۱۰۶٬۴۲۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'والدین' به 'و الدین') برچسب: واگردانی دستی |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.ر' به '. ر') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
نویسنده با بررسی شخصیت و کردار خلیفه عباسی، المستعصم بالله، وی را فرمود مغرور و متکبر و غرق در تجملات دانسته از اموال و احتشام و جلال و اقتدار خلیفه سخن میگوید و با نگرشی انتقادی چنین مینگارد: «با آنکه مفترض الطاعة بود در انواع لهو و لعب که عین بدعت و ضلالت است مستغرق بود.» | نویسنده با بررسی شخصیت و کردار خلیفه عباسی، المستعصم بالله، وی را فرمود مغرور و متکبر و غرق در تجملات دانسته از اموال و احتشام و جلال و اقتدار خلیفه سخن میگوید و با نگرشی انتقادی چنین مینگارد: «با آنکه مفترض الطاعة بود در انواع لهو و لعب که عین بدعت و ضلالت است مستغرق بود.» | ||
گاه وصّاف الحضره در پی آن است که دلیل واقعی سقوط بغداد را نیز بیابد، شاید حکایت زیر که دو دیدگاه مغولان و خلیفه عباسی را نشان میدهد، بیانگر بخشی از این حقیقت باشد: «روزی خلیفه به نماز صبح ایستاد، آیه قل اللهم مالک الملک توتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تذل من تشاء و...را بخواند و تضرع بسیار کرد و بگریست این حال را به سمع ایلخان رساندند...گویند او را از خوردن طعام بازداشته بودند چون سخت گرسنه شد از موکلان غذایی طلبید، هلاکو گفت تا طبقی از زر پیش او نهادند و گفتند ایلخان میگوید از این طبق تناول کرد! خلیفه گفت: اگر زر را نمیتوان خورد چرا میان لشگر تفرقه نکردی تا مال و ملک و ملت را از تعرض ما مصون دارد!» | گاه وصّاف الحضره در پی آن است که دلیل واقعی سقوط بغداد را نیز بیابد، شاید حکایت زیر که دو دیدگاه مغولان و خلیفه عباسی را نشان میدهد، بیانگر بخشی از این حقیقت باشد: «روزی خلیفه به نماز صبح ایستاد، آیه قل اللهم مالک الملک توتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تذل من تشاء و... را بخواند و تضرع بسیار کرد و بگریست این حال را به سمع ایلخان رساندند...گویند او را از خوردن طعام بازداشته بودند چون سخت گرسنه شد از موکلان غذایی طلبید، هلاکو گفت تا طبقی از زر پیش او نهادند و گفتند ایلخان میگوید از این طبق تناول کرد! خلیفه گفت: اگر زر را نمیتوان خورد چرا میان لشگر تفرقه نکردی تا مال و ملک و ملت را از تعرض ما مصون دارد!» | ||
گرچه وصّاف مغولان را «سپاهیان خدا» مینامد؛ لیکن به ویژگیهای واقعی این قوم و دلایل پیروزی و شکستشان نیز توجه دارد. وی جنگاوری، بیرحمی، جنگ روانی، فنون محاصره و تصرف شهرها، ابرام در رسیدن به هدف، تعقیب دشمنان، بهرهگیری از اسبهای گریزپا شمشیرهای بران، دارا بودن دلهای استوار و محکم، شماره فراوان و امان دادن به تسلیمشدگان را از جمله دلایل پیروزی مغولان در جنگ دانسته و غفلت و سرمستی و استغراق در نای و نوش را از اسباب هزیمت ایشان در رویاروی با ممالیک میداند. | گرچه وصّاف مغولان را «سپاهیان خدا» مینامد؛ لیکن به ویژگیهای واقعی این قوم و دلایل پیروزی و شکستشان نیز توجه دارد. وی جنگاوری، بیرحمی، جنگ روانی، فنون محاصره و تصرف شهرها، ابرام در رسیدن به هدف، تعقیب دشمنان، بهرهگیری از اسبهای گریزپا شمشیرهای بران، دارا بودن دلهای استوار و محکم، شماره فراوان و امان دادن به تسلیمشدگان را از جمله دلایل پیروزی مغولان در جنگ دانسته و غفلت و سرمستی و استغراق در نای و نوش را از اسباب هزیمت ایشان در رویاروی با ممالیک میداند. |