۱۰۶٬۸۳۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' الدین' به 'الدین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار میدهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن میگوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گسترهی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل میتوان دید. دقّت به مقولهی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینههای بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان میپذیرد. | در راستای همین الفاظ و واژگان، و یا به تعبیری دینی «کلمه» یا «کلمات» از جمله مواردی است که نویسنده آن را در ادیان توحیدی اسلام، یهود و مسیحیّت و نیز در متون قدسیِ قرآن و تورات و انجیل مورد نظر قرار میدهد. آیات مشهور قرآن در سوره بقره که از آفرینش انسان و ماجرای خلافت او سخن میگوید مبنای آغازین بحث نویسنده است و بعد از آن با دیدی انتقادی به تورات و انجیل پرداخته و اختلافات ماهوی در فهم کلمه و بازتاب و گسترهی آن را تحلیل کرده است. توجّه به نامگذاری عمومی که مرسوم انسان و جوامع انسانی است بخشی که در همین فصل میتوان دید. دقّت به مقولهی طبیعت و طبیعی یکی دیگر از زمینههای بسط دادن بحث منظور شده است. و بازگشت به خویش را نشانه رفته و سادگی را که تئوری پنهان و اصلیِ کتاب انسان ساختگی است را مدّ نظر قرار داده است. بحث در فضیلت و این که آیا سادگی فضیلت است بسار مهم است که باید از آن غافل نبود و از آن مهمتر تحلیل و تبیین بحث «ساختگی» و «پیچیدگی» است که با تطویلی که در آن وجود دارد فصل دوّم پایان میپذیرد. | ||
در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی میشود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه میتوان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدّین کبری]]، [[ | در فصل آخر هم چنان که بیان شد به مانند دیگر آثار این نویسنده عرفان و دین را با محوریّت انسان نشانه رفته است. و در همین فصل به سه مورد اشاره و تحلیل فلسفی میشود، نخست: انسان طبیعی و توصیف این که انسان طبیعی چیست و چگونه میتوان با آن مواجه شد. دوّم: عرفان و انسان طبیعی که در واقع راهکارهای بزرگان عرفان برای طبیعی ساختن اسنان و خارج کردن او در سلوک از ساختگی و جعلی بودن است. در همین راستا توجّهات مهمّی به [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی، جنید بن محمد|جنید بغدادی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدّین کبری]]، [[نجمالدین رازی]]، [[مولانا]] و [[علاءالدّوله سمنانی]] و نحوهی زندگی و سلوک ایشان مبذول شده است. و سوّم: دین و انسان طبیعی است که راهکارهای مهمّی را در خارج کردن انسان از ساختگی بودن و تلاش برای طبیعی ساختن انسان را از منظر دین مورد توجّه قرار میدهد و آیات نغزی را در تبیین این مسئله به کار میگیرد. | ||
این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعهی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره میتواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام میزنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او میاندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود میکوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند. | این نگارش (انسان ساختگی) هر چند شاید به زعم برخی خوش نباشد و تلخ به نظر آید ولی از آنجا که صادقانه به نگارش در آمده، این تلخی را برای برخی دیگر شیرین کرده و این نقد را تمهیدی نقد برای بهبود فهم انسان تلقّی خواهند کرد. نگارنده بر این است که نقد جامعهی انسانی که از هویّت انسانی تهی شده و راه انسانیت در آن تاریک و تیره گشته است همواره میتواند کارساز باشد. و لذا در این راستا فیلسوفان و اندیشمندانی که به راستی در راه کمالِ فکر و اندیشه گام میزنند و به اعتلای انسان و فکر انسان و زندگیِ معنوی او میاندیشند خواهی نخواهی به نقد وضع موجود میکوشند، طبیعی است که از وضع انسان امروز که وضعی نامناسب و دور از حقیقت دارد ناخرسندند و برای فهم انسان در شناخت این وضعیت نیز تلاشی بی وقفه دارند. |