۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به '{{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنت' به 'ابن ت') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
'''فتنه وهابيت''' ترجمه فارسى كتاب [[فتنة الوهابية]] از [[دحلان، احمد زینی|سيد احمد بن زين بن احمد دحلان المكيوشى شافعى]] متولد 1231ه.ق است كه توسط آقاى دكتر [[همتی، همایون|همايون همتى]] به فارسى ترجمه گشته است. | '''فتنه وهابيت''' ترجمه فارسى كتاب [[فتنة الوهابية]] از [[دحلان، احمد زینی|سيد احمد بن زين بن احمد دحلان المكيوشى شافعى]] متولد 1231ه.ق است كه توسط آقاى دكتر [[همتی، همایون|همايون همتى]] به فارسى ترجمه گشته است. | ||
رساله موجزى كه پيشرو داريد، نقدى است كه يكى از عالمان نامدار اسلامى در كمال اختصار بر آئين وهابيت نگاشته است. بنيانگذار آئين وهابيت «محمد بن عبدالوهاب» است كه در سال 1115ق در شهر «عُيينه» از منطقه «نجد» ديده به جهان گشود. فقه حنبلى و آموزشهاى علمى مقدماتى را نزد پدر آموخت. سفرى به خانه خدا رفت و پس از آن به مدينه مسافرت كرد. مدتى نيز در بصره بسر برد و پس از بازگشت به نجد و اقامتى كوتاه در شهرهاى «حُرَيْمله» و «عُيينه» سرانجام در شهر «دِرعيه» اقامت گزيد و تا پايان عمر در آنجا ماند. در اين شهر با حكمران كه «محمد بن سعود» نام داشت آشنا شد و با همكارى و همراهى او آيين وهابيت را پىريزى نمود و از آن پس اين دو خانواده «آلسعود» و «آلشيخ» توأماً حاكميت سياسى و دينى در عربستان را در اختيار دارند. شيخ محمد از ايام كودكى با آراء و انديشههاى «[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم| | رساله موجزى كه پيشرو داريد، نقدى است كه يكى از عالمان نامدار اسلامى در كمال اختصار بر آئين وهابيت نگاشته است. بنيانگذار آئين وهابيت «محمد بن عبدالوهاب» است كه در سال 1115ق در شهر «عُيينه» از منطقه «نجد» ديده به جهان گشود. فقه حنبلى و آموزشهاى علمى مقدماتى را نزد پدر آموخت. سفرى به خانه خدا رفت و پس از آن به مدينه مسافرت كرد. مدتى نيز در بصره بسر برد و پس از بازگشت به نجد و اقامتى كوتاه در شهرهاى «حُرَيْمله» و «عُيينه» سرانجام در شهر «دِرعيه» اقامت گزيد و تا پايان عمر در آنجا ماند. در اين شهر با حكمران كه «محمد بن سعود» نام داشت آشنا شد و با همكارى و همراهى او آيين وهابيت را پىريزى نمود و از آن پس اين دو خانواده «آلسعود» و «آلشيخ» توأماً حاكميت سياسى و دينى در عربستان را در اختيار دارند. شيخ محمد از ايام كودكى با آراء و انديشههاى «[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]]» آشنا گشته بود و از همان دوران سخنانى را درباره توحيد، توسل، شفاعت، زيارت قبور و... بر زبان مىراند. آشنايى با افكار [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] او را در عقايدش راسختر كرد. لذا دست به نگارش كتابهايى زد كه عمدتاًً در ردّ عقايد ياد شده مىباشد. او بهزعم خويش كمر به مبارزه با بدعتها بسته بود و مىكوشيد تا اسلام را از پيرايههايى كه بر او بستهاند پاک سازد. لذا محور اصلى انديشه و فعالیتهای علمى او مبارزه با خرافه پرستى و بدعتگرايى و كوشش در جهت خالصسازى اسلام و اصلاح دينى بود. از اين جهت ضرورت دارد كه داعيه اصلاحطلبى آئين وهابيت را مورد كاوش دقيق علمى قرار داد و به ويژه تأثيرات نهضت اعتراض يا پروتستانتيزم و افكار مارتين لوتركينگ را بر بنيانگذار اين فرقه و ساير پيشوايان فكرى و آموزگاران علمى آن به بررسى گرفت. تعيين ميزان توفيق محمد بن عبدالوهاب در پيرايش اسلام از خرافهها و ستيز بر عليه بدعتها و نيز پديد آوردن نهضت اصلاح دينى نياز به تحقيقى گسترده و عميق دارد و در اين رساله فشرده و كوتاه نمىتوان به آن پرداخت؛ اما همين قدر بايد گفت كه آراء اين شيخ نجدى در عمل موجب تفرقه در صفوف مسلمانان و از بين بردن وحدت آنان گشت. صرفنظر از خطاهاى تئوريك مؤسس وهابيت و نگرش نادرستى كه در مورد توحيد و شرك، زيارت، استمداد از اولياء، توسل و شفاعت و مسائلى از اين قبيل داشت، نتيجه عملى آراء او نه تنها موجب پديد گشتن اصلاح دينى در جوامع اسلامى نگشت، بلكه خود مشكلات بىشمارى را پديد آورد. آراء تند او باعث ناخرسندى اغلب مسلمانان شده و واكنشهايى در رد آراء او نگاشتند و پدر و برادرش كه خود از عالمان نامدار عصر بودند به مخالفت با انديشههاى او برخاستند و هر چه زمان گذشت جدايى و شكاف بين جريان وهابيت و عموم مسلمين بيشتر شد. زيرا از نظر اين آيين كارهايى كه غالب مسلمانان به عنوان مناسك دينى انجام مىدهند، شركآميز و كفرآلود است. | ||
رساله حاضر، نقدى است بر برخى از انديشههاى بنيانگذار وهابيت كه در نهايت فشردگى و ايجاز نگارش يافته است و صرفاً از آن جهت كه نماينده نگرش يكى از عالمان بزرگ اهل تسنن است و مىتواند راهگشاى مطالعات تفصيلى و عميقتر در خصوص وهابيت و اشكالات آن باشد، به فارسى برگردان شده است و اميد است كه خواننده كنجكاو و واقعبين را با حقيقت آشنا سازد. | رساله حاضر، نقدى است بر برخى از انديشههاى بنيانگذار وهابيت كه در نهايت فشردگى و ايجاز نگارش يافته است و صرفاً از آن جهت كه نماينده نگرش يكى از عالمان بزرگ اهل تسنن است و مىتواند راهگشاى مطالعات تفصيلى و عميقتر در خصوص وهابيت و اشكالات آن باشد، به فارسى برگردان شده است و اميد است كه خواننده كنجكاو و واقعبين را با حقيقت آشنا سازد. |