مبانى تربيت و اخلاق اسلامى: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'قدم ها' به 'قدم‌ها'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'قدم ها' به 'قدم‌ها')
خط ۵۰: خط ۵۰:
در فصل دوم به روش تکريم شخصيت در تعليم و تربيت اسلامى مى‌پردازد.از تکريم شخصيت در قرآن و احاديث مى‌گويد.ابزار تکريم شخصيت(بوسيدن، سلام کردن، گفتار نيکو، همبازى شدن، گزينش نام و نام خانوادگى نيک، به احترام فرد از جاى برخاستن)را شرح مىکند و به چند نمونه از تکريم و تحقير شخصيت مى‌پردازد و احساس حقارت را از ديدگاه روان‌شناسى ياد مىکند و علل و عوامل عقدۀ حقارت را مى‌آورد و در شرح آن از کمبود محبت، شرايط محبت و عوارض کمبود محبت مى‌گويد و عوارض کمبود محبت را يادآور مى‌شود و به علائم کمبود محبت در کودکان مى‌پردازد و کسانى را که بايد به آنها محبت کرد نام مى‌برد و روش هاى اعلام محبت را برمى‌شمارد.  
در فصل دوم به روش تکريم شخصيت در تعليم و تربيت اسلامى مى‌پردازد.از تکريم شخصيت در قرآن و احاديث مى‌گويد.ابزار تکريم شخصيت(بوسيدن، سلام کردن، گفتار نيکو، همبازى شدن، گزينش نام و نام خانوادگى نيک، به احترام فرد از جاى برخاستن)را شرح مىکند و به چند نمونه از تکريم و تحقير شخصيت مى‌پردازد و احساس حقارت را از ديدگاه روان‌شناسى ياد مىکند و علل و عوامل عقدۀ حقارت را مى‌آورد و در شرح آن از کمبود محبت، شرايط محبت و عوارض کمبود محبت مى‌گويد و عوارض کمبود محبت را يادآور مى‌شود و به علائم کمبود محبت در کودکان مى‌پردازد و کسانى را که بايد به آنها محبت کرد نام مى‌برد و روش هاى اعلام محبت را برمى‌شمارد.  
آنگاه به نقص عضو اشاره مىکند و فقر و محروميت را عنوان مىکند و با پرداخت اثر نام بد در عقده حقارت، آثار و علائم تنى و روانى عقده حقارت را نام مى‌برد.
آنگاه به نقص عضو اشاره مىکند و فقر و محروميت را عنوان مىکند و با پرداخت اثر نام بد در عقده حقارت، آثار و علائم تنى و روانى عقده حقارت را نام مى‌برد.
در فصل سوم، از روش تصميم‌گيرى در تعليم و تربيت اسلامى مى‌گويد.در آغاز تصميم را تعريف مىکند.مراحل تصميم‌گيرى به روش اسلامى(کسب اطلاعات، مشورت، پالايش انديشه هاى متفاوت پس از مشورت، دورانديشى، پشت‌گرمى، عزم، توکل)را شرح و شماره مىکند.آنگاه از قدم هاى تصميم‌گيرى مى‌گويد و به سبک هاى تصميم‌گيرى(خودسرانه، مشاور هاى، گروهى)مى‌پردازد و از دو روش ديگر در تصميم‌گيرى ياد مىکند.
در فصل سوم، از روش تصميم‌گيرى در تعليم و تربيت اسلامى مى‌گويد.در آغاز تصميم را تعريف مىکند.مراحل تصميم‌گيرى به روش اسلامى(کسب اطلاعات، مشورت، پالايش انديشه هاى متفاوت پس از مشورت، دورانديشى، پشت‌گرمى، عزم، توکل)را شرح و شماره مىکند.آنگاه از قدم‌هاى تصميم‌گيرى مى‌گويد و به سبک هاى تصميم‌گيرى(خودسرانه، مشاور هاى، گروهى)مى‌پردازد و از دو روش ديگر در تصميم‌گيرى ياد مىکند.
شرح روش دعا در فصل چهارم مى‌آيد، به اين ترتيب که نخست معنى لغوى و اصطلاحى آن و نيز موضوع و هدف دعا را بررسى مىکند سپس به سببيت دعا مى‌پردازد و از فضيلت و اهميت آن مى‌گويد و يادآور مى‌شود که دعا بلا و قضا را دفع مىکند و خود، قدر واقع مى‌شود.پس از شرح اين آموزه اشارتى دارد به اينکه چرا دعا مستجاب نمى‌شود.آنگاه برخى از آثار دعا را توضيح مى‌دهد؛ مانند: به دست آوردن سلامت جسمى، احساس مسئوليت، اطمينان و آرامش روحى، عطا کردن فرقان و بصيرت، وجدان خود و يافتن فقر ذاتى.نکته بعد يادکرد پار هاى از آداب و شرايط دعاست.پايانبخش اين فصل معرفى بسيار کوتاه برخى از دعا هاى مشهور شيعه است.
شرح روش دعا در فصل چهارم مى‌آيد، به اين ترتيب که نخست معنى لغوى و اصطلاحى آن و نيز موضوع و هدف دعا را بررسى مىکند سپس به سببيت دعا مى‌پردازد و از فضيلت و اهميت آن مى‌گويد و يادآور مى‌شود که دعا بلا و قضا را دفع مىکند و خود، قدر واقع مى‌شود.پس از شرح اين آموزه اشارتى دارد به اينکه چرا دعا مستجاب نمى‌شود.آنگاه برخى از آثار دعا را توضيح مى‌دهد؛ مانند: به دست آوردن سلامت جسمى، احساس مسئوليت، اطمينان و آرامش روحى، عطا کردن فرقان و بصيرت، وجدان خود و يافتن فقر ذاتى.نکته بعد يادکرد پار هاى از آداب و شرايط دعاست.پايانبخش اين فصل معرفى بسيار کوتاه برخى از دعا هاى مشهور شيعه است.
فصل پنجم دربارۀ روش تبليغ است و با معناى لغوى و اصطلاحى تبليغ آغاز مى‌شود و پس از آن شرايط و ويژگي هاى بيست‌گانۀ مبلغ را ياد مىکند و به قلمرو و مراحل تبليغ اشارت مىکند و عوامل ششگانۀ مؤثر در تبليغ را مى‌آورد و از موانع پذيرش و مؤثر افتادن تبليغ مى‌گويد و به چند نکته دربارۀ تبليغ مى‌پردازد و از دو نمونه از روش تدريجى اسلام در تبليغ ياد مىکند.
فصل پنجم دربارۀ روش تبليغ است و با معناى لغوى و اصطلاحى تبليغ آغاز مى‌شود و پس از آن شرايط و ويژگي هاى بيست‌گانۀ مبلغ را ياد مىکند و به قلمرو و مراحل تبليغ اشارت مىکند و عوامل ششگانۀ مؤثر در تبليغ را مى‌آورد و از موانع پذيرش و مؤثر افتادن تبليغ مى‌گويد و به چند نکته دربارۀ تبليغ مى‌پردازد و از دو نمونه از روش تدريجى اسلام در تبليغ ياد مىکند.