۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنع' به 'ابن ع') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابن عباس، عبدالله بن عباس' به 'ابن عباس، عبدالله بن عباس') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
[[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در مواردى كه اقوال مختلف و روايات گوناگون را درباره شأن نزول گزارش مىكند، هيچگونه اظهار نظرى نمىفرمايد؛ آرى، در بحث تفسيرى آيات، آنجا كه مطلبى به نظر ايشان حق جلوه مىكند، روى آن پافشارى مىنمايد و آيات و رواياتى در تأييد قول منتخب مىآورد. | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در مواردى كه اقوال مختلف و روايات گوناگون را درباره شأن نزول گزارش مىكند، هيچگونه اظهار نظرى نمىفرمايد؛ آرى، در بحث تفسيرى آيات، آنجا كه مطلبى به نظر ايشان حق جلوه مىكند، روى آن پافشارى مىنمايد و آيات و رواياتى در تأييد قول منتخب مىآورد. | ||
وى، در بسيارى از موارد، اسباب نزول را بهگونهاى مستند ثبت كرده است؛ به اين معنا كه نقل كنندگان سبب نزول را بيان مىكند(از [[ | وى، در بسيارى از موارد، اسباب نزول را بهگونهاى مستند ثبت كرده است؛ به اين معنا كه نقل كنندگان سبب نزول را بيان مىكند(از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، قتاده، ضحاك و مجاهد و...). در مواردى هم غير مستند بيان مىكند؛ يعنى نقل كنندگان اسباب نزول را نمىآورد و تنها به ذكر سبب نزول اكتفا مىكند، مانند نمونههاى زير: | ||
#'''«يسئلونك ماذا ينفقون...»'''<ref>البقرة 215</ref>؛ در ذيل اين آيه، درباره سبب نزول، چنين مىنويسد: «اين آيه درباره عمرو بن جموح نازل شده است. وى، پيرمرد بزرگوارى بود و ثروت زيادى داشت، از پيامبر(ص) سؤال نمود: اى رسول خدا! چگونه صدقه بدهم و به چه كسى صدقه بدهم؟ خداوند اين آيه را نازل نمود.»<ref>ج 2، ص 547</ref> | #'''«يسئلونك ماذا ينفقون...»'''<ref>البقرة 215</ref>؛ در ذيل اين آيه، درباره سبب نزول، چنين مىنويسد: «اين آيه درباره عمرو بن جموح نازل شده است. وى، پيرمرد بزرگوارى بود و ثروت زيادى داشت، از پيامبر(ص) سؤال نمود: اى رسول خدا! چگونه صدقه بدهم و به چه كسى صدقه بدهم؟ خداوند اين آيه را نازل نمود.»<ref>ج 2، ص 547</ref> | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
همانگونه كه قبلا يادآورى شد، [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، با اسباب نزول، بهصورت گزارشى عمل كرده است. در اكثر موارد، تنها به نقل اقوال در اين باره بسنده كرده، بهگونهاى كه از مجموع نقل اسباب نزول، تنها 53 مورد آن، بهصورت نقد و تحليل است و ملاك ايشان در نقد و تحليل، روايات، ضرورت فقهى، ظاهر آيه، سياق آيه، عمومیت آيه و تاريخ بوده و سبب نزولى كه مورد تأييد و يا قبول ايشان نبوده، با اين ملاكها رد گرديده است، مانند نمونههاى زير: | همانگونه كه قبلا يادآورى شد، [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، با اسباب نزول، بهصورت گزارشى عمل كرده است. در اكثر موارد، تنها به نقل اقوال در اين باره بسنده كرده، بهگونهاى كه از مجموع نقل اسباب نزول، تنها 53 مورد آن، بهصورت نقد و تحليل است و ملاك ايشان در نقد و تحليل، روايات، ضرورت فقهى، ظاهر آيه، سياق آيه، عمومیت آيه و تاريخ بوده و سبب نزولى كه مورد تأييد و يا قبول ايشان نبوده، با اين ملاكها رد گرديده است، مانند نمونههاى زير: | ||
