۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنت' به 'ابن ت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
با آن مقدار كه از آغاز نامه متن باقى است، در مىيابيم كه از همسر شدن خواجه رغام نامى با زلال، دختر ملك دريابار، پسرى زاده مىشود كه ابن تراب نام مىگيرد و اين فرزند چون به مرتبه رشد مىرسد، هوس سفر هفت كشور به دلش چنگ مىزند. خواجه رغام به اين سفر رضايت نمىدهد و بخشى عظيم از متن موجود به مباحثه و مجادله ابن تراب و پدرش اختصاص دارد تا سرانجام خواجه رغام به سفر راضى مىشود و سلطان عادلشاه، پادشاه كل هفت كشور، وسايل سفر ابن تراب را فراهم مىكند و خواجه عقيلالدين را كه از حكما زمانه خود بود همراه وى مىسازد. | با آن مقدار كه از آغاز نامه متن باقى است، در مىيابيم كه از همسر شدن خواجه رغام نامى با زلال، دختر ملك دريابار، پسرى زاده مىشود كه ابن تراب نام مىگيرد و اين فرزند چون به مرتبه رشد مىرسد، هوس سفر هفت كشور به دلش چنگ مىزند. خواجه رغام به اين سفر رضايت نمىدهد و بخشى عظيم از متن موجود به مباحثه و مجادله ابن تراب و پدرش اختصاص دارد تا سرانجام خواجه رغام به سفر راضى مىشود و سلطان عادلشاه، پادشاه كل هفت كشور، وسايل سفر ابن تراب را فراهم مىكند و خواجه عقيلالدين را كه از حكما زمانه خود بود همراه وى مىسازد. | ||
پيش از رسيدن به كشور اول، عقيلالدين براى اين تراب تعريف مىكند كه هفت منزل را بايد گذرانيد. به نخستين منزل كه مىرسند، عقيلالدين در پاسخ | پيش از رسيدن به كشور اول، عقيلالدين براى اين تراب تعريف مىكند كه هفت منزل را بايد گذرانيد. به نخستين منزل كه مىرسند، عقيلالدين در پاسخ ابن تراب مىگويد، نام آنجا منزل وجود است، زيرا اولين منزلگاه از راه كاروانى ملك عدم است و نام منازل ديگر را بىخودى، لعب، شتاب، صلاح، فنا، بقا آورده است، در حقيقت خواسته است حالات آدمى را در دوران حيات به ابن تراب يادآور شود. | ||
پس از آن در پاسخ ابن تراب كه پرسيده بود، انسان كامل كيست، به نقل قولى از عزيز نسفى بر مبناى مبدا و معاد او مىپردازد كه عبارت است از: آن كه به شريعت گفت پيغمبر و طريقت كردار او و حقيقت كه حال پيامبر است، رفتار كند. | پس از آن در پاسخ ابن تراب كه پرسيده بود، انسان كامل كيست، به نقل قولى از عزيز نسفى بر مبناى مبدا و معاد او مىپردازد كه عبارت است از: آن كه به شريعت گفت پيغمبر و طريقت كردار او و حقيقت كه حال پيامبر است، رفتار كند. | ||
چو | چو ابن تراب مىپرسيد، اين سعادت به كه روى مىآورد، عقيلالدين مىگويد آن كه داراى هفت صفت باشد: خدمت، ادب، تواضع، حلم، صلاح، قول راست، افعال حميده. به هر حال مجموع همين مراحل و صفات است كه مىتوان گفت جنبه عرفانى دارد. | ||
اين تراب محور اصلى و شخص اساسى داستان است. او به هر كشورى كه مىرسد با پادشاه آن جا همنشين و همسخن مىشود و به تناسب موارد با افراد مختلفى كه اغلب داراى نامهاى غير متعارف بودهاند، به مباحثه و مناظره مىپردازد و به هر مناسبت حكايت يا حكاياتى در ميان سخن ذكر مىشود و مضامينى كه جنبه اخلاقى يا اجرايى دارد، بيان مىگردد. | اين تراب محور اصلى و شخص اساسى داستان است. او به هر كشورى كه مىرسد با پادشاه آن جا همنشين و همسخن مىشود و به تناسب موارد با افراد مختلفى كه اغلب داراى نامهاى غير متعارف بودهاند، به مباحثه و مناظره مىپردازد و به هر مناسبت حكايت يا حكاياتى در ميان سخن ذكر مىشود و مضامينى كه جنبه اخلاقى يا اجرايى دارد، بيان مىگردد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
داستان هفت كشور به روش حكايت در حكايت پرداخته شده است. در حقيقت كشورها، منزلها، و مسافتها در اين كتاب عنوانهايى هستند جانشين اصطلاحاتى؛ مانند جزو و باب و فصل و.... | داستان هفت كشور به روش حكايت در حكايت پرداخته شده است. در حقيقت كشورها، منزلها، و مسافتها در اين كتاب عنوانهايى هستند جانشين اصطلاحاتى؛ مانند جزو و باب و فصل و.... | ||
پس از مقدارى افتادگى از اواخر منزل ششم و بخشى از آن چه مرتبط به كشور اول است، سخنانى آغاز مىشود كه | پس از مقدارى افتادگى از اواخر منزل ششم و بخشى از آن چه مرتبط به كشور اول است، سخنانى آغاز مىشود كه ابن تراب از كيوان بخت، پادشاه كشور اول، درباره اصناف اطرافيان او، رعايا، دزدان، گوكنان، قماربازان، گلخنيان، ملاحان، غلامان، دليران كارزار، مىپرسد و دلائل خود را درباره هر يك از آن رستهها جدا جدا بر گفته است. باز در اين قسمت هر جا حكايتى آورده مىشود، مناسب مقام به قلم در آمده است. | ||
كشور دوم، از آغاز افتادگى دارد. نام شهرهاى اين كشور چنين ذكر شده: سوس الاقصى، نجد، مكه، طايف، گجرات، سومنات، معموره و مغفوريه، و دربخش مسافت ميان كشورهاى دوم و سوم عقيلالدين صفات حسن اعتقاد، همت، حق نمك، را براى رسيدن شخص به اوج دولت بر مىشمارد. | كشور دوم، از آغاز افتادگى دارد. نام شهرهاى اين كشور چنين ذكر شده: سوس الاقصى، نجد، مكه، طايف، گجرات، سومنات، معموره و مغفوريه، و دربخش مسافت ميان كشورهاى دوم و سوم عقيلالدين صفات حسن اعتقاد، همت، حق نمك، را براى رسيدن شخص به اوج دولت بر مىشمارد. |