۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می دهد' به 'میدهد') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'میشود' به 'میشود') |
||
(۲۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
}} | }} | ||
'''هزارهی سلوک'''، نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است که سیر و سلوک عرفانی و راه طریقت معنوی اسلام را برای مخاطبان خود در قالب سخنان بزرگان عرفان و سلوک تعریف و تبیین | '''هزارهی سلوک'''، نوشتهی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است که سیر و سلوک عرفانی و راه طریقت معنوی اسلام را برای مخاطبان خود در قالب سخنان بزرگان عرفان و سلوک تعریف و تبیین میکند. چنانکه از نام کتاب پیداست چیزی از هزار در آن وجود دارد، این هزار در واقع هزار نکته و سخن است که از دل منابع عرفانی و صوفیانه و از زبان عارفان بزرگ و مجرّبان طریقت استخراج شده و بدون شرح در اختیار اهل معرفت و طریقت قرار گرفته است. تنها تعریف و توصیف در مقدّمهی کتاب است که واقعاً ارزشمند و بنیادین است. | ||
آثار اهل تصوّف و عرفان بی تردید سرشار از | آثار اهل تصوّف و عرفان بی تردید سرشار از گفتهها و اسرار معنوی است ولی واقع این است که نه همهی افراد به همهی آن منابع دسترسی دارند و نه تمام آثار برای همه قابل فهم است. شاید برخی چنین تصوّر کنند که این هزار نکته و اشارت و عبارت چندان مهم نباشد و به طور اتّفاقی و ساده گزینش شده است. ولی همین که استادی مسلّم در عرفان و تصوّف که خود از وارثان معنوی سلوک و طریقت، آنهم در بهترین مکتب عرفانی است دست به این گزینش بزند قهراً از دهها کتاب بهتر و ارزنده تر است، زیرا چیزهایی برگزیده شده که دانستن و خواندن و فهمیدن آن ضروری سلوک و طریق محسوب میشده است و همین نکته است که این کتاب را ویژه و خاص میکند و آن را در حد کتابی مرجع در این دوره مطرح میسازد. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
کتاب هزارهی سلوک، اثری است یک جلدی با حجمیقابل توجّه در 416 صفحه که به | کتاب هزارهی سلوک، اثری است یک جلدی با حجمیقابل توجّه در 416 صفحه که به مسئلهی سیر و سلوک عرفانی میپردازد و آن را از جوانب گوناگون مورد کاوش قرار میدهد، به نوعی که میتوان گفت این هزاره در حکم یک دایرة المعارفی خاص عرفان و طریقت است که به تمام مطالب سلوک اهتمام کرده است. این کتاب بر خلاف دیگر آثار استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] که عموماً تحلیل و نقد و بررسی است، گزینشهایی خاص و ناب از مفاهیم سلوک عرفانی است که از شخصیتهای برجسته و آثار عرفانی گزینش و دستچین شده است. بر این اساس این کتاب چنانکه از نام آن هم معلوم است در بر دارندهی هزار عبارت نثر و تعداد اندکی نظم در بیان معنا و مفهوم سلوک است. این هزار سخن با شمارههای مسلسل از عدد 1 تا 1000 را به طور متوالی دنبال میکند. | ||
هر چند که در | هر چند که در صفحهی چهارم کتاب چیزی به مانند فهرست مطالب وجود دارد ولی واقع این است که غیر از مقدّمهای که حدود 15 صفحه است مابقی به طور یکباره در متن که با عنوان «هزارهی سلوک» مطرح شده قرار گرفته است که به طور مسلسل تا عدد 1000 را دنبال میکند و در انتها نیز کتابنامه و نمایه وجود دارد. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
