۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
'''ابان بن تغلب بن رباح'''(متوفی 141ق)، ابوسعید بکرى کوفى، فقیه، مفسر، ادیب و قاری امامی. | '''ابان بن تغلب بن رباح''' (متوفی 141ق)، ابوسعید بکرى کوفى، فقیه، مفسر، ادیب و قاری امامی. | ||
==ابان در کلام بزرگان== | ==ابان در کلام بزرگان== | ||
شیخ طوسى دربارۀ او مىگوید: «ثقه و جلیلالقدر است و منزلت عظیمى دارد. او از اصحاب امام | [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] دربارۀ او مىگوید: «ثقه و جلیلالقدر است و منزلت عظیمى دارد. او از اصحاب [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد]]، امام باقر و [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهمالسّلام]] بوده و از ایشان روایت کرده است. او در نزد ایشان از جایگاه خاصى برخوردار بود». هرگاه به مدینه مىآمد، حلقههاى درس دیگران به خاطر او تعطیل مىشد و ساریه النبى به او واگذار مىشد. البته این کار با فرمان امام باقر علیهالسّلام انجام پذیرفت. حضرت فرمود: «در مسجد بنشین و براى مردم فتوا بده؛ زیرا دوست دارم در میان شیعیانم مثل تو را ببینم». مانند این روایت را کشى از [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] چنین نقل مىکند: به او فرمود: «با اهل مدینه بنشین؛ زیرا خوش دارم که آنان مانند تو را در میان پیروان ما ببینند». او از امام اجازه خواست تا بر اساس نظر دیگر فقها نیز فتوا دهد؛ به امام عرضه داشت: «من در مسجد مىنشینم و مردم مىآیند و از من سؤال مىکنند. اگر به آنان جواب ندهم از من نمىپذیرند. من نیز اکراه دارم که جواب آنان را با فرمایش شما یا روایاتى که از شما رسیده است جواب بدهم!»؛ ازاینرو امام به او اجازه دادند که بر اساس آنچه که مىداند براى مردم فتوا دهد. فرمود: «دقت کن آنچه را مىدانى رأى آنان است، بر ایشان بازگو». | ||
==جایگاه علمی== | ==جایگاه علمی== | ||
ابان بن محمد بن ابان بن تغلب مىگوید: از پدرم شنیدم که مىگفت: با پدرم به محضر امام صادق علیهالسّلام شرفیاب شدیم؛ چون پدرم - ابان - را دید، دستور داد بالشى براى او گذاردند تا بر آن بنشیند؛ با او دست داد و معانقه کرد و از حال او جویا شد و به او خوشآمد گفت. اضافه مىکند: هرگاه ابان وارد مدینه مىشد، حلقههاى درس دیگران تعطیل شده، جملگى به سوى او روى مىآوردند و ساریه النبى | ابان بن محمد بن ابان بن تغلب مىگوید: از پدرم شنیدم که مىگفت: با پدرم به محضر [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] شرفیاب شدیم؛ چون پدرم - ابان - را دید، دستور داد بالشى براى او گذاردند تا بر آن بنشیند؛ با او دست داد و معانقه کرد و از حال او جویا شد و به او خوشآمد گفت. اضافه مىکند: هرگاه ابان وارد مدینه مىشد، حلقههاى درس دیگران تعطیل شده، جملگى به سوى او روى مىآوردند و ساریه النبى صلّىاللّهعلیهوآله را به او واگذار مىکردند. عبدالرحمن بن حجاج مىگوید: در مجلس درس ابان بن تغلب نشسته بودیم که جوانى بر او وارد شد و گفت: اى اباسعید! بگو چند نفر از اصحاب پیامبر همراه [[امام علی علیهالسلام|على]] در جنگها شرکت جستند؟ ابان گفت: گویا تو مىخواهى فضل على را از روى تعداد صحابهاى که از او پیروى کردهاند بشناسى؟ گفت: چنین است. ابان گفت: (ولى برعکس) به خدا سوگند، ما فضل اصحاب پیامبر را جز از طریق پیروى آنان از على نمىشناسیم! | ||
ابان به ابى بلاد گفت: مىدانى شیعیان چه کسانى هستند؟ آنان کسانى هستند که وقتى مردم پس از رسول خدا اختلاف کردند از على پیروى کردند و هنگامى که مردم بعد از على اختلاف کردند از جعفر بن محمد پیروى کردند! از عبداللّه بن خفقه روایت شده است: ابان بن تغلب گفت: روزى از کنار گروهى مىگذشتم دیدم که به خاطر روایت من از امام صادق علیهالسّلام بر من خرده مىگیرند؛ به آنان گفتم: چگونه مرا به خاطر روایت کردن از مردى سرزنش مىکنید که من از او چیزى نپرسیدم مگر اینکه فرمود: «قال رسول اللّه...» . از سلیم بن ابوحیه روایت شده است: در محضر امام صادق بودم؛ به هنگام رفتن، از ایشان خداحافظى کرده عرضه داشتم: دوست دارم تا سخنى از شما به یادگار داشته باشم! فرمود: «نزد ابان بن تغلب برو؛ زیرا او از من احادیث فراوانى شنیده است. هر چه را او برایت روایت کرد، تو مىتوانى از من روایت کنى». | ابان به ابى بلاد گفت: مىدانى شیعیان چه کسانى هستند؟ آنان کسانى هستند که وقتى مردم پس از رسول خدا اختلاف کردند از على پیروى کردند و هنگامى که مردم بعد از على اختلاف کردند از جعفر بن محمد پیروى کردند! از عبداللّه بن خفقه روایت شده است: ابان بن تغلب گفت: روزى از کنار گروهى مىگذشتم دیدم که به خاطر روایت من از [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق علیهالسّلام]] بر من خرده مىگیرند؛ به آنان گفتم: چگونه مرا به خاطر روایت کردن از مردى سرزنش مىکنید که من از او چیزى نپرسیدم مگر اینکه فرمود: «قال رسول اللّه...» . از سلیم بن ابوحیه روایت شده است: در محضر [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام صادق]] بودم؛ به هنگام رفتن، از ایشان خداحافظى کرده عرضه داشتم: دوست دارم تا سخنى از شما به یادگار داشته باشم! فرمود: «نزد ابان بن تغلب برو؛ زیرا او از من احادیث فراوانى شنیده است. هر چه را او برایت روایت کرد، تو مىتوانى از من روایت کنى». | ||
==وثاقت== | ==وثاقت== | ||
ابن حجر مىگوید: «احمد، یحیى، ابوحاتم و نسائى گفتهاند: ابان ثقه است؛ و ابن عدى مىگوید: از او روایاتى بر جاى مانده که همۀ آنها درست است؛ به شرط آن که فردى موثق از او نقل کرده باشد. او از راستگویان در نقل روایات است؛ هر چند شیعه مذهب است، در نقل روایات صالح است و اشکالى در کار او نیست». ابن حجر مىگوید: «این، گفتارى منصفانه است. ابن عجلان مىگوید: ابان بن تغلب که مردى عراقى و اهل عبادت بسیار و ثقه است، کسى است که براى ما روایت کرده است. و ابن عیینه نیز او را به خاطر فصاحت و بیانش ستوده است. ابونعیم مىگوید: ابان یکى از فرهیختگان فرزانه است. عقیلى مىگوید: ابوعبداللّه را شنیدم که از عقل و ادب و صحت احادیث او یاد مىکرد. ابن سعد مىگوید: او ثقه بود. ابن حبان نیز او را از ثقات شمرده است». حافظ شمسالدین داودى مىگوید: «او کتاب «معانى القرآن» را تألیف کرد که کتابى نیکو و با دقت است و کتابى دیگر به نام «القراءات» دارد. مسلم و چهار تن دیگر از اصحاب مسانید از او نقل حدیث کردهاند». | [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] مىگوید: «احمد، یحیى، ابوحاتم و نسائى گفتهاند: ابان ثقه است؛ و ابن عدى مىگوید: از او روایاتى بر جاى مانده که همۀ آنها درست است؛ به شرط آن که فردى موثق از او نقل کرده باشد. او از راستگویان در نقل روایات است؛ هر چند شیعه مذهب است، در نقل روایات صالح است و اشکالى در کار او نیست». ابن حجر مىگوید: «این، گفتارى منصفانه است. ابن عجلان مىگوید: ابان بن تغلب که مردى عراقى و اهل عبادت بسیار و ثقه است، کسى است که براى ما روایت کرده است. و ابن عیینه نیز او را به خاطر فصاحت و بیانش ستوده است. ابونعیم مىگوید: ابان یکى از فرهیختگان فرزانه است. عقیلى مىگوید: ابوعبداللّه را شنیدم که از عقل و ادب و صحت احادیث او یاد مىکرد. ابن سعد مىگوید: او ثقه بود. ابن حبان نیز او را از ثقات شمرده است». حافظ شمسالدین داودى مىگوید: «او کتاب «معانى القرآن» را تألیف کرد که کتابى نیکو و با دقت است و کتابى دیگر به نام «القراءات» دارد. مسلم و چهار تن دیگر از اصحاب مسانید از او نقل حدیث کردهاند». | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۰: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
