغرب، اندلس و مشرق اسلامى با هم مى‌سنجد. پس از آن به مواد درسى در آموزش متوسطه و آموزش عالى مى‌پردازد.  


در باب دوم، نخست یادآور مى‌شود که تربیت غربى نمى‌تواند انسان را به ساحل نجات برد و حقوق انسان را پاس دارد بنابراین نمى‌تواند تربیتى جهانى باشد. آنگاه به جهانى بودن تربیت اسلامى اشاره مى‌کند و دلایل آن را مى‌آورد و مى‌افزاید تربیت اسلامى براى تحقق هدفهاى تربیتى خود لازم مى‌داند پیش از ولادت کودک محیط‍‌ خانوادگى مناسبى براى او پیش‌بینى شود و حقوق کودک پیش از زادن و پس از آن بکمال رعایت شود. پس از این به محتواى تربیت اشاره و آن را سه بخش مى‌کند: برنامه درسى کسانى که علم را از روى وظیفه مى‌آموزند؛ آنها که علم را براى خود علم مى‌آموزند و برنامه آنها که در پى آموزشهاى فنى و حرفه‌اى مى‌روند. آنگاه به پاره‌اى از پیشگامیهاى تربیت اسلامى نسبت به تربیت غربى مى‌پردازد و از توجه پدران به تربیت فرزندان در تربیت اسلامى یاد مى‌کند و نمونه‌اى از آن را مى‌آورد.  
در باب دوم، نخست یادآور مى‌شود که تربیت غربى نمى‌تواند انسان را به ساحل نجات برد و حقوق انسان را پاس دارد بنابراین نمى‌تواند تربیتى جهانى باشد. آنگاه به جهانى بودن تربیت اسلامى اشاره مى‌کند و دلایل آن را مى‌آورد و مى‌افزاید تربیت اسلامى براى تحقق هدفهاى تربیتى خود لازم مى‌داند پیش از ولادت کودک محیط‍‌ خانوادگى مناسبى براى او پیش‌بینى شود و حقوق کودک پیش از زادن و پس از آن بکمال رعایت شود. پس از این به محتواى تربیت اشاره و آن را سه بخش مى‌کند: برنامه درسى کسانى که علم را از روى وظیفه مى‌آموزند؛ آنها که علم را براى خود علم مى‌آموزند و برنامه آنها که در پى آموزشهاى فنى و حرفه‌اى مى‌روند. آنگاه به پاره‌اى از پیشگامیهاى تربیت اسلامى نسبت به تربیت غربى مى‌پردازد و از توجه پدران به تربیت فرزندان در تربیت اسلامى یاد مى‌کند و نمونه‌اى از آن را مى‌آورد.