کتاب هزارهی سلوک، نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی سیر و سلوک عرفانی پرداخته است. سلوک عرفانی با تمام نمایی که دارد و به نظر ساده | کتاب هزارهی سلوک، نوشتهی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] با دقّت تمام به بررسی پیچیدهی مسئلهی سیر و سلوک عرفانی پرداخته است. سلوک عرفانی با تمام نمایی که دارد و به نظر ساده میرسد ولی در واقع از مشکلترین امور است، این است که کسانی که به آن راه وارد میشوند و مراتب و منازلی را طی میکنند در نظر صاحبنظران افرادی خاص و برجسته میشوند. لذا از جمله مسائلی است که باید بهتر از قبل تبیین شود و کم و کیف آن مورد تحلیل قرار بگیرد. و این کتاب هم در همین راستا و در پاسخ به همین مسئله نوشته و منتشر شده است. | ||
نویسنده در بخشی از | نویسنده در بخشی از مقدّمهی کتاب مینویسد: باری، سیر و سلوک عرفانی هم از عالیترین و در عین حال مشکلترین بخش ادبیات ایران زمین است. هر فردی از افراد انسانی در هر زمان و هر مکان شیفته و واله عارفانِ سلوک کرده و به کشف حقیقت رسیده است. کیست که مشتاق عارفان راستین و صوفیانِ صادق نباشد؟ کیست که میل دیدار و ملاقات آن چهرههای نورانی را نداشته باشد؟ و کیست که نخواهد در تمام عمر حتّی برای لحظات و دقایقی خلوت عارفانهی ایشان را درک کند و از آن دقایق، عالیترین بهرهها را برای خود ببرد؟ اینها همه هست و مردم نیز بی اندازه مشتاق عارفانند، امّا به راستی عارف و صوفیِ راستین که بر مدار حقیقت باشد و در طریقت به کمال رسیده و در شریعت بار معنوی خود را با احکام الهی بسته باشد کیست و کجاست؟ دربارهی سیر و سلوک و عرفان و تصوّف، و هم در بارهی عارف و صوفی و مردان راه رفته، هر کس به طور دست و پا شکسته چیزهایی را خوانده و در ذهن خود اندوختهای دارد، امّا اینکه آن خواندهها و اندوختهها تا چه اندازه با اصل منطبق باشد و به حقیقت نزدیک، محتاجِ داشتن محکی است تا صحّت آن داشتهها و احیاناً یافتهها را ضمانت نماید. این محک و معیار را نیز باید از خود عارفان راستین و از منابع اصلی و اصیل عرفانی وام گرفت. و البتّه این هم هست که شناخت منابع و مآخذ عرفانی نیز خود بسیار سخت و زمانبر بوده و نیازمند متخصّصی عرفان شناس است<ref>مقدّمه، صص 9-8</ref>. | ||
در مقدّمه نکتههای مهم و دقیقی از طریقت و سلوک مورد توجّه و توضیح قرار گرفته است که هر کسی که میل به طریقت و عرفان دارد باید با آن آشنا بشود. از مرید و مراد و منازل و مراتب سلوک، از مقامات معنوی، از حال و مقام، از غیبت و حضور، از راه و راهرو و راهبر، از پیمان و عهد و سگند، از نیاز و احتیاج، از دستگیری و ارشاد و راهنمایی، از | در مقدّمه نکتههای مهم و دقیقی از طریقت و سلوک مورد توجّه و توضیح قرار گرفته است که هر کسی که میل به طریقت و عرفان دارد باید با آن آشنا بشود. از مرید و مراد و منازل و مراتب سلوک، از مقامات معنوی، از حال و مقام، از غیبت و حضور، از راه و راهرو و راهبر، از پیمان و عهد و سگند، از نیاز و احتیاج، از دستگیری و ارشاد و راهنمایی، از ارائهی طریق و ایصال الی المقصود و بسیاری چیزهای دیگر. | ||