#'''«و من أظلم ممن منع مساجد الله أن يذكر فيها اسمه...»'''<ref>البقرة 114</ref>؛ در ذيل اين آيه مبارکه، مىنويسد: «مفسرين، در اينكه اين آيه در مورد چه كسانى نازل شده اختلاف نمودهاند؛ [[ | #'''«و من أظلم ممن منع مساجد الله أن يذكر فيها اسمه...»'''<ref>البقرة 114</ref>؛ در ذيل اين آيه مبارکه، مىنويسد: «مفسرين، در اينكه اين آيه در مورد چه كسانى نازل شده اختلاف نمودهاند؛ [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و مجاهد گفتهاند: مقصود روميانند كه تلاش داشتند بيتالمقدس را خراب نمايند تا اينكه در زمان عمر، خداوند مسلمانان را بر روميان غلبه داد. حسن و قتاده گفتهاند: مقصود، «بخت النصر» است كه وى بيتالمقدس را خراب كرد و در اين امر نصارا او را يارى و كمك كردند. از ابى عبدالله(ع) روايت شده كه مقصود، مشركان قريشند، در آن هنگامى كه پيامبر(ص) را از داخل شدن به مكه و مسجد الحرام منع كردند؛ طبرى، در تفسير خود، در رد اين قول مىگويد: مشركان قريش مسجد الحرام را خراب نكردهاند. اين گفتار طبرى، قابل قبول نيست، زيرا عمارت مسجد، در پرتو نمازگزاردن و عبادت در آن است و خراب كردن آن، جلوگيرى از نماز و عبادت در آن مىباشد؛ علاوه بر اين، رواياتى در اين زمينه وارد شده كه مشركان، مساجدى را كه ياران رسول خدا(ص) در مكه در آنها نماز مىخواند، در زمان هجرت وى خراب كردند...»<ref>ج 1، ص 360</ref>؛ | ||
#'''«و إذا طلقتم النساء فبلغن أجلهن فلا تعضلوهن...»'''<ref>البقرة 232</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «اين آيه، درباره معضل بن يسار نازل شده، وى با ازدواج مجدد خواهرش، جملاء با همسر اولش به نام عاصم بن عدى، مخالفت مىكرد، زيرا اين زن و شوهر از هم جدا شده بودند و دوباره تمايل داشتند با هم پيمان زناشويى برقرار كنند و نيز گفته شده اين آيه هنگامى نازل شد كه جابر بن عبدالله با ازدواج مجدد دختر عمويش، با شوهر سابقش، مخالفت مىكرد و اين هر دو موضوع در مذهب ما (اماميه) صحيح نيست، زيرا برادر و پسر عمو ولايت بر خواهر و دختر عمو ندارند»<ref>ج 2، ص 583</ref>؛ | #'''«و إذا طلقتم النساء فبلغن أجلهن فلا تعضلوهن...»'''<ref>البقرة 232</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «اين آيه، درباره معضل بن يسار نازل شده، وى با ازدواج مجدد خواهرش، جملاء با همسر اولش به نام عاصم بن عدى، مخالفت مىكرد، زيرا اين زن و شوهر از هم جدا شده بودند و دوباره تمايل داشتند با هم پيمان زناشويى برقرار كنند و نيز گفته شده اين آيه هنگامى نازل شد كه جابر بن عبدالله با ازدواج مجدد دختر عمويش، با شوهر سابقش، مخالفت مىكرد و اين هر دو موضوع در مذهب ما (اماميه) صحيح نيست، زيرا برادر و پسر عمو ولايت بر خواهر و دختر عمو ندارند»<ref>ج 2، ص 583</ref>؛ | ||
#'''«ليس لك من الأمر شىء أو يتوب عليهم أو يعذبهم فإنهم ظالمون»'''<ref>آل عمران 128</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «گفته شده اين آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر(ص)، بعد از شكست در جنگ اُحد، تصميم به نفرين در حق تعدادى از اصحاب خود داشت و خداوند حضرت را از اين عمل نهى كرد و نيز نقل كردهاند كه وقتى كفار، حمزه، عموى پيامبر(ص) را مثله كردند و با اصحاب آن حضرت بسيار برخورد زشتى نمودند، پيامبر(ص) فرمود: «اگر خداوند اجازه مىداد چنان مقابله به مثل مىكردم كه مانند آن در ميان عرب اتفاق نيفتاده باشد»، آنگاه اين آيه، نازل شد. بعضى گفتهاند: اين آيه، درباره اهل بئر معونه نازل شده و آنان هفتاد نفر بودند كه پيامبر(ص) آنان را به سرپرستى منذر بن عمرو، به سوى بئر معونه فرستاد تا مردم را قرآن و علم بياموزند، ولى مشركان آنان را به قتل رساندند؛ پيامبر(ص) از اين كار آنان به شدت خشمگين شده بود و آيه در چنين وضعى نازل شد، لكن صحيح اين است كه اين آيه درباره جنگ اُحد و حوادث آن نازل شده است، زيرا هم اكثر علما بر اين عقيدهاند و هم سياق آيه اين مطلب را مىرساند.»<ref>ج 2، ص 832</ref> | #'''«ليس لك من الأمر شىء أو يتوب عليهم أو يعذبهم فإنهم ظالمون»'''<ref>آل عمران 128</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «گفته شده اين آيه هنگامى نازل شد كه پيامبر(ص)، بعد از شكست در جنگ اُحد، تصميم به نفرين در حق تعدادى از اصحاب خود داشت و خداوند حضرت را از اين عمل نهى كرد و نيز نقل كردهاند كه وقتى كفار، حمزه، عموى پيامبر(ص) را مثله كردند و با اصحاب آن حضرت بسيار برخورد زشتى نمودند، پيامبر(ص) فرمود: «اگر خداوند اجازه مىداد چنان مقابله به مثل مىكردم كه مانند آن در ميان عرب اتفاق نيفتاده باشد»، آنگاه اين آيه، نازل شد. بعضى گفتهاند: اين آيه، درباره اهل بئر معونه نازل شده و آنان هفتاد نفر بودند كه پيامبر(ص) آنان را به سرپرستى منذر بن عمرو، به سوى بئر معونه فرستاد تا مردم را قرآن و علم بياموزند، ولى مشركان آنان را به قتل رساندند؛ پيامبر(ص) از اين كار آنان به شدت خشمگين شده بود و آيه در چنين وضعى نازل شد، لكن صحيح اين است كه اين آيه درباره جنگ اُحد و حوادث آن نازل شده است، زيرا هم اكثر علما بر اين عقيدهاند و هم سياق آيه اين مطلب را مىرساند.»<ref>ج 2، ص 832</ref> | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
[[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، معتقد است كه سبب نزول آيات، موجب محدوديت مفهوم آيات در همان موارد خاص نمىشود و آيات قرآن فراتر از شأن نزول آنهاست و عمومیت دارد، چه اينكه قرآن كريم، براى هدايت تمام انسانها، در هر عصر و زمان مىباشد؛ به نمونههايى از اين دست، توجه كنيد: | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، معتقد است كه سبب نزول آيات، موجب محدوديت مفهوم آيات در همان موارد خاص نمىشود و آيات قرآن فراتر از شأن نزول آنهاست و عمومیت دارد، چه اينكه قرآن كريم، براى هدايت تمام انسانها، در هر عصر و زمان مىباشد؛ به نمونههايى از اين دست، توجه كنيد: | ||
#'''«إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا... و كان سعيكم مشكورا»'''<ref>الانسان 5 - 22</ref>؛ [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در شأن نزول اين آيه مىنويسد: «از [[ | #'''«إن الأبرار يشربون من كأس كان مزاجها كافورا... و كان سعيكم مشكورا»'''<ref>الانسان 5 - 22</ref>؛ [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، در شأن نزول اين آيه مىنويسد: «از [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مجاهد و ابى صالح، نقل شده است كه اين آيات درباره على، فاطمه، حسن و حسين(ع) نازل شده است»، آنگاه پس از ذكر داستان نذر اين خانواده، چنين ادامه مىدهد: «خداوند اين آيات را درباره على، فاطمه، حسن و حسين(ع) نازل كرده است، ولى شامل تمام مؤمنانى كه چنين عملى را انجام دهند نيز مىشود.»<ref>ج 1، ص 612</ref>؛ | ||
#'''«الذين ينفقون أموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»'''<ref>البقرة 274</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «[[ | #'''«الذين ينفقون أموالهم بالليل و النهار سرا و علانية فلهم أجرهم عند ربهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون»'''<ref>البقرة 274</ref>؛ در ذيل اين آيه مىنويسد: «[[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] گفته است: اين آيه، درباره على(ع)، نازل شده است؛ حضرت، چهار درهم داشت، يك درهم را در روز و يك درهم را در شب و يك درهم را مخفيانه و درهم آخر را آشكارا صدقه داد و نيز گفته شده كه اين آيه، درباره مطلق انفاق در راه خداوند نازل شده است...»، آنگاه مىگويد: «... آيه، درباره على(ع) نازل شده، ولى تمام كسانى را كه چنين عملى را انجام دهند، شامل مىشود و [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]]، در اين زمينه، به واسطه پيشگامى، بر ديگران، برترى دارد.»<ref>ج 2، ص 667</ref> | ||
[[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، نسبت به اسباب نزول و نقل آن، توجهى خاص داشته و در تفسير خود، جايگاه ويژهاى براى آن در نظر گرفته است. در مقدمه، از اسباب نزول، بهعنوان يكى از مطالب ضرورى كه بايد در تفسير قرآن كريم، مورد توجه باشد، ياد مىكند و يادآور مىشود: «در تمام سورههاى قرآن، ابتدا، مكى و مدنى بودن آيات را متذكر شدهام و سپس به موارد اختلاف در عدد آيات رو آوردهام و پس از آن، به نقل اسباب نزول پرداختهام...»<ref>ج 1، ص 77</ref>وى، در متن تفسير نيز براى اسباب نزول، عنوان مشخص«النزول» را در نظر گرفته است و اين، نشانگر اهتمام وى به اسباب نزول است؛ با اين همه، حجم اندك تفسير، باعث شده است كه آن مرحوم، به شكل گسترده اسباب نزول را ثبت نكند، چه اينكه مجموع اسباب نزول، در اين تفسير، بيش از 259 مورد نمىباشد، در حالى كه اسباب نزول بسيار بيشتر از اين است. | [[طبرسی، فضل بن حسن|مرحوم طبرسى]]، نسبت به اسباب نزول و نقل آن، توجهى خاص داشته و در تفسير خود، جايگاه ويژهاى براى آن در نظر گرفته است. در مقدمه، از اسباب نزول، بهعنوان يكى از مطالب ضرورى كه بايد در تفسير قرآن كريم، مورد توجه باشد، ياد مىكند و يادآور مىشود: «در تمام سورههاى قرآن، ابتدا، مكى و مدنى بودن آيات را متذكر شدهام و سپس به موارد اختلاف در عدد آيات رو آوردهام و پس از آن، به نقل اسباب نزول پرداختهام...»<ref>ج 1، ص 77</ref>وى، در متن تفسير نيز براى اسباب نزول، عنوان مشخص«النزول» را در نظر گرفته است و اين، نشانگر اهتمام وى به اسباب نزول است؛ با اين همه، حجم اندك تفسير، باعث شده است كه آن مرحوم، به شكل گسترده اسباب نزول را ثبت نكند، چه اينكه مجموع اسباب نزول، در اين تفسير، بيش از 259 مورد نمىباشد، در حالى كه اسباب نزول بسيار بيشتر از اين است. |