حسن خلق در شعاع اصلاح خلق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان'
جز (جایگزینی متن - 'ه های' به 'ه‌های')
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
خط ۳۱: خط ۳۱:
نخست یادآور می‌شود که تنها با تکیه بر وحی می‌توان برنامه درست اخلاقی و تربیتی داشت و انسان چونان انسان از فهم چنین برنامه‌ای ناتوان است. آنگاه از مفهوم خلق و خلق می‌گوید و تعریف شناخته شده خُلق را نقد می‌کند و به جدایی ناپذیری خُلق از خَلق می‌پردازد و اشاره می‌کند که نیروی جذب فضیلت و رذیلت در نفس، امری جبری است و همین امر سبب تفکیک ناپذیری خُلق از خَلق است و اخلاق برای انسان ضرورت جبری دارد.
نخست یادآور می‌شود که تنها با تکیه بر وحی می‌توان برنامه درست اخلاقی و تربیتی داشت و انسان چونان انسان از فهم چنین برنامه‌ای ناتوان است. آنگاه از مفهوم خلق و خلق می‌گوید و تعریف شناخته شده خُلق را نقد می‌کند و به جدایی ناپذیری خُلق از خَلق می‌پردازد و اشاره می‌کند که نیروی جذب فضیلت و رذیلت در نفس، امری جبری است و همین امر سبب تفکیک ناپذیری خُلق از خَلق است و اخلاق برای انسان ضرورت جبری دارد.


پس از این از تفاوتهای چهارگانه قوه پذیرش خُلق با دیگر استعدادها و ابزار شناخت اخلاق و مسائل آن می‌گوید و تأکید می‌کند که این ابزار جز عقل نمی تواند بود. آنگاه از معیار صحت در مکتب اخلاقی و ارتباط آن با خَلق می‌گوید و به حسن فاعلی و هماهنگی خُلق با خَلق و یکی دو ایراد که ممکن است متوجه قاعده هماهنگی خُلق و خَلق باشد مثل نسبت در اخلاق می‌پردازد.
پس از این از تفاوتهای چهارگانه قوه پذیرش خُلق با دیگر استعدادها و ابزار شناخت اخلاق و مسائل آن می‌گوید و تأکید می‌کند که این ابزار جز عقل نمی‌تواند بود. آنگاه از معیار صحت در مکتب اخلاقی و ارتباط آن با خَلق می‌گوید و به حسن فاعلی و هماهنگی خُلق با خَلق و یکی دو ایراد که ممکن است متوجه قاعده هماهنگی خُلق و خَلق باشد مثل نسبت در اخلاق می‌پردازد.


نکته بعدی تبیین زیبایی و زشتی اخلاقی در شعاع قاعده هماهنگی خُلق با خَلق و هر ریشه‌های رذایل و فضائل در مرحله خَلق است پس از این کوشش شده است هدف اخلاقی در شعاع هماهنگی این دو تفسیر شود. سپس از هدف های گوناگون و هدف ذاتی و نهایی انسان یعنی خداوند و اینکه برگزیدن خداوند به عنوان هدف غایی انسان ناشی از هماهنگی خُلق و خَلق است، یاد می‌کند. جهل و ارتباط آن با صفات رذیلت، چگونگی پیدایش خُلق در شعاع خَلق، تفاوت در زمینه ها ی اخلاقی و تفاوت مردم در پذیرش خویهای گوناگون نکات دیگری است که نویسنده به آن پرداخته است.
نکته بعدی تبیین زیبایی و زشتی اخلاقی در شعاع قاعده هماهنگی خُلق با خَلق و هر ریشه‌های رذایل و فضائل در مرحله خَلق است پس از این کوشش شده است هدف اخلاقی در شعاع هماهنگی این دو تفسیر شود. سپس از هدف های گوناگون و هدف ذاتی و نهایی انسان یعنی خداوند و اینکه برگزیدن خداوند به عنوان هدف غایی انسان ناشی از هماهنگی خُلق و خَلق است، یاد می‌کند. جهل و ارتباط آن با صفات رذیلت، چگونگی پیدایش خُلق در شعاع خَلق، تفاوت در زمینه ها ی اخلاقی و تفاوت مردم در پذیرش خویهای گوناگون نکات دیگری است که نویسنده به آن پرداخته است.