ذخائر الأعلاق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ'
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]')
جز (جایگزینی متن - 'ــ' به 'ـ')
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ابن عربی، محمد بن علی]] (نويسنده)
[[ابن عربی، محمد بن علی]] (نويسنده)
[[منصور، خلیل ]] (محشی)
[[منصور، خلیل]] (محشی)
|زبان
|زبان
| زبان = عربی
| زبان = عربی
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''ذخائر‌الأعلاق''' أثر [[ابن عربی، محمد بن علی|شیخ أکبر محی‌الدین إبن عربی]]  شرحی بر دیوان  [[ترجمان الأشواق]] است این متن منظوم به قلم خود شارح، درباره معارف عرفانی می‌باشد.
'''ذخائر‌الأعلاق''' أثر [[ابن عربی، محمد بن علی|شیخ أکبر محی‌الدین إبن عربی]]  شرحی بر دیوان  [[ترجمان الأشواق]] است این متن منظوم به قلم خود شارح، درباره معارف عرفانی می‌باشد.


شیخ ترجمان الأشواق  را در مکّه مکرّمه در سال 598ق قلمی کرده است و ماجرای سروده شدن آن به این ترتیب است که شیخ مکین‌الدین دختری داشت پارسا و دانا،موسوم به «نِظام» و ملقّب به «عین الشّمس و البَهاء» که در تقوا و خدا ترسی خصایل پسندیده، رفتار سنجیده و کمالات أخلاقی و صوری دُرّ دهر و یگانه روزگارش بود. دیدار این عارفه و عالمه و معتکفه در إبن عربی أثر بخشید و او را شیفته خود گردانید و إلهام بخش أشعار و تغزلات عارفانه وی و سرانجام به وجود آمدن کتاب قابل تحسین ترجمان‌الأشواق گردید<ref>متن کتاب، ص9-8</ref>.
شیخ ترجمان الأشواق  را در مکّه مکرّمه در سال 598ق قلمی کرده است و ماجرای سروده شدن آن به این ترتیب است که شیخ مکین‌الدین دختری داشت پارسا و دانا، موسوم به «نِظام» و ملقّب به «عین الشّمس و البَهاء» که در تقوا و خدا ترسی خصایل پسندیده، رفتار سنجیده و کمالات أخلاقی و صوری دُرّ دهر و یگانه روزگارش بود. دیدار این عارفه و عالمه و معتکفه در إبن عربی أثر بخشید و او را شیفته خود گردانید و إلهام بخش أشعار و تغزلات عارفانه وی و سرانجام به وجود آمدن کتاب قابل تحسین ترجمان‌الأشواق گردید<ref>متن کتاب، ص9-8</ref>.


==ساختار==
==ساختار==
قالب اشعار ابن عربی، قصیده است. ترجمان الاشواق 62 قصیده و 599 بیت دارد. این قصاید در بحرهای مختلف سروده شده اند.
قالب اشعار ابن عربی، قصیده است. ترجمان الاشواق 62 قصیده و 599 بیت دارد. این قصاید در بحرهای مختلف سروده شده‌اند.




خط ۴۸: خط ۴۸:
او در این شرح کوشیده تا خواننده را آگاه کند که نظرش در نظم این کتاب همواره واردات الاهی، معارف ربّانی، أسرار روحانی، علوم عقلی و تنبیهات شرعی است<ref>همان، ص10-9</ref>.
او در این شرح کوشیده تا خواننده را آگاه کند که نظرش در نظم این کتاب همواره واردات الاهی، معارف ربّانی، أسرار روحانی، علوم عقلی و تنبیهات شرعی است<ref>همان، ص10-9</ref>.


ظاهر اشعار ترجمان الاشواق با مفاهیم متداول در زندگی متعارف انسان‌ها پیوند دارد، اما ابن عربی در شرح آن، أشعار را با معانی عرفانی ربط داده است ؛ مثلاً در بیت
ظاهر اشعار ترجمان الاشواق با مفاهیم متداول در زندگی متعارف انسان‌ها پیوند دارد، اما ابن عربی در شرح آن، أشعار را با معانی عرفانی ربط داده است؛ مثلاً در بیت


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۵۴: خط ۵۴:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


ظاهراً می خواهد که برایش داستان هند و لُبْنی ' و سُلَیْمی ' و زینب و عِنان، از زیبارویان و معشوقه‌های مشهور، را بگویند، ولی در شرح خود<ref>همان، ص 70ـ 69</ref> «هند» را به مکان فرود آمدن آدم و اسرار مختص به آن موطن، «لُبْنی» را به حاجت، سُلَیْمی ' را به حکمت سلیمانی بلقیس، «عنان» را به علم احکام امور سیاست، و «زینب» را به انتقال از مقام ولایت به مقام نبوت تأویل می‌کند. بنابراین معنای باطنی ابیات این است که برای من از محل فرود آمدن آدم و از اسرار مخصوص آن و از نیاز به آن و از حکمت سلیمانی بلقیس و از علم احکام امور سیاست و از انتقال مقام ولایت به مقام نبوت سخن بگویید.
ظاهراً می‌خواهد که برایش داستان هند و لُبْنی ' و سُلَیْمی ' و زینب و عِنان، از زیبارویان و معشوقه‌های مشهور، را بگویند، ولی در شرح خود<ref>همان، ص 70ـ 69</ref> «هند» را به مکان فرود آمدن آدم و اسرار مختص به آن موطن، «لُبْنی» را به حاجت، سُلَیْمی ' را به حکمت سلیمانی بلقیس، «عنان» را به علم احکام امور سیاست، و «زینب» را به انتقال از مقام ولایت به مقام نبوت تأویل می‌کند. بنابراین معنای باطنی ابیات این است که برای من از محل فرود آمدن آدم و از اسرار مخصوص آن و از نیاز به آن و از حکمت سلیمانی بلقیس و از علم احکام امور سیاست و از انتقال مقام ولایت به مقام نبوت سخن بگویید.


همچنین در بیتِ
همچنین در بیتِ
خط ۶۲: خط ۶۲:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


می گوید:  که شوق من به دخترکی صاحب نثر و نظم و منبر و بیان به درازا کشید، اما در شرح خود واژة «طفلة» را ــ که به معنای دخترک لطیف اندام و دوشیزة زیباست ــ به معرفت ذاتی و «نثر» و «نِظام» را به مقید و مطلق معنا می کند که از حیث ذات، وجود مطلق است و از حیث مالک بودن، مقیّد به ملک است، و «منبر» را به درجات اسماءالحسنی تأویل می‌کند که بر آمدن بر آنها، تخلّق به آنهاست، و «بیان» را هم مقام رسالت می داند<ref>همان،ص71</ref>.
می گوید:  که شوق من به دخترکی صاحب نثر و نظم و منبر و بیان به درازا کشید، اما در شرح خود واژة «طفلة» را ـ که به معنای دخترک لطیف اندام و دوشیزة زیباست ـ به معرفت ذاتی و «نثر» و «نِظام» را به مقید و مطلق معنا می‌کند که از حیث ذات، وجود مطلق است و از حیث مالک بودن، مقیّد به ملک است، و «منبر» را به درجات اسماءالحسنی تأویل می‌کند که بر آمدن بر آنها، تخلّق به آنهاست، و «بیان» را هم مقام رسالت می‌داند<ref>همان، ص71</ref>.


محقق کتاب،آقای [[منصور، خلیل|خلیل عمران منصور]] در پاورقی‌ها به امور زیر پرداخته است:
محقق کتاب،آقای [[منصور، خلیل|خلیل عمران منصور]] در پاورقی‌ها به امور زیر پرداخته است: