أصول البزدوى؛ کنز الوصول إلی معرفة الأصول: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:
پزدوی هرچند به دلیل دشواری در نوشته‌هایش به «ابوالعُسر» شهره است، اما اصول الفقه -که از نظری‌ترین نوشته‌های اوست- از این دشوارگویی برکنار مانده است.<ref>ر.ک: پاکتچی، احمد، ص635</ref>‏او در این اثر، مباحث اصولی‌اش را طرح کرده است؛ مباحث امر، نهی، عام، خاص، حقیقت، مجاز، الفاظی چون حتی، حروف جر، اقسام سنت، نسخ، اجماع، قیاس، استحسان، تعارض، ترجیح، خطا و اکراه با زیرمجموعه‌هایشان بخش عمدۀ کتاب را تشکیل می‌دهند.
پزدوی هرچند به دلیل دشواری در نوشته‌هایش به «ابوالعُسر» شهره است، اما اصول الفقه -که از نظری‌ترین نوشته‌های اوست- از این دشوارگویی برکنار مانده است.<ref>ر.ک: پاکتچی، احمد، ص635</ref>‏او در این اثر، مباحث اصولی‌اش را طرح کرده است؛ مباحث امر، نهی، عام، خاص، حقیقت، مجاز، الفاظی چون حتی، حروف جر، اقسام سنت، نسخ، اجماع، قیاس، استحسان، تعارض، ترجیح، خطا و اکراه با زیرمجموعه‌هایشان بخش عمدۀ کتاب را تشکیل می‌دهند.


پزدوی در مقدمه این کتاب، علم را بر دو قسم دانسته است: نخست، علم توحید و صفات الهی و دوم، علم شرایع. او کتاب خود را در این موضوع نوشته است. وی در نگاهی نظری به علم فقه، آگاهی بر آن را در 3 سطح برمی‌شمرد: علم به نفس احکام، «علم به نصوص و معانی آن‌ها و تعریف اصول با فروع آن‌ها» و سوم، عمل به فقه؛ او سطح دوم را موضوع کتاب خود قرار داده است.
وی در مقدمه، علم را بر دو قسم دانسته است: نخست، علم توحید و صفات الهی و دوم، علم شرایع. او کتاب خود را در این موضوع نوشته است. وی در نگاهی نظری به علم فقه، آگاهی بر آن را در 3 سطح برمی‌شمرد: علم به نفس احکام، «علم به نصوص و معانی آن‌ها و تعریف اصول با فروع آن‌ها» و سوم، عمل به فقه؛ او سطح دوم را موضوع کتاب خود قرار داده است.


