سعید بن مسیب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۶۳: خط ۶۳:
[[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم]] در کتاب «[[حلية الأولياء و طبقات الأصفياء|حلیه]]» از یحیى بن سعید و او از سعید بن مسیب نقل مى‌کند که سعید دربارۀ آیۀ «رَبُّکمْ أَعْلَمُ بِمٰا فِی نُفُوسِکمْ إِنْ تَکونُوا صٰالِحِینَ فَإِنَّهُ کٰانَ لِلْأَوّٰابِینَ غَفُوراً» گفت: «مراد کسى است که گناه و سپس توبه کرده است و باز گناه و بار دیگر توبه کرده است، ولى در هیچ مورد عمدا به گناه بازنگشته است». این دقیق‌ترین تفسیر آیه است؛ زیرا این آیه به چند شکل تفسیر شده است: 1. از ابن عباس و عمرو بن شرحبیل نقل شده است که مراد تسبیح‌گویانند. 2. نیز از ابن عباس نقل شده که مراد مطیعان نیکوکارند. 3. قتاده گفته است: مراد مطیعان و نمازگزارانند. 4. از ابن منکدر و نیز از [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السّلام]] نقل شده است که: «مراد کسانى‌اند که بین نماز مغرب و عشاء نماز مى‌گزارند». 5. از عون عقیلى رسیده است: مراد کسانى‌اند که نماز ظهر مى‌خوانند. 6. مراد روى گرداننده از گناه و روى‌آورنده به خداست؛ که همین معناى آخر پسندیده است، ولى در شرایط و چگونگى آن اختلاف است. از سعید بن جبیر نقل شده که گفت: «یعنى بازگشت‌کنندگان به سوى نیکى». و از مجاهد چنین نقل شده است: «یعنى کسى که در خلوت گناهان خود را به یاد مى‌آورد و از آن استغفار مى‌کند». از عطاء بن یسار نقل شده است: «معناى آن این است که بنده گناه کرده سپس توبه مى‌کند؛ خدا هم توبۀ او را مى‌پذیرد؛ باز گناه کرده، دوباره توبه مى‌کند و خدا توبۀ او را مى‌پذیرد؛ براى بار سوم که گناه مى‌کند، اگر توبه کرد، خداوند طورى توبۀ او را مى‌پذیرد که اثرش نابود شدنى نیست». از عبید بن عمیر روایت شده است: «اوّاب به معناى حفیظ است؛ یعنى کسى که مى‌گوید: خداوندا! گناهانى را که در این مجلس مرتکب شدم بیامرز».  
[[ابونعیم، احمد بن عبدالله|ابونعیم]] در کتاب «[[حلية الأولياء و طبقات الأصفياء|حلیه]]» از یحیى بن سعید و او از سعید بن مسیب نقل مى‌کند که سعید دربارۀ آیۀ «رَبُّکمْ أَعْلَمُ بِمٰا فِی نُفُوسِکمْ إِنْ تَکونُوا صٰالِحِینَ فَإِنَّهُ کٰانَ لِلْأَوّٰابِینَ غَفُوراً» گفت: «مراد کسى است که گناه و سپس توبه کرده است و باز گناه و بار دیگر توبه کرده است، ولى در هیچ مورد عمدا به گناه بازنگشته است». این دقیق‌ترین تفسیر آیه است؛ زیرا این آیه به چند شکل تفسیر شده است: 1. از ابن عباس و عمرو بن شرحبیل نقل شده است که مراد تسبیح‌گویانند. 2. نیز از ابن عباس نقل شده که مراد مطیعان نیکوکارند. 3. قتاده گفته است: مراد مطیعان و نمازگزارانند. 4. از ابن منکدر و نیز از [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السّلام]] نقل شده است که: «مراد کسانى‌اند که بین نماز مغرب و عشاء نماز مى‌گزارند». 5. از عون عقیلى رسیده است: مراد کسانى‌اند که نماز ظهر مى‌خوانند. 6. مراد روى گرداننده از گناه و روى‌آورنده به خداست؛ که همین معناى آخر پسندیده است، ولى در شرایط و چگونگى آن اختلاف است. از سعید بن جبیر نقل شده که گفت: «یعنى بازگشت‌کنندگان به سوى نیکى». و از مجاهد چنین نقل شده است: «یعنى کسى که در خلوت گناهان خود را به یاد مى‌آورد و از آن استغفار مى‌کند». از عطاء بن یسار نقل شده است: «معناى آن این است که بنده گناه کرده سپس توبه مى‌کند؛ خدا هم توبۀ او را مى‌پذیرد؛ باز گناه کرده، دوباره توبه مى‌کند و خدا توبۀ او را مى‌پذیرد؛ براى بار سوم که گناه مى‌کند، اگر توبه کرد، خداوند طورى توبۀ او را مى‌پذیرد که اثرش نابود شدنى نیست». از عبید بن عمیر روایت شده است: «اوّاب به معناى حفیظ است؛ یعنى کسى که مى‌گوید: خداوندا! گناهانى را که در این مجلس مرتکب شدم بیامرز».  


سعید بن مسیب آیه را بدین شکل تفسیر کرد: «مراد؛ کسى است که گناه کرده، توبه پیشه مى‌کند، باز گناه کرده، توبه مى‌نماید، ولى رجوع مجدد او به گناه از روى تعمد و اراده نیست، بلکه به دلیل اشتباهى است که از او سر مى‌زند». همین نکتۀ ظریف مقصود اساسى است؛ زیرا در آیه «الأوّاب» به کار برده شده که صیغۀ مبالغه است و بیانگر مبالغه در أوب (رجوع) است؛ یعنى زیاد و پى در پى، ولى آیا رجوع بدون قید و شرط و هر گناهکارى مراد است یا مقصود رجوع کسى است که از روى سرپیچى از فرمان خدا و سرکشى در مقابل دستورات او گناه نمى‌کند، بلکه گناه - به تعبیر ساده - از دستش در رفته یا هواى نفس بر او غالب شده، معصیت کرده است ولى پس از اندکى متوجه اشتباه خود شده و توبه مى‌کند؟! خداوند مى‌فرماید: «إِنَّمَا التَّوْبَه عَلَى اللّٰهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهٰالَه ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ» . نیز مى‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ الشَّیطٰانِ تَذَکرُوا فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ» . معناى «لمم» آمرزیده شده در آیۀ «وَ یجْزِی الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى اَلَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کبٰائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوٰاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّک وٰاسِعُ الْمَغْفِرَه هُوَ أَعْلَمُ بِکمْ إِذْ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ» نیز همین است؛ یعنى گناهانى که از روى نادانى و غفلت از فرد سر مى‌زند نه از روى تمرّد و عناد با حق. [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السّلام]] مى‌فرماید: «لمم به این معناست که انسان گناهى را ناخواسته مرتکب شود و از آن استغفار کند»؛ نیز مى‌فرماید: «یعنى هر گناهى که بندۀ مؤمن به ترک آن خو گرفته است، ولى ناخواسته مرتکب آن شود». همچنین مى‌فرماید: «لمّام این است که بنده مرتکب گناهى شود که جزو عادت و سرشت او نگردیده است». در روایت دیگر آمده است: «لمم بدین معناست که بنده گناهى را بعد از دیگر مرتکب شود». باز در روایتى مى‌فرماید: «لمم گناهى است که فرد مرتکب آن مى‌شود سپس تا زمانى که خدا بخواهد درنگ مى‌کند و بعد دوباره ناخواسته مرتکب آن مى‌شود». آرى، گاهى نفس بر انسان غالب مى‌شود و در نتیجه آن مرتکب گناهى مى‌گردد که شیوۀ او نبوده است؛ ازاین‌رو متوجه گناه خود شده، فورا از کردۀ خود پشیمان مى‌گردد و توبه مى‌کند. بر همین منوال اگر دوباره مرتکب گناهى شد که به آن عادت نکرده است توبه مى‌کند و خداوند توبۀ او را مى‌پذیرد؛ زیرا او بسیار توبه‌پذیر و به غایت مهربان است. این همان نکتۀ دقیقى است که در تفسیر ابن مسیب بدان اشاره رفته است، او مى‌گوید: «و لا یعود فی شیء قصدا»؛ و این همان معنایى است که از صدر آیه به دست مى‌آید: «رَبُّکمْ أَعْلَمُ بِمٰا فِی نُفُوسِکمْ إِنْ تَکونُوا صٰالِحِینَ فَإِنَّهُ کٰانَ لِلْأَوّٰابِینَ غَفُوراً» . تفسیر رسیده از ناحیۀ [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السّلام]] هم به همین معنا نظر دارد. حضرت مى‌فرماید: «الأوّاب: النّواح المتعبّد الراجع عن ذنبه». همین تفسیر از مجاهد بن جبر نیز روایت شده است. نوّاح صیغۀ مبالغه و بیانگر