در بخش دیگری از مقدّمه در خصوص این هزاره چنین توضیح میدهد: در این کتاب، | در بخش دیگری از مقدّمه در خصوص این هزاره چنین توضیح میدهد: در این کتاب، خوانندهی گرامی با اصل عرفان و حقیقت سلوک، آن هم از زبان مردان عارف و سلوک کرده آشنا میگردد. و کلمات اصیل را از عالیترین منابع عرفانی و صوفیانه مرور میکند. هزارهی سلوک، کتابی خواندنی و به راستی تأمّل کردنی است. دائرةالمعارفی از سیر و سلوک عرفانی است و هر فردی در هر مرحله از سلوک که باشد به این کتاب از جهاتی نیازمند است. اینکه هزار سخن مهمّ از مهمترین شخصیّتهای عرفانی را در خود جمع کرده و در حقیقت گنجینهای گرانبها از عالیترین جواهرات معنوی به حساب میآید. دیگر اینکه نام نامیِ تعدادی از عارفان و ذکر خیرشان یکجا در این مجموعه و در کنار یکدیگر قرار گرفته که در کمتر کتابی این اتّفاق میافتد. وجود دهها آیه و روایت که مستند عارفان بوده، خود این کتاب را اعتباری دینی بخشیده. اینکه درستترین راه را برای مخاطبان به نمایش درآورده در زودتر و بهتر رسیدن به سرمنزل مقصود کمکی عالی محسوب میشود. و اینکه از انحرافات و خطاهای برخی خامان و ناقصان یاد کرده نیز میتواند راهنمایی نیکو به حساب آید. در این اثر آداب و ادبِ سلوک عرفانی آنگونه که در نزد عارفان بزرگ بوده و رواج داشته، به تمامی یاد شده و خواننده با مرور و مطالعهی این کتاب خواهد دانست که ایشان چگونه آداب سلوک را و ادب خاص حضور را میفهمیدند و به اجراء در میآوردند. بدیهی است که سلوک عرفانی آن هم با عمقی که در عرفان ما دارد بدون دانستن و توجّه نمودن به آداب و ادب ناشدنی است. و لذا این اثر میتواند سندی قابل توجّه در این باب برای مشتاقان سلوک باشد، چه برای رفتن به راهی که به دعوت و حکم سلطان جهان است قهراً باید شرایط حرکت و آداب و ادبِ راه و راهرو و راهبر و مقصد را دانست و به ویژه آنچه که مربوط به «حضور» است باید به خوبی فراگرفته شود تا کار سالک به خوبی به انجام برسد<ref>مقدّمه، صص 17-16</ref>. | ||
در بین سخنانی که در این هزاره وجود دارد به واقع برخی بسیار ناب و ارزندهاند که باید بارها و بارها خوانده و تکرار شود. ذکر برخی از این عبارات میتواند ما را با محتوای کتاب بیشتر آشنا کند. در شماره 3 آمده است: عین القضاة همدانی گوید: ای عزیز! هرکه ناسخ و منسوح نشناسد پیری را نشاید البتّه. نشنیدی که علی بوطالب(ع) یکی را دید که دعوت خلق | در بین سخنانی که در این هزاره وجود دارد به واقع برخی بسیار ناب و ارزندهاند که باید بارها و بارها خوانده و تکرار شود. ذکر برخی از این عبارات میتواند ما را با محتوای کتاب بیشتر آشنا کند. در شماره 3 آمده است: عین القضاة همدانی گوید: ای عزیز! هرکه ناسخ و منسوح نشناسد پیری را نشاید البتّه. نشنیدی که علی بوطالب(ع) یکی را دید که دعوت خلق میکرد در دین، چه گفت؟ گفت: هل عرفت النّاسخ من المنسوخ؟ فقال: لا! فقال له علی: هلکت و اهلکت. آنکه راه خدا نداند چه داند که علی این چرا گفت. خلق جهان از ناسخ و منسوخ نام دانند، شعاع را آفتاب خوانند و روا بود، امّا نشاید که پندارند که عین آفتاب است. آن آیات را که جهانیان ناسخ و منسوخ خوانند، جزوی دان از کلّی، امّا همهی آن نیست. آن یک نقطه است از آیات نواسخ و منسوخات<ref>متن، ص 20</ref>. | ||
در شماره 5 هم | در شماره 5 هم میخوانیم: ابوالمفاخر یحیی باخرزی گوید: از آداب مالابدّ آن است که درویش باید که به ابواب سلاطین نزدیک نشود و نرود، و با کسانی که ایشان را به دنیا رغبت باشد صحبت ندارد که ایشان دل او را از خدای تعالی بازگیرند و محبّ دنیا گردانند و اگر به ضرورت ناگاه به صحبت ایشان درافتی ایشان را نصیحت کن و در سخن با ایشان خیانت مکن که آن معاملت با خدای است، و حقّ را بگوی و چون این شرط در صحبت به جای آری ایشان تو را مسخّر گردند<ref>متن، ص 21</ref>. | ||
