عرفان و مقامات؛ شرح و نقد دو نمط نهم و دهم کتاب «الاشارات و التنبيهات»: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خواجه نصيرالدين طوسى' به 'خواجه نصيرالدين طوسى'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خواجه نصيرالدين طوسى' به 'خواجه نصيرالدين طوسى')
خط ۴۵: خط ۴۵:
==معرفی شرح==
==معرفی شرح==


«عرفان و مقامات»، از آثار محمدرضا نكونام است كه در آن به شرح نمطهاى نهم و دهم كتاب «الإشارات و التنبيهات» نوشته بوعلى سينا بر اساس شرح خواجه نصيرالدين طوسى پرداخته است.  
«عرفان و مقامات»، از آثار محمدرضا نكونام است كه در آن به شرح نمطهاى نهم و دهم كتاب «الإشارات و التنبيهات» نوشته بوعلى سينا بر اساس شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] پرداخته است.  


درباره اين شرح چند نكته گفتنى است:
درباره اين شرح چند نكته گفتنى است:
خط ۵۱: خط ۵۱:
1. به نظر مى‌رسد تفاوت شرح حاضر كه در سال 1386ش، در سيصد و اندى صفحه منتشر شده، با شرح ديگر همين نويسنده در همين موضوع به نام «مقامات عارفان» كه در سال 1385ش، در چهارصد و اندى صفحه منتشر شده، فقط در نام‌گذارى و اختصار و تفصيل است؛ به اين معنا كه اين كتاب نسبت به كتاب ديگر ايشان مختصرتر است و برخى مطالب حذف شده است.
1. به نظر مى‌رسد تفاوت شرح حاضر كه در سال 1386ش، در سيصد و اندى صفحه منتشر شده، با شرح ديگر همين نويسنده در همين موضوع به نام «مقامات عارفان» كه در سال 1385ش، در چهارصد و اندى صفحه منتشر شده، فقط در نام‌گذارى و اختصار و تفصيل است؛ به اين معنا كه اين كتاب نسبت به كتاب ديگر ايشان مختصرتر است و برخى مطالب حذف شده است.


2. اين شرح به زبان فارسى انجام شده و نام كامل آن عبارت است از: «عرفان و مقامات: شرح و تفسير و نقد دو نمط نهم و دهم كتاب الإشارات و التنبيهات». شارح همچنين متن عربى الإشارات و التنبيهات و شرح خواجه نصيرالدين طوسى را آورده و بعد به شرح و ترجمه آن پرداخته است.
2. اين شرح به زبان فارسى انجام شده و نام كامل آن عبارت است از: «عرفان و مقامات: شرح و تفسير و نقد دو نمط نهم و دهم كتاب الإشارات و التنبيهات». شارح همچنين متن عربى الإشارات و التنبيهات و شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] را آورده و بعد به شرح و ترجمه آن پرداخته است.


3. متأسفانه شارح محترم، زمان و مكان و ساير ويژگى‌هاى نگارش اين شرح را مشخص نكرده است.
3. متأسفانه شارح محترم، زمان و مكان و ساير ويژگى‌هاى نگارش اين شرح را مشخص نكرده است.
خط ۵۷: خط ۵۷:
4. شارح محترم هرچند كتاب الإشارات و التنبيهات و شروح آن را معرفى كرده، وليكن متأسفانه شرح حاضر و روش خودش را توضيح نداده است.
4. شارح محترم هرچند كتاب الإشارات و التنبيهات و شروح آن را معرفى كرده، وليكن متأسفانه شرح حاضر و روش خودش را توضيح نداده است.


5. شارح محترم در موارد متعددى، در كتاب حاضر مطالبى تحت عنوان نقد آورده و كلام ابن سينا و يا خواجه نصيرالدين طوسى را بررسى كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص48، 50، 57، 60، 67، 69، 76، 93، 102، 112، 117، 119، 121 و...</ref>.
5. شارح محترم در موارد متعددى، در كتاب حاضر مطالبى تحت عنوان نقد آورده و كلام ابن سينا و يا [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] را بررسى كرده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ص48، 50، 57، 60، 67، 69، 76، 93، 102، 112، 117، 119، 121 و...</ref>.