شیخ طوسى مىگوید: «ابان بن تغلب قارى، فقیه و لغتشناسى خردمند بود؛ لغات قبایل عرب را شنیده بود و از آنان گزارش مىکرد. او کتابى دربارۀ واژههاى دشوار قرآن تألیف کرد و شواهد آن را از اشعار عرب بیان داشت... پس از او عبدالرحمن بن محمد ازدى کوفى از کتاب ابان و محمد بن سائب کلبى و ابوروق بن عطیه بن حرث کتاب واحدى فراهم آورد و در آن، موارد اتفاق نظر و اختلاف نظر آنان را مشخص نمود. بر اساس آنچه عبدالرحمن انجام داده است گاهى تنها گفتۀ ابان است و گاهى مشترک با دیگران مىباشد». شیخ مىگوید: «ابان قرائتى مخصوص به خود داشت». شیخ اسناد آن را به محمد بن موسى بن ابىمریم مىرساند که گفت: «قرائت را از ابان بن تغلب شنیدهام؛ تواناتر از او قاریى نیافتم؛ قرآن را از اول تا آخر خوانده و قرائت او را آورده است». شیخ ادامه مىدهد: «ابان کتابى دارد به نام «فضائل». - سپس سند خود را به او یادآور مىشود - و نیز داراى یک اصل است از اصول چهارصدگانه. | [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسى]] مىگوید: «ابان بن تغلب قارى، فقیه و لغتشناسى خردمند بود؛ لغات قبایل عرب را شنیده بود و از آنان گزارش مىکرد. او کتابى دربارۀ واژههاى دشوار قرآن تألیف کرد و شواهد آن را از اشعار عرب بیان داشت... پس از او عبدالرحمن بن محمد ازدى کوفى از کتاب ابان و محمد بن سائب کلبى و ابوروق بن عطیه بن حرث کتاب واحدى فراهم آورد و در آن، موارد اتفاق نظر و اختلاف نظر آنان را مشخص نمود. بر اساس آنچه عبدالرحمن انجام داده است گاهى تنها گفتۀ ابان است و گاهى مشترک با دیگران مىباشد». شیخ مىگوید: «ابان قرائتى مخصوص به خود داشت». شیخ اسناد آن را به محمد بن موسى بن ابىمریم مىرساند که گفت: «قرائت را از ابان بن تغلب شنیدهام؛ تواناتر از او قاریى نیافتم؛ قرآن را از اول تا آخر خوانده و قرائت او را آورده است». شیخ ادامه مىدهد: «ابان کتابى دارد به نام «فضائل». - سپس سند خود را به او یادآور مىشود - و نیز داراى یک اصل است از اصول چهارصدگانه. | ||
نجاشى از حسین بن سعید بن ابىجهم نقل مىکند که مىگفت: «پدرم از ابان بن تغلب دربارۀ تفسیر آیۀ «مٰالِک یوْمِ الدِّینِ» برایم حدیث نقل کرد؛ - سپس تمام تفسیر آیه را آورده و مىگوید: - ابان قرائتى مخصوص به خود دارد که در نزد قراء مشهور است». محمد بن موسى بن ابىمریم مىگوید: «من محضر ابان بن تغلب را درک کردم؛ هرگز کسى را در قرائت تواناتر از او ندیدهام. او مىگوید: تلفظ به همزه دشوار است. - سپس قرائت او را یادآور مىشود و مىگوید: - او سه کتاب به نامهاى «فضائل»، «صفین» و «تفسیر غریب القرآن» دارد». ابراهیم نخعى مىگوید: ابان در تمام فنون علمى تفسیر قرآن، فقه، حدیث، ادبیات، لغت و نحو، سرآمد دیگران بود. | [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] از حسین بن سعید بن ابىجهم نقل مىکند که مىگفت: «پدرم از ابان بن تغلب دربارۀ تفسیر آیۀ «مٰالِک یوْمِ الدِّینِ» برایم حدیث نقل کرد؛ - سپس تمام تفسیر آیه را آورده و مىگوید: - ابان قرائتى مخصوص به خود دارد که در نزد قراء مشهور است». محمد بن موسى بن ابىمریم مىگوید: «من محضر ابان بن تغلب را درک کردم؛ هرگز کسى را در قرائت تواناتر از او ندیدهام. او مىگوید: تلفظ به همزه دشوار است. - سپس قرائت او را یادآور مىشود و مىگوید: - او سه کتاب به نامهاى «فضائل»، «صفین» و «تفسیر غریب القرآن» دارد». ابراهیم نخعى مىگوید: ابان در تمام فنون علمى تفسیر قرآن، فقه، حدیث، ادبیات، لغت و نحو، سرآمد دیگران بود. | ||
نجاشى مىگوید: محمد بن عبدالرحمن کتاب تفسیر ابان و کتاب ابوروق عطیه بن حرث و محمد بن سائب را جمع کرد و از مجموع آنها یک کتاب فراهم آورد<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص334-338</ref>. | [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] مىگوید: محمد بن عبدالرحمن کتاب تفسیر ابان و کتاب ابوروق عطیه بن حرث و محمد بن سائب را جمع کرد و از مجموع آنها یک کتاب فراهم آورد<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص334-338</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |