۱۵٬۴۸۹
ویرایش
خط ۱۵۷: | خط ۱۵۷: | ||
== ظهور خوارج== | == ظهور خوارج== | ||
[[پرونده:NUR15706J1.jpg|150px|بندانگشتی|[[الخوارج تاريخهم، فرقهم و عقائدهم]]]] | |||
خوارج كسانى بودند كه بر امام علی(ع) به جهت موافقت او با تعيين حكم مخالفت كردند و گفتند خلافت على پس از بيعت مردم با او امرى الهى بود و او حق نداشت در اين كار تن به حكميت بدهد. شعار معروف ايشان «لا حكم إلا لله» بيانگر اين مقصود بود. اين شعار بنا به قول حضرت امير(ع) سخن حقى بود كه از آن امر باطلى را در نظر داشتند. «لا حكم إلاّ لله» يعنى وضع احكام شرعى امرى الهى است و هيچ بشرى حق وضع حكم مستقل جداگانهاى به عنوان حكم شرعى ندارد. اما حكميت در موارد اختلاف و مخصوصاًً در جنگ امر ديگرى است. حضرت در پاسخ احتجاج خوارج فرمود: ما بر حكمين شرط كرديم كه مطابق قرآن و احكام او رفتار كنند. پس اعتراض خوارج كاملاً بىمورد بود و آنان تحت تأثير اين شعار فريبنده قرار گرفتند و چون مردمى جاهل و متعصب بودند كوركورانه آن را مستند خود قرار دادند. تعصب و جهل آنان به مرتبهاى بود كه در سرتاسر اعتراضات و مخالفتها و جنگهاى ايشان هيچ استدلال معقول بر نظريه و اقدام خود به جز همين شعار از ايشان ديده و شنيده نشد. آنها در اعتراض خود به امام علی(ع) نه به آيهاى استدلال كردند و نه به حديثى و نه دليل عقلى آوردند بلكه در برابر هر استدلالى از طرف مقابل در آنجا كه وامىماندند فرياد برمىآوردند «لا حكم إلا لله» و اين جمله ظاهر فريب كه اصل آن از قرآن است '''إنِ الحُكمُ إلاّ لِله''' و معنى و مورد آن چيز ديگرى است، دستاويز اين طايفه گرديد. در اينجا بايد به فرقى كه ميان سپاه شام و سپاه كوفه از لحاظ انگيزهها و دواعى روحى و نفسانى وجود داشت اشاره كرد. سپاه شام چنانكه اشاره شد از مراكزى كه در آن اصحاب رسول خدا(ص) و تابعين به بيان احكام الهى اشتغال داشتند بدور بودند. در ميان سپاه شام افراد برجستهاى از اصحاب يا تابعين وجود نداشتند و اگر هم چند تن صحابى در ميان ايشان ديده مىشد كسانى نبودند كه احساسات دينى عميق داشته باشند. آنان فقط سپاهى بودند و با جيره و مواجب سرشارى كه معاويه به ايشان مىداد آماده بودند كه با هر كسى، و لو على بن ابىطالب(ع) بجنگند. در ايشان درد و تعصب دينى مشهود نبود و اگر تعصب شديدى وجود داشت همان عصبيت طايفهاى و قبيلهاى بود. بر خلاف مردم عراق يا كوفه و بصره كه خود را صاحب بصيرت در دين مىدانستند و مىپنداشتند كه اقداماتشان اساس و پايهاى دينى دارد. اما اين بصيرتِ ادعایى سطحى بود، زيرا خوارج با شعارى كه از معنى آن خبر نداشتند از عقيده خود برگشتند و عده زيادى از ديگران هم در جريانهاى سياسى بعدى ثابت كردند كه زر و زور را بر دين و حق ترجيح مىدهند. رفتار بعدى آنها با امام علی(ع) و فرزندانشامام حسن(ع) و امام حسین(ع) شاهد اين مدعا است. | خوارج كسانى بودند كه بر امام علی(ع) به جهت موافقت او با تعيين حكم مخالفت كردند و گفتند خلافت على پس از بيعت مردم با او امرى الهى بود و او حق نداشت در اين كار تن به حكميت بدهد. شعار معروف ايشان «لا حكم إلا لله» بيانگر اين مقصود بود. اين شعار بنا به قول حضرت امير(ع) سخن حقى بود كه از آن امر باطلى را در نظر داشتند. «لا حكم إلاّ لله» يعنى وضع احكام شرعى امرى الهى است و هيچ بشرى حق وضع حكم مستقل جداگانهاى به عنوان حكم شرعى ندارد. اما حكميت در موارد اختلاف و مخصوصاًً در جنگ امر ديگرى است. حضرت در پاسخ احتجاج خوارج فرمود: ما بر حكمين شرط كرديم كه مطابق قرآن و احكام او رفتار كنند. پس اعتراض خوارج كاملاً بىمورد بود و آنان تحت تأثير اين شعار فريبنده قرار گرفتند و چون مردمى جاهل و متعصب بودند كوركورانه آن را مستند خود قرار دادند. تعصب و جهل آنان به مرتبهاى بود كه در سرتاسر اعتراضات و مخالفتها و جنگهاى ايشان هيچ استدلال معقول بر نظريه و اقدام خود به جز همين شعار از ايشان ديده و شنيده نشد. آنها در اعتراض خود به امام علی(ع) نه به آيهاى استدلال كردند و نه به حديثى و نه دليل عقلى آوردند بلكه در برابر هر استدلالى از طرف مقابل در آنجا كه وامىماندند فرياد برمىآوردند «لا حكم إلا لله» و اين جمله ظاهر فريب كه اصل آن از قرآن است '''إنِ الحُكمُ إلاّ لِله''' و معنى و مورد آن چيز ديگرى است، دستاويز اين طايفه گرديد. در اينجا بايد به فرقى كه ميان سپاه شام و سپاه كوفه از لحاظ انگيزهها و دواعى روحى و نفسانى وجود داشت اشاره كرد. سپاه شام چنانكه اشاره شد از مراكزى كه در آن اصحاب رسول خدا(ص) و تابعين به بيان احكام الهى اشتغال داشتند بدور بودند. در ميان سپاه شام افراد برجستهاى از اصحاب يا تابعين وجود نداشتند و اگر هم چند تن صحابى در ميان ايشان ديده مىشد كسانى نبودند كه احساسات دينى عميق داشته باشند. آنان فقط سپاهى بودند و با جيره و مواجب سرشارى كه معاويه به ايشان مىداد آماده بودند كه با هر كسى، و لو على بن ابىطالب(ع) بجنگند. در ايشان درد و تعصب دينى مشهود نبود و اگر تعصب شديدى وجود داشت همان عصبيت طايفهاى و قبيلهاى بود. بر خلاف مردم عراق يا كوفه و بصره كه خود را صاحب بصيرت در دين مىدانستند و مىپنداشتند كه اقداماتشان اساس و پايهاى دينى دارد. اما اين بصيرتِ ادعایى سطحى بود، زيرا خوارج با شعارى كه از معنى آن خبر نداشتند از عقيده خود برگشتند و عده زيادى از ديگران هم در جريانهاى سياسى بعدى ثابت كردند كه زر و زور را بر دين و حق ترجيح مىدهند. رفتار بعدى آنها با امام علی(ع) و فرزندانشامام حسن(ع) و امام حسین(ع) شاهد اين مدعا است. |