فزونى ناله و آه است و به کسى گفته مى‌شود که بر کردار خود آه و فغان مى‌کند و از روى پشیمانى بر کردۀ خود مى‌گرید و در حالى که به درگاه خداوند روى آورده است استغفار مى‌کند. «عن» که از ادوات اعراض است نیز بر نهایت پشیمانى و عزم (جزم) بر کنار گذاشتن همیشگى گناه دلالت دارد. تفسیرى که به نماز بین مغرب و عشاء نظر داشت، اشاره به یکى از وسایلى است که هنگام دعا و نیایش به درگاه الهى باید آن را وسیله قرار داد. «یٰا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّٰهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَه» . به همین دلیل که به «نماز اوّابین» نامگذارى شده است. کیفیت آن را نیز هشام بن سالم از امام صادق علیه‌السّلام چنین روایت مى‌کند: «نمازى است چهار رکعتى و در هر رکعت «سورۀ اخلاص» پنجاه بار خوانده مى‌شود و این نماز اوّابین است» . همچنین در روایات به خواندن چهار رکعت نماز نافلۀ بعد از مغرب، ترغیب و توصیه شده که در حضر و سفر ترک نشود.  
سعید بن مسیب آیه را بدین شکل تفسیر کرد: «مراد؛ کسى است که گناه کرده، توبه پیشه مى‌کند، باز گناه کرده، توبه مى‌نماید، ولى رجوع مجدد او به گناه از روى تعمد و اراده نیست، بلکه به دلیل اشتباهى است که از او سر مى‌زند». همین نکتۀ ظریف مقصود اساسى است؛ زیرا در آیه «الأوّاب» به کار برده شده که صیغۀ مبالغه است و بیانگر مبالغه در أوب (رجوع) است؛ یعنى زیاد و پى در پى، ولى آیا رجوع بدون قید و شرط و هر گناهکارى مراد است یا مقصود رجوع کسى است که از روى سرپیچى از فرمان خدا و سرکشى در مقابل دستورات او گناه نمى‌کند، بلکه گناه - به تعبیر ساده - از دستش در رفته یا هواى نفس بر او غالب شده، معصیت کرده است ولى پس از اندکى متوجه اشتباه خود شده و توبه مى‌کند؟! خداوند مى‌فرماید: «إِنَّمَا التَّوْبَه عَلَى اللّٰهِ لِلَّذِینَ یعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهٰالَه ثُمَّ یتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ». نیز مى‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذٰا مَسَّهُمْ طٰائِفٌ مِنَ الشَّیطٰانِ تَذَکرُوا فَإِذٰا هُمْ مُبْصِرُونَ». معناى «لمم» آمرزیده شده در آیۀ «وَ یجْزِی الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى اَلَّذِینَ یجْتَنِبُونَ کبٰائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوٰاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّک وٰاسِعُ الْمَغْفِرَه هُوَ أَعْلَمُ بِکمْ إِذْ أَنْشَأَکمْ مِنَ الْأَرْضِ» نیز همین است؛ یعنى گناهانى که از روى نادانى و غفلت از فرد سر مى‌زند نه از روى تمرّد و عناد با حق. [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السّلام]] مى‌فرماید: «لمم به این معناست که انسان گناهى را ناخواسته مرتکب شود و از آن استغفار کند»؛ نیز مى‌فرماید: «یعنى هر گناهى که بندۀ مؤمن به ترک آن خو گرفته است، ولى ناخواسته مرتکب آن شود». همچنین مى‌فرماید: «لمّام این است که بنده مرتکب گناهى شود که جزو عادت و سرشت او نگردیده است». در روایت دیگر آمده است: «لمم بدین معناست که بنده گناهى را بعد از دیگر مرتکب شود». باز در روایتى مى‌فرماید: «لمم گناهى است که فرد مرتکب آن مى‌شود سپس تا زمانى که خدا بخواهد درنگ مى‌کند و بعد دوباره ناخواسته مرتکب آن مى‌شود». آرى، گاهى نفس بر انسان غالب مى‌شود و در نتیجه آن مرتکب گناهى مى‌گردد که شیوۀ او نبوده است؛ ازاین‌رو متوجه گناه خود شده، فورا از کردۀ خود پشیمان مى‌گردد و توبه مى‌کند. بر همین منوال اگر دوباره مرتکب گناهى شد که به آن عادت نکرده است توبه مى‌کند و خداوند توبۀ او را مى‌پذیرد؛ زیرا او بسیار توبه‌پذیر و به غایت مهربان است. این همان نکتۀ دقیقى است که در تفسیر ابن مسیب بدان اشاره رفته است، او مى‌گوید: «و لا یعود فی شیء قصدا»؛ و این همان معنایى است که از صدر آیه به دست مى‌آید: «رَبُّکمْ أَعْلَمُ بِمٰا فِی نُفُوسِکمْ إِنْ تَکونُوا صٰالِحِینَ فَإِنَّهُ کٰانَ لِلْأَوّٰابِینَ غَفُوراً». تفسیر رسیده از ناحیۀ [[امام جعفر صادق علیه‌السلام|امام صادق علیه‌السّلام]] هم به همین معنا نظر دارد. حضرت مى‌فرماید: «الأوّاب: النّواح المتعبّد الراجع عن ذنبه». همین تفسیر از مجاهد بن جبر نیز روایت شده است. نوّاح صیغۀ مبالغه و بیانگر فزونى ناله و آه است و به کسى گفته مى‌شود که بر کردار خود آه و فغان مى‌کند و از روى پشیمانى بر کردۀ خود مى‌گرید و در حالى که به درگاه خداوند روى آورده است استغفار مى‌کند. «عن» که از ادوات اعراض است نیز بر نهایت پشیمانى و عزم (جزم) بر کنار گذاشتن همیشگى گناه دلالت دارد. تفسیرى که به نماز بین مغرب و عشاء نظر داشت، اشاره به یکى از وسایلى است که هنگام دعا و نیایش به درگاه الهى باید آن را وسیله قرار داد. «یٰا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّٰهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسِیلَه». به همین دلیل که به «نماز اوّابین» نامگذارى شده است. کیفیت آن را نیز هشام بن سالم از امام صادق علیه‌السّلام چنین روایت مى‌کند: «نمازى است چهار رکعتى و در هر رکعت «سورۀ اخلاص» پنجاه بار خوانده مى‌شود و این نماز اوّابین است». همچنین در روایات به خواندن چهار رکعت نماز نافلۀ بعد از مغرب، ترغیب و توصیه شده که در حضر و سفر ترک نشود.  


==حکمت‌هایى ناب از گفتار سعید بن مسیب==  
==حکمت‌هایى ناب از گفتار سعید بن مسیب==  
هنگامى که - به علت سرپیچى از بیعت با ولید و سلیمان فرزندان عبدالملک - جامه از تن او بیرون آوردند تا بر تن او تازیانه بزنند، زنى گفت: «این است معناى خوار شدن». سعید در پاسخ گفت: «از پستى و زبونى رهیده‌ام» . همچنین مى‌گوید: «دست خداوند بر سر بندگان است؛ هرکس نفس خود را مقدم شمرد و تابع نفس خود گردید خداوند او را خوار و زبون مى‌کند و هرکس نفس خود را بى‌مقدار شمرد، خداوند او را سربلند مى‌دارد؛ مردم در سایۀ حمایت خداوند به انجام کارهاى خویش مى‌پردازند؛ اگر خداوند رسوایى بنده‌اى را بخواهد، او را از حمایت خود بیرون مى‌کند و در نتیجه زشتى‌هاى او براى مردم هویدا مى‌گردد». نیز از سخنان اوست: «کسى که ثروت را نخواهد تا با آن صلۀ رحم به جا آورد و امانت خود را بپردازد و از دیگران بى‌نیازى بجوید، خیرى در او نیست». از [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه‌السّلام]] روایت کرده است که آن حضرت از فاطمه علیهاالسّلام پرسید: «چه چیزى براى زنان نیکوتر است‌؟ فرمود: اینکه نه آنان مردان نامحرم را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را». حضرت این سخن را بر پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله عرضه داشت و ایشان فرمود: «فاطمه پارۀ تن من است». نیز از [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه‌السّلام]] روایت کرده است که فرمود: «هرکس تقواى الهى را پیشۀ خود سازد، قوى زیسته است و در دیار خویش با امنیت به سر خواهد برد». نیز از سخنان سعید است که: «چشمان خویش را از یاران ستمگر پر نسازید (وضعیت آنان چشمگیر شما نباشد)، مگر اینکه در دل از آنان بیزارى بجویید - کنایه از اینکه اگر در ظاهر ناخواسته با ستمگران همراه هستید، باید در نهان از آنان بیزار باشید - تا کردار نیک شما بى‌اثر نگردد». او تعبیر خواب مى‌کرد و بدین کار شهره بود؛ لذا عبدالملک بن مروان کسى را نزد او فرستاد تا دربارۀ خوابى که دیده بود از او پرس‌وجو کند. خواب دیده بود که گویا چهار بار در محراب بول کرده است! سعید بن مسیب گفت: «چهار تن از نسل او حکومت خواهند کرد»؛ و چنین شد؛ زیرا ولید، سلیمان، یزید و هشام که همه از فرزندان عبدالملک هستند به حکومت رسیدند<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص296-304</ref>.
هنگامى که - به علت سرپیچى از بیعت با ولید و سلیمان فرزندان عبدالملک - جامه از تن او بیرون آوردند تا بر تن او تازیانه بزنند، زنى گفت: «این است معناى خوار شدن». سعید در پاسخ گفت: «از پستى و زبونى رهیده‌ام». همچنین مى‌گوید: «دست خداوند بر سر بندگان است؛ هرکس نفس خود را مقدم شمرد و تابع نفس خود گردید خداوند او را خوار و زبون مى‌کند و هرکس نفس خود را بى‌مقدار شمرد، خداوند او را سربلند مى‌دارد؛ مردم در سایۀ حمایت خداوند به انجام کارهاى خویش مى‌پردازند؛ اگر خداوند رسوایى بنده‌اى را بخواهد، او را از حمایت خود بیرون مى‌کند و در نتیجه زشتى‌هاى او براى مردم هویدا مى‌گردد». نیز از سخنان اوست: «کسى که ثروت را نخواهد تا با آن صلۀ رحم به جا آورد و امانت خود را بپردازد و از دیگران بى‌نیازى بجوید، خیرى در او نیست». از [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه‌السّلام]] روایت کرده است که آن حضرت از فاطمه علیهاالسّلام پرسید: «چه چیزى براى زنان نیکوتر است‌؟ فرمود: اینکه نه آنان مردان نامحرم را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را». حضرت این سخن را بر پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌وآله عرضه داشت و ایشان فرمود: «فاطمه پارۀ تن من است». نیز از [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه‌السّلام]] روایت کرده است که فرمود: «هرکس تقواى الهى را پیشۀ خود سازد، قوى زیسته است و در دیار خویش با امنیت به سر خواهد برد». نیز از سخنان سعید است که: «چشمان خویش را از یاران ستمگر پر نسازید (وضعیت آنان چشمگیر شما نباشد)، مگر اینکه در دل از آنان بیزارى بجویید - کنایه از اینکه اگر در ظاهر ناخواسته با ستمگران همراه هستید، باید در نهان از آنان بیزار باشید - تا کردار نیک شما بى‌اثر نگردد». او تعبیر خواب مى‌کرد و بدین کار شهره بود؛ لذا عبدالملک بن مروان کسى را نزد او فرستاد تا دربارۀ خوابى که دیده بود از او پرس‌وجو کند. خواب دیده بود که گویا چهار بار در محراب بول کرده است! سعید بن مسیب گفت: «چهار تن از نسل او حکومت خواهند کرد»؛ و چنین شد؛ زیرا ولید، سلیمان، یزید و هشام که همه از فرزندان عبدالملک هستند به حکومت رسیدند<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص296-304</ref>.


==پانویس==
==پانویس==