۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
'''مسروق بن أجدع''' (متوفای 63ق) ابوعایشه همدانى و ادعا شده كوفى، فقیهى توانا و عابدى وارسته بود و از امیرمؤمنان علیهالسّلام كسب فیض مینمود و در تمامى جنگهاى حضرت در ركاب او بود. نیز افتخار شاگردى ویژه عبداللّه بن مسعود را دارا بود. از معاذ بن جبل و خبّاب بن الأرت و أبىّ بن كعب نقل حدیث كرده است. پدرش اجدع بن مالك سرآمد سواركاران یمن و عمرو بن معدیكرب دایى او بود. | '''مسروق بن أجدع''' (متوفای 63ق) ابوعایشه همدانى و ادعا شده كوفى، فقیهى توانا و عابدى وارسته بود و از [[امام علی علیهالسلام|امیرمؤمنان علیهالسّلام]] كسب فیض مینمود و در تمامى جنگهاى حضرت در ركاب او بود. نیز افتخار شاگردى ویژه عبداللّه بن مسعود را دارا بود. از معاذ بن جبل و خبّاب بن الأرت و أبىّ بن كعب نقل حدیث كرده است. پدرش اجدع بن مالك سرآمد سواركاران یمن و عمرو بن معدیكرب دایى او بود. | ||
==مسروق در کلام بزرگان== | ==مسروق در کلام بزرگان== | ||
شعبى میگوید: «من كسى كوشاتر از او در طلب علم ندیدم. او از شریح در مقام فتوا داناتر بود؛ از این روست كه شریح موقعى كه درمىماند، از او نظر میخواست». | [[شعبی، عامر بن شراحیل|شعبى]] میگوید: «من كسى كوشاتر از او در طلب علم ندیدم. او از شریح در مقام فتوا داناتر بود؛ از این روست كه شریح موقعى كه درمىماند، از او نظر میخواست». | ||
على بن مدینى میگوید: «هیچ یك از اصحاب ابن مسعود بر او پیشى نگرفت. او از جمله اصحاب ابن مسعود بود كه به مردم حدیث میآموختند. همزمان هم قارى و هم مفتى بود». ابن حجر میگوید: «مناقب او بسیار است. وى در سال 63 درگذشت». | على بن مدینى میگوید: «هیچ یك از اصحاب ابن مسعود بر او پیشى نگرفت. او از جمله اصحاب ابن مسعود بود كه به مردم حدیث میآموختند. همزمان هم قارى و هم مفتى بود». [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] میگوید: «مناقب او بسیار است. وى در سال 63 درگذشت». | ||
مسروق، دانش فراوانى اندوخته بود و بر آموختن علم از صحابه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همت فراوانى داشت. در گذشته گفتار او را یادآور شدیم كه: «با هر یك از اصحاب پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همنشین شدم و آنان را همچون آبگیرهایى یافتم كه برخى یك نفر و برخى دو نفر و برخى ده نفر و برخى صد نفر را سیراب میساخت و برخى آنچنان سرشار بود كه اگر تمامى مردم بر آن وارد میشدند، همه را سیراب میساخت». مقصودش على علیهالسّلام است. | مسروق، دانش فراوانى اندوخته بود و بر آموختن علم از صحابه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همت فراوانى داشت. در گذشته گفتار او را یادآور شدیم كه: «با هر یك از اصحاب پیامبر صلّى اللّه علیه و آله همنشین شدم و آنان را همچون آبگیرهایى یافتم كه برخى یك نفر و برخى دو نفر و برخى ده نفر و برخى صد نفر را سیراب میساخت و برخى آنچنان سرشار بود كه اگر تمامى مردم بر آن وارد میشدند، همه را سیراب میساخت». مقصودش على علیهالسّلام است. | ||
