۱۵٬۵۲۳
ویرایش
(←آثار) |
|||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
کلام درباره اینکه حوادث را ابتدا و سرآغازى است | کلام درباره اینکه حوادث را ابتدا و سرآغازى است | ||
«. . . از امورى که دلالت دارد بر آنکه حوادث گذشته را ناچار سرآغازى بوده است اینست که در هروقتى از اوقات زمان خود که باشیم در حقیقت میان آخر زمان گذشته و اول زمان آینده هستیم، و بهطور قطع آخر زمان گذشته را که یکى از دو طرف آن است مىدانیم، و در عین حال علم قطعى داریم که حوادثى که مثلا درصد سال بعد رخ مىدهد سبب آن خواهد شد که بر تعداد حوادث گذشته بیفزاید و بر شماره آن اضافه کند بنابراین معلوم مىشود که قبل از زیاد شدن، عدد حوادث گذشته کمتر بوده و پس از افزودن حوادث یکساله بیشتر شده است و همین امر دلالت دارد که عدد گذشته داراى نهایت و دو طرف آن محصور است، زیرا اگر نهایت نداشت، عقول انسانى نمىتوانست در آنها تصور کثرت کند، و با این بیان صحت گفتار ما ظاهر مىشود که تعداد حوادث گذشته تا صدسال بعد بیشتر از آن خواهد بود که امروزه هست. » | |||
«. . . و نیز بر این امر دلالت دارد که هریک از کارهاى گذشته حادث بوده و قبلا وجود نداشته و ایجادکنندهاى داشته است که مقدم بر او بوده، در این صورت بایستى تمامى آنها حوادثى باشند که نبودهاند و ایجادکنندهاى داشتهاند، زیرا جمیع حوادث در حقیقت کلیه مصادیق آنست و نمىشود که حکم آنها در حالت جمع و انفراد باهم اختلاف داشته باشد، پس این حکم در هر دو صورت بر آنها جارى است. » | |||
قدرت انسان بر ایمان همان عین قدرت او بر کفر است | قدرت انسان بر ایمان همان عین قدرت او بر کفر است | ||
«. . . و از امورى که بر این دلالت دارد این است که کافر مأمور به ایمان است و اگر قدرت ایمان را نداشت مأموریت او به ایمان تکلیف ما لا یطاق (تکلیفى که توانایى انجام آن را ندارد) مىشد و ما قبلا نادرستى این گفتار را بیان کردیم. حالا که معلوم شد او قدرت بر ایمان دارد پس نمىتوان گفت که قدرت او بر ایمان غیر از قدرت او بر کفرى است که هماکنون دارد زیرا اگر براى او دو قدرت فرض کنیم اجتماع ضدین خواهد بود و آن محال است و بههمینجهت ثابت مىشود که در انسان یک قدرت بیش نیست و براى به کار بردن در هر دو ضد صلاحیت دارد و مکلف مىتواند آن قدرت را در هریک از دو جنبه، به اختیار خود، به کار ببرد . . . ». | |||
==پندارهاى هواداران جبر== | ==پندارهاى هواداران جبر== |