کتاب پزدوی به عنوان شاخصی در حیطۀ «طریقۀ فقها» در برخورد با دانش اصول فقه شناخته شده است. او طریقه فقها را در برابر «طریقۀ متکلمان» جای می‌دهد. فقها که در اینجا محدود به فقیهان حنفی است، در برخورد با اصول فقه، بر خلاف متکلمان، مباحث خود را نه از اصول و مبانی کلی عقلی، که از کشف رابطۀ میان احکام شرعی و استقرای اصول کلی از فروع فقهی پی‌می‌گرفته‌اند. البته، این طریقه از اوایل سدۀ 4ق توسط کسانی چون ابوالحسن کرخی و ابوبکر جصاص رازی پایه‌گذاری شده است. اما اهمیت پزدوی، در نظریه‌سازی و انسجام‌دهی این طریقه است. عبارت یاد‌شده از پزدوی در تعریف موضوع کتاب خود، بخوبی نشان از آن دارد که وی در بخش مربوط به شناخت اقسام نصوص و معانی آن‌ها بسیار به موضع متکلمان نزدیک بوده و در بخش مربوط به رابطه اصول با فروع از آنان فاصله گرفته است. این همگرایی و واگرایی نسبت به طریقۀ متکلمان در عمل نیز در طی کتاب بازتاب یافته است. گفتنی است که پزدوی نسبت به آرای اصولی شیوخ حنفی عراق نیز برخوردی نقادانه داشته و دیدگاه آنان را گاه با تلویح و گاه صریح نقد کرده است.
کتاب پزدوی به عنوان شاخصی در حیطۀ «طریقۀ فقها» در برخورد با دانش اصول فقه شناخته شده است. او طریقه فقها را در برابر «طریقۀ متکلمان» جای می‌دهد. فقها که در اینجا محدود به فقیهان حنفی است، در برخورد با اصول فقه، بر خلاف متکلمان، مباحث خود را نه از اصول و مبانی کلی عقلی، که از کشف رابطۀ میان احکام شرعی و استقرای اصول کلی از فروع فقهی پی‌می‌گرفته‌اند. البته، این طریقه از اوایل سدۀ 4ق توسط کسانی چون ابوالحسن کرخی و ابوبکر جصاص رازی پایه‌گذاری شده است. اما اهمیت پزدوی، در نظریه‌سازی و انسجام‌دهی این طریقه است. عبارت یاد‌شده از پزدوی در تعریف موضوع کتاب خود، بخوبی نشان از آن دارد که وی در بخش مربوط به شناخت اقسام نصوص و معانی آن‌ها بسیار به موضع متکلمان نزدیک بوده و در بخش مربوط به رابطه اصول با فروع از آنان فاصله گرفته است. این همگرایی و واگرایی نسبت به طریقۀ متکلمان در عمل نیز در طی کتاب بازتاب یافته است. گفتنی است که پزدوی نسبت به آرای اصولی شیوخ حنفی عراق نیز برخوردی نقادانه داشته و دیدگاه آنان را گاه با تلویح و گاه صریح نقد کرده است.
خط ۳۸: خط ۳۸:
در حیطۀ انسجام، اصول پزدوی یکی از ساخت‌مندترین متون متقدم در اصول فقه حنفی است. و این ویژگی آن، نه تنها از سوی عالمان حنفی، که از سوی عالمان دیگر چون ابن خلدون شناخته شده است. پزدوی در مباحث فقهی و اصولی خود نیز همواره روی به انسجام‌دهی و طبقه‌بندی آورده و نمونۀ آن، تقسیمات ظریفی است که در بارۀ اقسام «سنت» یا اقسام «اکراه» یاد کرده است. شیوۀ اصولی پزدوی در فقه حنفی، او را در جایگاه اجلّای اصولیان نشانده و عنوانی چون «أستاذ الأئمة و صاحب الطریقة علی مذهب أبی حنیفة» به او بخشیده است.
در حیطۀ انسجام، اصول پزدوی یکی از ساخت‌مندترین متون متقدم در اصول فقه حنفی است. و این ویژگی آن، نه تنها از سوی عالمان حنفی، که از سوی عالمان دیگر چون ابن خلدون شناخته شده است. پزدوی در مباحث فقهی و اصولی خود نیز همواره روی به انسجام‌دهی و طبقه‌بندی آورده و نمونۀ آن، تقسیمات ظریفی است که در بارۀ اقسام «سنت» یا اقسام «اکراه» یاد کرده است. شیوۀ اصولی پزدوی در فقه حنفی، او را در جایگاه اجلّای اصولیان نشانده و عنوانی چون «أستاذ الأئمة و صاحب الطریقة علی مذهب أبی حنیفة» به او بخشیده است.


پزدوی در مباحث اصولی خود، نسبت به اجماع توجهی ویژه داشته است. این توجه بازتاب خود را در مباحث فقهی او نیز نهاده است و زمینه‌های مختلف روی‌آوردِ به اجماع، افزون بر کارکرد اصلی اجماع به مثابه دلیل، از اجماع بر مجازی‌بودن کاربرد لفظ گرفته تا اجماع فقیهان بر صدور یک فتوا در مباحث او دیده می‌شود.<ref>ر.ک: همان، ص634</ref>
ایشان در مباحث اصولی خود، نسبت به اجماع توجهی ویژه داشته است. این توجه بازتاب خود را در مباحث فقهی او نیز نهاده است و زمینه‌های مختلف روی‌آوردِ به اجماع، افزون بر کارکرد اصلی اجماع به مثابه دلیل، از اجماع بر مجازی‌بودن کاربرد لفظ گرفته تا اجماع فقیهان بر صدور یک فتوا در مباحث او دیده می‌شود.<ref>ر.ک: همان، ص634</ref>


پزدوی در کتاب «اصول الفقه» به جز پیشوایان نخستین حنفی، به ندرت از رجال مذهب یادی کرده است. از اندک موارد می‌توان به یادکرد صریح از قاضی ابونصر محسن بن احمد مروزی و یادکرد تلویحی از ابوزید دبوسی اشاره کرد که هر دو از نظر زمانی می‌توانند در شمار استادان
وی در کتاب «اصول الفقه» به جز پیشوایان نخستین حنفی، به ندرت از رجال مذهب یادی کرده است. از اندک موارد می‌توان به یادکرد صریح از قاضی ابونصر محسن بن احمد مروزی و یادکرد تلویحی از ابوزید دبوسی اشاره کرد که هر دو از نظر زمانی می‌توانند در شمار استادان
پزدوی بوده باشند.<ref>ر.ک: همان، ص635</ref>
پزدوی بوده باشند.<ref>ر.ک: همان، ص635</ref>


پزدوی در علم حدیث نیز دستی داشته و آن را با نگاهی نقادانه ارزیابی می‌کرده است؛ در بابی از کتاب «اصول الفقه» با عنوان «باب الطعن» با ارائۀ ضابطه‌هایی به تضعیف برخی احادیث پرداخته است. در این اثر، برخوردهای جدلی پزدوی با شافعیان و اصحاب حدیث در جای‌جای عبارات کتاب اصول فقه او آمده است و به عنوان مهمترین صاحب‌نظر رقیب، اغلب دیدگاه‌های شخص شافعی را نقد کرده است. به کارگیری همین شیوۀ جدلی است که ابن خلدون را واداشته تا در سخنی که در بارۀ طریقه‌های اصلی در علم جدل دارد، طریقۀ نخست را «طریقة البزدوی» اعلام کرده و بگوید که این طریقه «مخصوص ادلۀ شرعی اعم از نص و اجماع و استدلال است».‏<ref>ر.ک: همان، ص633</ref>
پزدوی در علم حدیث نیز دستی داشته و آن را با نگاهی نقادانه ارزیابی می‌کرده است؛ در بابی از کتاب «اصول الفقه» با عنوان «باب الطعن» با ارائۀ ضابطه‌هایی به تضعیف برخی احادیث پرداخته است. در این اثر، برخوردهای جدلی پزدوی با شافعیان و اصحاب حدیث در جای‌جای عبارات کتاب اصول فقه او آمده است و به عنوان مهم‌ترین صاحب‌نظر رقیب، اغلب دیدگاه‌های شخص شافعی را نقد کرده است. به کارگیری همین شیوۀ جدلی است که ابن خلدون را واداشته تا در سخنی که در بارۀ طریقه‌های اصلی در علم جدل دارد، طریقۀ نخست را «طریقة البزدوی» اعلام کرده و بگوید که این طریقه «مخصوص ادلۀ شرعی اعم از نص و اجماع و استدلال است».‏<ref>ر.ک: همان، ص633</ref>


پزدوی در اصول دین، پیرو مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت و مرتبط با محفل ماتریدی است. افزون بر اثر منتسب به او در «شرح فقه الأکبر» منسوب به ابوحنیفه، موضع وی در تأیید دیدگاه‌های حنفیان اهل سنت و جماعت و دوری از گرایش‌های اعتزالی، به صراحت در مقدمه رساله «اصول الفقه» او و مواضع دیگر آن کتاب آمده است. به هر روی، از معتزله بارها در این کتاب یاد شده و مواضع آنان نقد گردیده است.<ref>ر.ک: همان، ص634-633</ref>
نویسنده در اصول دین، پیرو مکتب حنفیان اهل سنت و جماعت و مرتبط با محفل ماتریدی است. افزون بر اثر منتسب به او در «شرح فقه الأکبر» منسوب به ابوحنیفه، موضع وی در تأیید دیدگاه‌های حنفیان اهل سنت و جماعت و دوری از گرایش‌های اعتزالی، به صراحت در مقدمه رساله «اصول الفقه» او و مواضع دیگر آن کتاب آمده است. به هر روی، از معتزله بارها در این کتاب یاد شده و مواضع آنان نقد گردیده است.<ref>ر.ک: همان، ص634-633</ref>


==ترجمة الإمام البَزدوی==
==ترجمة الإمام البَزدوی==
۱٬۵۹۳

ویرایش