او متهم شده كه از امیرمؤمنان علیهالسّلام فاصله گرفته بود. ابن ابىالحدید درباره او و اسود بن یزید و نیز مرّه همدانى و شعبى، سخنى دارد كه به تفصیل عین آن را نقل میكنیم. او میگوید: «شیخ ما ابوجعفر اسكافى(رحمة اللّه علیه) ذكر كرده و من خود این مطلب را در كتاب «الغارات» ابراهیم بن هلال ثقفى یافتهام كه در كوفه با اینكه غلبه با تشیع بود، در میان فقها كسانى بودند كه با على خصومت میورزیدند و او را دشمن میداشتند؛ از جمله آنان مرّه همدانى است. ابونعیم فضل بن دكین از فطر بن خلیفه روایت كرده كه: از مرّه شنیدم میگفت: اگر على شترى بود كه صاحبانش با او آب از چاه میكشیدند از آنچه بود برایش بهتر بود. از عمرو بن مرّه روایت شده كه: به مرّه گفتند: تو چگونه از فرمان على سر باز زدى؟ گفت: قبل از دوره ما داراى سابقه خوبى بود، ولى ما به بدىهاى او دچار شدیم. | او متهم شده كه از [[امام علی علیهالسلام|امیرمؤمنان علیهالسّلام]] فاصله گرفته بود. [[ابن ابیالحدید، عبدالحمید بن هبةالله|ابن ابىالحدید]] درباره او و اسود بن یزید و نیز مرّه همدانى و شعبى، سخنى دارد كه به تفصیل عین آن را نقل میكنیم. او میگوید: «شیخ ما [[اسکافی، محمد بن عبدالله|ابوجعفر اسكافى]](رحمة اللّه علیه) ذكر كرده و من خود این مطلب را در كتاب «الغارات» ابراهیم بن هلال ثقفى یافتهام كه در كوفه با اینكه غلبه با تشیع بود، در میان فقها كسانى بودند كه با على خصومت میورزیدند و او را دشمن میداشتند؛ از جمله آنان مرّه همدانى است. ابونعیم فضل بن دكین از فطر بن خلیفه روایت كرده كه: از مرّه شنیدم میگفت: اگر على شترى بود كه صاحبانش با او آب از چاه میكشیدند از آنچه بود برایش بهتر بود. از عمرو بن مرّه روایت شده كه: به مرّه گفتند: تو چگونه از فرمان على سر باز زدى؟ گفت: قبل از دوره ما داراى سابقه خوبى بود، ولى ما به بدىهاى او دچار شدیم. | ||
ابن دكین از حسن بن صالح روایت میكند كه گفت: ابوصادق بر مرّه همدانى نماز نخواند، و در زمان حیاتش گفته بود: به خدا سوگند سقف خانهاى بر سر من و او سایه نمىافكند. كنایه از اینكه ما با هم در یك جا نمىتوانیم جمع شویم. او میگوید: چون مرّه وفات یافت عمرو بن شرحبیل در تشییع جنازه او حاضر نشد و گفت: در تشییع او حاضر نمىشوم؛ زیرا او از على بن ابىطالب كینهاى به دل داشت. ابراهیم بن هلال میگوید: مسعودى از طریق عبداللّه بن نمیر همین حدیث را برایمان نقل كرد. او میگوید: عبداللّه بن نمیر پس از نقل حدیث گفت: من نیز چنین هستم؛ به خدا سوگند اگر كسى بمیرد در حالى كه از على علیهالسّلام كینهاى به دل داشته باشد در تشییع جنازه او حاضر نخواهم شد و بر جنازهاش نماز نخواهم خواند». | ابن دكین از حسن بن صالح روایت میكند كه گفت: ابوصادق بر مرّه همدانى نماز نخواند، و در زمان حیاتش گفته بود: به خدا سوگند سقف خانهاى بر سر من و او سایه نمىافكند. كنایه از اینكه ما با هم در یك جا نمىتوانیم جمع شویم. او میگوید: چون مرّه وفات یافت عمرو بن شرحبیل در تشییع جنازه او حاضر نشد و گفت: در تشییع او حاضر نمىشوم؛ زیرا او از على بن ابىطالب كینهاى به دل داشت. ابراهیم بن هلال میگوید: مسعودى از طریق عبداللّه بن نمیر همین حدیث را برایمان نقل كرد. او میگوید: عبداللّه بن نمیر پس از نقل حدیث گفت: من نیز چنین هستم؛ به خدا سوگند اگر كسى بمیرد در حالى كه از على علیهالسّلام كینهاى به دل داشته باشد در تشییع جنازه او حاضر نخواهم شد و بر جنازهاش نماز نخواهم خواند». |