6. يكى از مطالب انتقادى تأمل‌برانگيز شارح، مطلبى است كه در مورد بررسى نظر ابن سينا درباره مكلف نبودن عارف نوشته است: «اين سخن به‌هيچ‌وجه قابل قبول نيست و با مبانى عقل و شرع و عرفان سازگارى ندارد؛ زيرا مكلّف بر دو نوع است: مكلّف فعلى و مكلّف شأنى و تكليف هم شامل مكلّف فعلى است و هم مكلف شأنى و اگر كسى در حال حاضر به تكليف توجّه ندارد و علت عدم توجه نيز خود اوست؛ مثل اينكه با شراب خود را مست مى‌نمايد؛ بديهى است كه نسبت به وى نمى‌توان گفت كه مكلّف نيست؛ چراكه ممكن است مكلّف فعلى نباشد، اما به‌طور قطع مكلف شأنى است و خود او باعث عدم توجه تكليف به‌گونه‌ى فعلى شده است؛ ولى از اين باب كه شراب نوشيده و باعث زوال عقل شده است مجازات خواهد شد؛ زيرا «الامتناع بالاختيار لا ينافي الاختيار» و در باب تكليف، انسان نمى‌تواند خود را به‌گونه‌اى درآورد كه از دايره‌ى تكليف ساقط گردد و در شريعت، تكليف به‌هيچ‌وجه از انسان ساقط نمى‌شود و اگر گاهى عبادتى فوت شد، به‌سرعت بايد قضاى آن اتيان شود. حال اگر در باب عرفان بگوييم: «عارف به جايى مى‌رسد كه در اثر بى‌توجهى به عالم و غفلت از آن، تكليف از او ساقط مى‌شود»، اين اول گمراهى است و عرفانى كه سالك را به اين مرحله برساند كه نتيجه‌ى آن غفلت از تكاليف شرعى و بى‌توجّهى به آن باشد، عرفان واقعى نيست، بلكه گمراهى محض است...» <ref>ر.ك: همان، ص214-215</ref>.
6. يكى از مطالب انتقادى تأمل‌برانگيز شارح، مطلبى است كه در مورد بررسى نظر ابن سينا درباره مكلف نبودن عارف نوشته است: «اين سخن به‌هيچ‌وجه قابل قبول نيست و با مبانى عقل و شرع و عرفان سازگارى ندارد؛ زيرا مكلّف بر دو نوع است: مكلّف فعلى و مكلّف شأنى و تكليف هم شامل مكلّف فعلى است و هم مكلف شأنى و اگر كسى در حال حاضر به تكليف توجّه ندارد و علت عدم توجه نيز خود اوست؛ مثل اينكه با شراب خود را مست مى‌نمايد؛ بديهى است كه نسبت به وى نمى‌توان گفت كه مكلّف نيست؛ چراكه ممكن است مكلّف فعلى نباشد، اما به‌طور قطع مكلف شأنى است و خود او باعث عدم توجه تكليف به‌گونه‌ى فعلى شده است؛ ولى از اين باب كه شراب نوشيده و باعث زوال عقل شده است مجازات خواهد شد؛ زيرا «الامتناع بالاختيار لا ينافي الاختيار» و در باب تكليف، انسان نمى‌تواند خود را به‌گونه‌اى درآورد كه از دايره‌ى تكليف ساقط گردد و در شريعت، تكليف به‌هيچ‌وجه از انسان ساقط نمى‌شود و اگر گاهى عبادتى فوت شد، به‌سرعت بايد قضاى آن اتيان شود. حال اگر در باب عرفان بگوييم: «عارف به جايى مى‌رسد كه در اثر بى‌توجهى به عالم و غفلت از آن، تكليف از او ساقط مى‌شود»، اين اول گمراهى است و عرفانى كه سالك را به اين مرحله برساند كه نتيجه‌ى آن غفلت از تكاليف شرعى و بى‌توجّهى به آن باشد، عرفان واقعى نيست، بلكه گمراهى محض است...» <ref>ر.ك: همان، ص214-215</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش