مولانا و شهان آسمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رده:حسین بن علی(ع)' به 'رده:امام حسین(ع)'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:حسین بن علی(ع)' به 'رده:امام حسین(ع)')
برچسب: واگردانی دستی
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۵: خط ۴۵:
کتاب مولانا و شهان آسمانی  اثر استاد مولوی شناس [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] یکی از معدود آثاری است که به نگاه مولانا در خصوص واقعه‌ی عاشورا و حرکت امام حسین(ع) و باران او می‌پردازد. مسلّماً دیدگاه مولانا به عنوان یک عارف مسلمان در این واقعه باید بسیار خاص باشد، گر چه ممکن است که برخی رأی و نظر او را نپذیرند ولی در عین حال اندیشه‌های او در دل آثار او موجود است. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] تلاش کرده در طّیّ چندین برنامه‌ی رادیویی با عنوان «نقد حال» که وام از مثنوی دارد در این باره سخن بگوید و ماحصل چندین برنامه‌ی رادیویی که پر مخاطب هم بوده این کتاب است که انون مدّ نظر ما قرار گرفته است.
کتاب مولانا و شهان آسمانی  اثر استاد مولوی شناس [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] یکی از معدود آثاری است که به نگاه مولانا در خصوص واقعه‌ی عاشورا و حرکت امام حسین(ع) و باران او می‌پردازد. مسلّماً دیدگاه مولانا به عنوان یک عارف مسلمان در این واقعه باید بسیار خاص باشد، گر چه ممکن است که برخی رأی و نظر او را نپذیرند ولی در عین حال اندیشه‌های او در دل آثار او موجود است. استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] تلاش کرده در طّیّ چندین برنامه‌ی رادیویی با عنوان «نقد حال» که وام از مثنوی دارد در این باره سخن بگوید و ماحصل چندین برنامه‌ی رادیویی که پر مخاطب هم بوده این کتاب است که انون مدّ نظر ما قرار گرفته است.


بحث نویسنده در فصل نخست آن است که جهان در حکم زندان است و باید از این زندان خلاصی جست و استناد استاد هم به یک حدیث نبوی است که منابعی چند و معتبر آن را تأیید و روایت کرده اند، مانند [[من لا یحضره الفقیه]]، [[تحف العقول عن آل الرسول صلى‌الله‌عليهم|تحف العقول]]، [[تاریخ بغداد]] و نیز [[العقد الفريد|العقد الفرید]] و آن حدیث این است: «الدنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر». و مولانا نیز این مطلب را در دفتر اوّل [[مثنوی معنوی|مثنوی]] روایت کرده است و در جایی هم با صراحت آن را تشریح و تحکیم می‌کند:  
بحث نویسنده در فصل نخست آن است که جهان در حکم زندان است و باید از این زندان خلاصی جست و استناد استاد هم به یک حدیث نبوی است که منابعی چند و معتبر آن را تأیید و روایت کرده‌اند، مانند [[من لا یحضره الفقیه]]، [[تحف العقول عن آل الرسول صلى‌الله‌عليهم|تحف العقول]]، [[تاریخ بغداد]] و نیز [[العقد الفريد|العقد الفرید]] و آن حدیث این است: «الدنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر». و مولانا نیز این مطلب را در دفتر اوّل [[مثنوی معنوی|مثنوی]] روایت کرده است و در جایی هم با صراحت آن را تشریح و تحکیم می‌کند:  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۸۱: خط ۸۱:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


سایر فصول، یعنی از فصل هفتم تا انتهای کتاب بحث مرگ به انحای گوناگون مدّ نظر قرار گرفته و کم و کیف آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. نگاهی به فهرست مطالب نشان از همین امر دارد. در فصل هفتم مرگ و شهادت را می‌سنجد، در فصل هشتم به مرگ اندیشی می‌پردازد و آن را نظر قرار می‌دهد، در فصل نهم رویکردی عارفانه و به ویژه دیدگاه خاص مولانا را مدّ نظر قرار می‌دهد که از مرگ پیش از مرگ یاد می‌کند، امری که مجرّب عارفان است و پیش از مولانا بسیاری از عارفان از آن بابت سخن گفته اند، مانند [[حکیم سنایی]] و [[عطار نیشابوری]]. سه فصل آخر هم به مرگ و نوشدن در فلسفه‌ی مولانا، مرگ و زندگی، و مرگ شیرین می‌پردازد که هر یک به نوبه‌ی خود اثربخش و مفید و سرشار از معنا و معنویت است.
سایر فصول، یعنی از فصل هفتم تا انتهای کتاب بحث مرگ به انحای گوناگون مدّ نظر قرار گرفته و کم و کیف آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. نگاهی به فهرست مطالب نشان از همین امر دارد. در فصل هفتم مرگ و شهادت را می‌سنجد، در فصل هشتم به مرگ اندیشی می‌پردازد و آن را نظر قرار می‌دهد، در فصل نهم رویکردی عارفانه و به ویژه دیدگاه خاص مولانا را مدّ نظر قرار می‌دهد که از مرگ پیش از مرگ یاد می‌کند، امری که مجرّب عارفان است و پیش از مولانا بسیاری از عارفان از آن بابت سخن گفته‌اند، مانند [[حکیم سنایی]] و [[عطار نیشابوری]]. سه فصل آخر هم به مرگ و نوشدن در فلسفه‌ی مولانا، مرگ و زندگی، و مرگ شیرین می‌پردازد که هر یک به نوبه‌ی خود اثربخش و مفید و سرشار از معنا و معنویت است.


از انتهای بحث فصل آخر چنین فهمیده می‌شود که مسئله از سوی استاد هنوز کامل نشده و بحث ادامه دارد ولی از آنجا که این بحث در ایام محرّم صورت گرفته با اتمام محرّم هنوز مقولاتی باقی مانده که به زمانی دیگر موکول شده است، چنانکه می‌گوید: امّا هر چند که بحث ما با این چندین برنامه در ایام محرم به پایان نرسید و اصطلاحات مولانا و واژگانی که وی در این باره لحاظ کرده بسیار قوی و گسترده است و برای شرح و تفسیر آن زمانی واسع و مجالی فراخ می‌طلبد تا بتوان در خلال اندیشه‌های نغز و پر مغز مولانا سباحه کرد و البتّه جا دارد که در خصوص شهات شهیدان راه خدا، و خاصه در خصوص شهیدان کربلا و یاران امام حسین از منظر مولانا بهتر و بیشتر بحث و بررسی صورت بگیرد ولی با اندک بودن مجال ما و محدود بودن زمانی که در اختیار داریم عملاً امکان این کار نیست و باید به وقتی دیگر موکول گردد<ref>متن، ص 204</ref>.
از انتهای بحث فصل آخر چنین فهمیده می‌شود که مسئله از سوی استاد هنوز کامل نشده و بحث ادامه دارد ولی از آنجا که این بحث در ایام محرّم صورت گرفته با اتمام محرّم هنوز مقولاتی باقی مانده که به زمانی دیگر موکول شده است، چنانکه می‌گوید: امّا هر چند که بحث ما با این چندین برنامه در ایام محرم به پایان نرسید و اصطلاحات مولانا و واژگانی که وی در این باره لحاظ کرده بسیار قوی و گسترده است و برای شرح و تفسیر آن زمانی واسع و مجالی فراخ می‌طلبد تا بتوان در خلال اندیشه‌های نغز و پر مغز مولانا سباحه کرد و البتّه جا دارد که در خصوص شهات شهیدان راه خدا، و خاصه در خصوص شهیدان کربلا و یاران امام حسین از منظر مولانا بهتر و بیشتر بحث و بررسی صورت بگیرد ولی با اندک بودن مجال ما و محدود بودن زمانی که در اختیار داریم عملاً امکان این کار نیست و باید به وقتی دیگر موکول گردد<ref>متن، ص 204</ref>.