شماره 26 | شماره 26 میگوید: ابوالحسین نوری گوید: صوفیان آن قوم اند که جان ایشان از کدورت بشریّت آزاد گشته است و از آفت نفس صافی شده و از هوی خالص شده تا در صف اوّل و درجهی اعلی با حق بیارامیدهاند و از غیر او رمیده، نه مالک بوند و نه مملوک<ref>متن، صص 29-28</ref>. | ||
در شماره 997 هم آمده است: شیخ مجدالدّین بغدادی گوید: سالک راه و طالب درگاه که با کمال راستی قدم در راه گذارده و دل از توجّه به ماسوا تهی نموده هراندازه که منزلت و قربش به حضرت ذوالجلال زیادتر شود عشق به عبادت و حرص بندگیِ او فراوانتر خواهد شد و این تزاید عبادت و عشق، یکی از نشانههای قبولی است، که چنان سالکی مقبول درگاه الله قرار گرفته است<ref>متن، ص 364</ref>. | در شماره 997 هم آمده است: شیخ مجدالدّین بغدادی گوید: سالک راه و طالب درگاه که با کمال راستی قدم در راه گذارده و دل از توجّه به ماسوا تهی نموده هراندازه که منزلت و قربش به حضرت ذوالجلال زیادتر شود عشق به عبادت و حرص بندگیِ او فراوانتر خواهد شد و این تزاید عبادت و عشق، یکی از نشانههای قبولی است، که چنان سالکی مقبول درگاه الله قرار گرفته است<ref>متن، ص 364</ref>. | ||
چنان که از متن کتاب پیداست، گذشته از بیان مفاهیم عرفانی و سلوکی که دانستن آن لازم است، غرض دیگری در کار بوده که خواننده با نام عارفان بزرگ و احیاناً ناشناخته و یا کمتر شناخته آشنا شود و نیز با برخی منابع مهم صوفیانه که کمتر در کتابهای پژوهشی دیده میشود. و این هر دو مورد نیز بسیار مهم و قابل | چنان که از متن کتاب پیداست، گذشته از بیان مفاهیم عرفانی و سلوکی که دانستن آن لازم است، غرض دیگری در کار بوده که خواننده با نام عارفان بزرگ و احیاناً ناشناخته و یا کمتر شناخته آشنا شود و نیز با برخی منابع مهم صوفیانه که کمتر در کتابهای پژوهشی دیده میشود. و این هر دو مورد نیز بسیار مهم و قابل توجّهاند. | ||
نامهای آشنا و غریبی که از این بابت در این مجموعه سخن گفتهاند برخی بدین ترتیب است: [[بایزید بسطامی|بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ذوالنون مصری]]، یحیی معاذ رازی، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[ابوالحسن نوری]]، [[ابوالحسن خرقانی]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[مولانا]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[محمّد رویم]]، [[کمال خوارزمی، حسین بن حسن|کمالالدین خوارزمی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[سعدی شیرازی]]، [[باخرزی، یحیی بن احمد|یحیی باخرزی]]، [[سمنون محب]]، [[ابوعلی دقّاق]]، [[سری سقطی]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجمالدین کبری]]، [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[عزیزالدین نسفی]] و دهها عارف و حکیم و فیلسوف دیگر که با دانش و معرفت وسیع سخنان نغز گفتهاند. در کنار این اسامیارزشمند مسئلهی منابعی هم هست که این مطالب از دل آنها بیرون کشیده شده است و غرض نویسنده آشنایی خواننده با این منابع اصلی و اصیل برای کسب معارف دینی و عرفانی است. در این بین از برخی منابع بدین شرح میتوان یاد کرد: [[رساله قشیریه]]، [[اللمع في التصوف|اللمع فی التّصوّف]]، [[التّعرّف لمذهب اهل التصوف]]، [[طبقات الصوفية (للسلمي)|الطبقات الصوفیه سلمی]]، [[طبقات الصوفية (انصاري هروي)|الطبقات الصوفیه انصاری]]، [[الفتوحات المکیة]]، [[کیمیای سعادت]]، [[مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل|الانسان الکامل]]، [[سلک السّلوک]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[معارف (سلطان ولد)|معارف بهاء ولد]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، [[انس التائبین]]، [[مصیبتنامه|مصیبت نامه]]، [[عبهر العاشقین]]، [[تمهيدات|تمهیدات]]، [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]]، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و غیره. | نامهای آشنا و غریبی که از این بابت در این مجموعه سخن گفتهاند برخی بدین ترتیب است: [[بایزید بسطامی|بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ذوالنون مصری]]، یحیی معاذ رازی، [[خواجه عبدالله انصاری]]، [[ابوالحسن نوری]]، [[ابوالحسن خرقانی]]، [[سهل بن عبدالله تستری]]، [[مولانا]]، [[روزبهان بقلی شیرازی]]، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]]، [[محمّد رویم]]، [[کمال خوارزمی، حسین بن حسن|کمالالدین خوارزمی]]، [[ابوالقاسم قشیری]]، [[سعدی شیرازی]]، [[باخرزی، یحیی بن احمد|یحیی باخرزی]]، [[سمنون محب]]، [[ابوعلی دقّاق]]، [[سری سقطی]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجمالدین کبری]]، [[اسفراینی، عبدالرحمن بن محمد|نورالدین اسفراینی]]، [[سفیان ثوری]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[عزیزالدین نسفی]] و دهها عارف و حکیم و فیلسوف دیگر که با دانش و معرفت وسیع سخنان نغز گفتهاند. در کنار این اسامیارزشمند مسئلهی منابعی هم هست که این مطالب از دل آنها بیرون کشیده شده است و غرض نویسنده آشنایی خواننده با این منابع اصلی و اصیل برای کسب معارف دینی و عرفانی است. در این بین از برخی منابع بدین شرح میتوان یاد کرد: [[رساله قشیریه]]، [[اللمع في التصوف|اللمع فی التّصوّف]]، [[التّعرّف لمذهب اهل التصوف]]، [[طبقات الصوفية (للسلمي)|الطبقات الصوفیه سلمی]]، [[طبقات الصوفية (انصاري هروي)|الطبقات الصوفیه انصاری]]، [[الفتوحات المکیة]]، [[کیمیای سعادت]]، [[مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الكامل|الانسان الکامل]]، [[سلک السّلوک]]، [[مصباح الهداية و مفتاح الكفاية|مصباح الهدایه]]، [[معارف (سلطان ولد)|معارف بهاء ولد]]، [[كشف المحجوب (تصنیف)|کشف المحجوب]]، [[انس التائبین]]، [[مصیبتنامه|مصیبت نامه]]، [[عبهر العاشقین]]، [[تمهيدات|تمهیدات]]، [[فوائح الجمال و فواتح الجلال|فوائح الجمال]]، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] و غیره. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
هزارهی سلوک، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]، در یک جلد با مقدّمهای دقیق و گسترده در بیان مفهوم منطبق با کتاب نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مختصرمطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و نیز نمایه دیده | هزارهی سلوک، تألیف [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]، در یک جلد با مقدّمهای دقیق و گسترده در بیان مفهوم منطبق با کتاب نوشته شده است. متن کتاب فارسی است و دارای 416 صفحه است. کتاب حاضر در قطع رقعی و با جلد نرم و کاغذ مرغوب منتشر شده. در آغاز، فهرست مختصرمطالب درج شده و در انتهای اثر هم فهرست جامعی از منابع و مأخذ و نیز نمایه دیده میشود. | ||